الجزیره با بررسی تحولات اخیر رژیم صهیونیستی در این خصوص نوشت: غول از بطری خارج شده و اسرائیل در آستانه یک جنگ داخلی قرار گرفته است.
از نظر نگارنده این گزارس متعصبان صهیونیست تا زمانی که رستگاری آخرالزمانی موعودشان کامل نشود، در میانه مسیر متوقف نخواهند شد.
به نظر میرسد جنگ استعماری و مذهبی چند ده ساله رژیم اسرائیل علیه فلسطینیان به نوعی درگیری داخلی در میان یهودیان منتهی شده است- که قدم به قدم اوج گرفته و اکنون در مرز تبدیل به جنگ داخلی قرار دارد.
در شرایطی که هنوز و همچنان راهپیمایی خیابانی صدها هزار نفری مخالفان و منتقدان دولت ادامه دارد، رئیس اسرائیل این اعتراضات را به ایستادن در لبه پرتگاه شبیه دانسته و مفسران برجسته سیاسی نیز هشدار میدهند که با مشاهده اوضاع اسرائیل میتوان گفت جنگ داخلی از آستانه گذشته و حتی چند وقتی است که آغاز شده است.
این درگیری فزاینده و داغ را عمدتاً میتوان جنگ بین دو نوع صهیونیسم نامید؛ یا به عبارت بهتر درگیری صهیونیسم قبل و بعد از ۱۹۶۷- که میشود در قالب درگیری صهیونیسم لیبرالتر و سکولارتر با صهیونیسم متعصبتر و فاشیستیتر نیز توصیف کرد.
کابینه حال حاضر اسرائیل یکی از افراطیترین و نژادپرستترین عناصر رژیم صهیونسیتی است که میخواهد با تسلیم کردن قوه قضاییه به اکثریت پارلمانی این رژیم، سیستم حکومتی را تغییر داده و دموکراسی جامعهگرای یهودی را به یک دیکتاتوری تبدیل کند.
رهبران اسرائیل از سال ۱۹۴۸ به این سو، به عنوان یک جامعه استعماری مهاجرنشین، راه دیگر کشورهای مهاجرنشین از قبیل آمریکا، کانادا و استرالیا را دنبال کرده و سعی کردهاند تنشهای ایجاد شده در میان جوامع مختلف مهاجر را از طریق فرآیندهای دموکراتیک قانونی حل و فصل کنند.
در حقیقت تنها از این طریق میشد اختلافات بین جوامع مهاجرین عراقی و لهستانی یا مراکشی و روسی را حل کرد. لازم به تاکید نیست که این امر شامل شهروندان فلسطینی نمیشود- که تا سال ۱۹۶۶ تحت کنترل مستقیم نظامی اسرائیل بودند.
در طول آن دوره نخبگان سکولار اشکنازی که روی جنبش کارگری تمرکز کرده بودند- که اسکان اولیه فلسطینیها در اختیار داشت؛ از مزایای خود نسبت به مهاجران و گروههای مذهبی محافظهکار استفاده کرده و صاحب و مالک زمینهای بسیاری شدند.
اما جنگ ۱۹۶۷ این را تغییر داد. در واقع اشغال و اسکان در قدس شرقی و بقیه سرزمینهای اشغالی به تسلط فزاینده مذهبیهای متعصب و فراملیگرا شتاب بیشتری بخشیده است.
جنبش آنها که برای نخستین بار در سال ۱۹۷۷ به قدرت رسید، از آن پس رویای یک سرزمین بزرگتر یا کنترل کامل تمام سرزمین تاریخی فلسطین را در سر پرورانده است.
از آن زمان به بعد، آمریکا در قالب حمایتهای اقتصادی و نظامی، جنبش راست رادیکال اسرائیل را قدرت بیشتری بخشیده و مماشاتهای اخیر اعراب و گروههایی از فلسطینیان نیز در قبال متعصبین اسرائیل، دوز نژادپرستی را بیشتر کرده است. در این میان تشکیلات خودگردان فلسطین نیز با سرکوب مردم خود و محافظت از آپارتاید ریشهدار اسرائیل سعی دارد بقای خود را به یک ضرورت برای اسرائیل تبدیل کند.
در عین حال، تمایل رژیمهای مستبد عربی برای کنار گذاشتن فرمول «سرزمین در برابر صلح» و امضای قرارداد عادیسازی و صلح بیقید و شرط با اسرائیل استعمارگر هم ضمن تامین مشروعیت برای نتانیاهو و متحدان متعصبش باعث شده دولت اسرائیل سیاستهای توسعهطلبانه متعصبانه خود را افزایش دهد و نه تنها فلسطینیها، بلکه اسرائیلیهای سکولارتر و لیبرالتر را نیز مورد آزار و سرکوب قرار دهد.