در رؤیایشان دنبال صندلی دانشگاه در رشته پزشکی میگشتند یا خودشان را در خارج از کشور در حال تحصیل تصور میکردند.
آنها تا حدی به مرد کلاهبردار اعتماد کرده بودند که وقتی مأموران کلانتری ۱۴۵ ونک با آنها تماس گرفته و گفتند که این مرد کلاهبردار بوده و باید برای ثبت شکایت خود به کلانتری بروند، شوکه شده بودند.
هیچ کس باورش نمیشد در دام یک کلاهبردار افتاده باشد و سقف رؤیایی که چندین ماه با آن زندگی کرده بود روی سرش خراب شود.
رسیدگی به این پرونده بدون اینکه هیچ کس ثبت شکایت کند، آغاز شد! گزارشی از فعالیت شرکتی که بدون مجوز قانونی فعالیت میکرد در اختیار پلیس قرار گرفت و عملکرد این شرکت تحت نظر قرار داده شد.
بعد از اینکه مدارک کلاهبرداری توسط پلیس تکمیل شد، مرد جوان با دستور قضایی توسط مأموران کلانتری ۱۴۵ ونک دستگیر شد.
سروان امیر مقدم، معاون تجسس کلانتری در توضیح این پرونده به خبرنگار «ایران» گفت: «بعد از دستگیری متهم یک دستگاه گوشی سرقتی به همراه ۴۹۰ هزار دلار که در خانهاش نگهداری میکرد از میان اموال او کشف شد. متهم دارای کارت ملی جعلی بوده و مشخص شد قصد خروج از کشور را داشته است.»
سرهنگ طولابی، رئیس کلانتری ونک نیز در توضیح این ماجرا گفت: «متهم به بهانه گرفتن اقامت ۲۴۰ میلیارد ریال ارز از مالباختگان دریافت کرده که ۴۹۰ هزار دلار آن کشف شد. در بررسیهای پلیسی هویت و مخفیگاه متهم شناسایی شد و رفتار وی تحت مراقبتهای پلیسی قرار گرفت.
مراقبتهای ویژه پلیسی ادامه داشت تا اینکه بیست و پنجم تیرماه متهم در مخفیگاهش دستگیر و تعدادی مدارک هویتی جعلی از وی کشف شد.»
گفتگو با فریبخوردگان
در کلانتری ونک غلغله است. شاکیان و مالباختگان مستأصل و عصبانی به این محل آمدهاند. آنها تا همین ۲ روز قبل فکرش را هم نمیکردند کسی که به او اعتماد کردهاند کلاهبردار از آب در آید!
گذشته از پولهای هنگفتی که این افراد به حساب این فرد واریز کردهاند، سرنوشت و آینده فرزندان خود را به این فرد سپرده بودند تا آنها را سر صندلی دانشگاه بنشاند.
میلاد نام یکی از کسانی است که امروز در این جمع حضور دارد. او جوان ۲۰ سالهای است که میگوید با این اتفاقی که برایش افتاد دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد! مبلغ ۱۴ هزار دلار پول کمی نیست که او به دست این مرد کلاهبردار سپرده است.
چه شد که به دام کلاهبردار افتادی؟
-یک روز در خانه نشسته بودم که برایم پیامک تبلیغاتی آمد و مؤسسه او به من معرفی شد.
محتوای پیامک چه بود؟
-اخذ ویزای تحصیلی و مهاجرت به خارج از کشور، همچنین اخذ پاسپورت تابعیتی برای شرکت در دانشگاههای بینالمللی ایران.
بعد از مراجعه به مؤسسه چطور اعتماد شما جلب شد؟
-وقتی به این شرکت مراجعه کردم این فرد خودش را پزشک معرفی کرد. مدارکی به من و خانوادهام نشان داد که باورمان شد کار آنها قانونی است.
قرار بود مهاجرت کنی؟
-نه، من قبلاً یک بار کنکور داده بودم، اما به نتیجه دلخواه خودم نرسیده بودم و برای همین برای تحصیل به یکی از کشورهای خارجی مهاجرت کردم. در آنجا به خاطر غم غربت نتوانستم دوام بیاورم و به وطن برگشتم. دلم میخواست همین جا تحصیل کنم و موفق شوم، اما دوست داشتم در یک دانشگاه خوب تحصیل کنم. این فرد به من گفت که میتواند تابعیت یکی از کشورهای خارجی مثلاً عراق را برای من بگیرد تا از طریق آن بتوانم در دانشگاههای بینالمللی داخل کشور تحصیل کنم.
