عظمت واقعۀ عاشورا و نمایش بی نظیر فضائل الهی اهل بیت علیهم السلام در مقابل دشمنان خدا و رسول او موجب شد که این رویداد عظیم از جهات گوناگون از دیگر رویدادهای بزرگ عالم متمایز شود؛ مصیبتی که پیش از وقوعش، ملائکۀ الهی و انبیا و اوصیا علیهم السلام در سوگ آن نشستند و پس از وقوع آن نیز ائمۀ هدی علیهم السلام به یادآوری این مصیبت عظمی پرداختند و مجالس عزا برپا کردند.
پیروان مکتب اهل بیت علیهم السلام نیز در طول قرنهای گذشته، همواره به امامان خویش اقتدا کرده اند و به مناسبتهای گوناگون به بیان عظمت مقام و مصائب حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش ـ که از مهمترین شعائر دین است ـ همت گماشته، در راه اعتلای آن، فداکاریها کرده اند....
در این میان، این عشق و ارادت و دلدادگی و توجه به برپایی این شعار بزرگ دینی، در حضرت آیت الله العظمی بهجت نمود بارزی داشت؛ تا آنجا که به هر مناسبتی به ذکر فضائل و مصائب سیدالشهدا علیه السلام و یاران شهیدش میپرداخت.
در عمل نیز همواره به برگزاری مراسم عزای آن حضرت اهتمام ویژهای داشت و روضه هفتگی ایشان سالیان متمادی بدون وقفه ادامه یافت. مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت قدس سره با در نظر گرفتن اهمیت ویژه این موضوع، بر آن شد که کتابی با محوریت موضوع حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و واقعه عظیم عاشورا، برگرفته از گفتار و سیره آن عالم عارف منتشر سازد.
این کتاب پس از تلاش فروان، با پشت سرگذاشتن مراحل گوناگونِ گردآوری و تنظیم، با عنوان «رحمت واسعه» به مرحله نشر رسید.
کتاب حاضر در سه بخش تنظیم شده است: ١. روایتی کوتاه از سیره و روش آن عالم ربانی: در این بخش به شرحی گذرا از دلدادگی و سر سپردگی آن عالم عارف به ساحت مقدس معصومین و اباعبدالله الحسین علیهم السلام پرداخته شده است. ٢. گزیدهای از بیانات حضرت آیت الله العظمی بهجت قدس سره: این بخش که قسمت عمده کتاب را تشکیل میدهد، در ٩ فصل گردآوری شده است. ۳. پرسشها و پاسخ ها: در این بخش، گزیدهای از پرسشها و پاسخهایی از حضرت آیت الله بهجت قدس سره، جمع آوری شده است.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم:
در شهر خودش هم غریب بود: قبل از صادقین و باقرین علیهما السلام، اصلاً از سیدالشهداء سلام الله علیه، علی بن الحسین و حسن بن علی علیهم السلام تعداد نادری روایت نقل شده است. مردم اصلاً کاری به اینها نداشتند.
حتی از این بالاتر نقل شده که ابن عباس و حضرت سیدالشهداء با هم بودند، یک نفر آمد از ابن عبا مسئلهای را سؤال کرد. سیدالشهداء علیه السلام جوابش را داد.
آن شخص گفت: از تو سؤال نکردم؛ یعنی از ابن عباس سؤال کردم. تا به این درجه از اهل بیت علیهم السلام دور بودند. ابن عباس فرمود: "هذا من معادن العلم" او از معادن علم است، او را با دیگران قیاس مکن! ص ۷۹ فراز ۲:
حداقل آزادمردم باشید: هنگامی که حضرت سیدالشهداء علیه السلام از اسب بر روی زمین افتاد و لشکر اعداء به خیام حرم هجوم بردند، با زانو مقداری به سوی خیمه رفت و جمعیت را به نبرد با خود دعوت کرد و فرمود:ای دنباله روان آل ابی سفیان، اگر دین ندارید و از قیامت نمیترسید، آزاده باشید و اگر عرب هستید... به نژاد خود بازگریدید. من با شما میجنگم و شما با من و بر زنان گناهی نیست.
ص ۱۰۳ فراز ۳:
اعترافات معاویه: روزی امام حسن مجتبی علیه السلام، یک کلمهای که در نظر آنها تند بود، به معاویه گفت. در وقت رفتن، معاویه دستور داد یک جایزه خیلی مفصلی به حضرت بدهند. یزید اعتراض کرد: او این حرف را زد در عوض به او این طور جایزه میدهی؟! گفت: پسرم، به خدا سوگند حق از آنِ ایشان است که ما از آنها به ناحق گرفته ایم؛ آیا آن ه را بر مرکبی که از خودشان غصب کرده ایم، پشت سر خود سوار نکنیم؟!