ایلان ماسک، ریچارد برنسون و جف بزوس همگی فرزند اولیهایی هستند که به موفقترین مدیرعاملان دنیا بدل شده اند. فرزندان اول خانواده اغلب، توجه، راهنمایی و همینطور مسئولیت زیادی از سوی والدین خود دریافت میکنند، امری که آنها را به رهبرانی با اصول کاری قوی تبدیل میکند. تعجبی ندارد که این ویژگیها میتواند شخصیت، بلندپروازی و انگیزهی آنها برای دستیابی به موفقیت را شکل دهد.
تفاوتها در ترتیب تولد از همان ابتدا بروز مییابد
تفاوتها در ترتیب تولد را میتوان حتی پیش از ۳ سالگی نیز دید. این تفاوت بر نحوهی رشد جسمی و اجتماعی کودک اثر میگذارند و با بالا رفتن سن او بیشتر به چشم میآیند. علاوه بر این نتیجهی تستهایی که در رابطه با گفتار، خواندن، ریاضیات و درک کودک گرفته میشوند هم این تفاوتها در ترتیب تولد را نشان میدهند.
فرزندان اول خانواده ممکن است ضریب هوشی بالاتری داشته باشند
تحقیقات نشان داده فرزندان اول نسبت به دیگر فرزندان خانواده اغلب از مهارتهای فکری بهتری برخوردارند. دلیلش این است که آنها در سالهای ابتدایی زندگی خود برانگیختگی ذهنی بیشتری از سوی والدین خود دریافت میکنند. پژوهشهای میگوید فرزندان اول حتی در سن یک سالگی هم نسبت به سایر فرزندان خانواده عملکرد بهتری در تستهای ضریب هوشی دارند.
احتمال رهبر شدن آنها بیشتر است
فرزندان اول خاناواده اغلب به سوی نقشهای رهبری جلب میشوند. در حقیقت، اگر فرزند اول خانواده باشید، احتمال اینکه روزی یک مؤسس شوید به میزان قابل توجهی بالا است، یعنی ۵۵ درصد بیشتر در مقایسه با عموم مردم؛ و اگر از یک خانوادهی ۲ فرزنده باشید، این تأثیر شکل چشمگیرتری خواهد داشت. در چنین مواردی، احتمال مؤسس شدن فرزند اول نسبت به فرزند دوم ۶۳ درصد بیشتر است.
کوچکترین فرزند خانواده شوخ طبعترین آنها است
کوچکترین فرزند خانواده اغلب از ویژگیهای به خصوصی برخوردار است که به طور طبیعی او را در مقایسه با فرزندان بزرگتر خانواده، شوخ طبع، شهودی و کاریزماتیک میکند. کوچکترین فرزند خانواده یاد میگیرد که از جذابیت خود به عنوان روشی برای مدیریت کشمکشها استفاده کند. روانشناسان به به آن «استراتژی قدرت کم» میگویند و این امر به ابزاری ارزشمند برای کوچکترین فرزند خانواده تبدیل میشود تا از آن برای موفقیت در تعاملات اجتماعی خود استفاده کند.
منبع: روزیاتو