چه زمانی متوجه شدید که این فرد به شما دروغ گفته و کلاهبرداری کرده است؟
-همین ۲ روز قبل بود. در خانه نشسته بودم که از کلانتری با من تماس گرفته و گفتند فردی به نام محسن اسماعیلی میشناسی؟ گفتم بله! گفتند او از شما کلاهبرداری کرده است. او خودش را پزشک معرفی کرده بود. تازه وقتی پلیس تماس گرفت فهمیدم که نه تنها پزشک نیست بلکه حتی نامش را هم دروغ گفته بود!
جعل عنوان اقوام وزرا!
پدر آرین شاکی بعدی است که با ما گفتگو میکند. او برای اخذ تابعیت فرزندش به این مؤسسه قلابی مراجعه کرده است.
چطور با این مؤسسه قلابی آشنا شدید؟
-از طریق پیامک تبلیغاتی!
چه شد که به این فرد اعتماد کردید؟
-وقتی به مؤسسه او رفتیم، متوجه شد که فرزند من قصد تحصیل در رشته پزشکی دانشگاه بینالمللی داخل کشور را دارد. او هم خودش را پزشک معرفی و شروع کرد به صحبت درباره روند درمان بیماریهای مختلف! او به حدی مسلط صحبت میکرد و مدارک قانونی به ما نشان میداد که فکرش را هم نمیکردم کلاهبردار از آب درآید!
چه مبلغی به او پول دادی؟
-سال گذشته ۱۴ هزار دلار به او دادیم.
در این یک سال برای شما کاری کرد؟
-نه هر بار میگفت طی روال این کار توسط وکلا طول میکشد.
و شما هرگز در این مدت به فکرتان نرسید شاید دروغ میگوید؟
-نه اصلاً! با ما قرارداد بهظاهر قانونی نوشته و همیشه در دسترس بود و در دفترش حضور داشت. حتی خودش را از خانواده وزرا معرفی کرده بود که ما به هیچ وجه به او شک نداشتیم.
گفتگو با متهم
به اتهام کلاهبرداری دستگیر شدهاید. در مورد جزئیات نحوه فعالیت خود توضیح دهید.
-من هیچ سوءنیتی نداشتم. میخواستم برای این افراد ویزای تابعیتی بگیرم یا کارهای آنها را برای مهاجرت هموار کنم، اما به خاطر مشکلاتی که برای مؤسسه به وجود آمد این اقدامات انجام نشد.
شما پزشک هستید؟
-خیر من فوقلیسانس مهندسی صنایع دارم.
نام شما محسن اسماعیلی است؟
-نه، من فقط برای اینکه وزارت بهداشت و دیگر ارگانهایی که کارمان به آنها مربوط میشد روی من حساس نشوند از این اسم استفاده میکردم.
شما خانواده وزرا هستید؟
-نه، من چنین ادعایی نکردم. یکی از منشیهای من به دروغ چنین حرفی زده بود که یک کلاغ و چهل کلاغ شد. حالا شاکیان همه میگویند که من چنین حرفی به آنها زده بودم.
شاکیان که همدیگر را نمیشناختند، اما در طرح شکایت خود همگی بدون هماهنگی این موضوع را بیان کردهاند.
-آنها همدیگر را در حیاط کلانتری دیدهاند. یک نفر چنین حرفی زده و بقیه هم عنوان کردهاند.
شرکت شما مجوز قانونی داشت؟
-خیر متأسفانه.
پس با این همه اقدامات غیرقانونی چطور میگویید که سوءنیت نداشتید؟
-من اشتباه کردم و پشیمانم، اما این اتفاق فقط بد بیاری بود. همه چیز آن طور که باید پیش نرفت.
محسن اسماعیلی واقعی کیست؟
جوانی سراسیمه به کلانتری ونک میرسد. نامش محسن اسماعیلی است. او همان کسی است که متهم پرونده از نام و اسناد و مدارک او سوءاستفاده کرده است.
محسن اسماعیلی میگوید: «مدتی قبل در یک چاپخانه کار میکردم که صاحب آن کلاهبرداری کرد و دستگیر شد. مدارک من مدتی در اختیار او بود تا اینکه بهمنماه سال گذشته فردی با من تماس گرفت و گفت قرار بود برای دخترش ویزا تهیه کنم. من گفتم اشتباه گرفتید که گفت مگر نام شما محسن اسماعیلی نیست؟ او کد ملی و نام پدرم را هم میدانست. خیلی شوکه شدم و فهمیدم فردی در حال کلاهبرداری با مدارک من است. حدس میزنم این فرد با صاحب آن چاپخانه ارتباطی دارد. حتی به نام من حساب بانکی هم باز کرده است. همان موقع از او شکایت کردم که امروز متوجه دستگیری او شدم.»
رسیدگی به این پرونده بعد از تکمیل تحقیقات در مرحله انتظامی وارد مراحل قضایی خواهد شد.
منبع: ایران