فاشیسم پشت در است. هرچه در سالهای اخیر جلوتر آمدیم، این هشدار بیشتر جدی شده. در اتفاقات پس از مرگ خانم مهسا امینی که سال ۱۴۰۱ رخ داد هم میشد این هشدار را بیشتر از هر زمان دیگری جدی گرفت. شعله خشم از یک مطالبه لیبرال مبنیبر آزادیهای فردی و سبک زندگی اختیاری روشن شد، اما به فاشیستیترین ساحت خود رسید. دیگر نمیگفتند بگذارید ما مقداری در انتخاب سبک زندگیمان از جمله پوشش، آزاد باشیم. عملاً میگفتند باید این مسلمانان را از صحنه روزگار محو کرد.
باید همه را بکشیم. باید توهین کنیم و بسوزانیم. اینها اکثریت معترضان را تشکیل نمیدادند، اما بهوضوح سوار موج شده بودند. مشکل ما از جایی برمیخاست که معترضان سر لج افتاده، حاضر نبودند به شکلی واضح با چنین خشونت توهینآمیزی مرزبندی کنند. در عید قربان امسال، مطابق مجوز رسمی دولت سوئد به کلام آسمانی قرآن توهین شد و یک پناهنده عراقی در این کشور، مصحف شریف را آتش زد. حالا زمان مرزبندی بود، اما از اپوزیسیون، چه منتقدان، چه معترضان و چه حتی دشمنانی که ادعای عقلانیت دارند صدایی در نیامد. پس از آن عدهای از دیوانهترین فاشیستها در اپوزیسیون ایرانی، اعلام کردند که قصد دارند حرمت محرم را بشکنند.
باز هم کسی از آن خیل منتقدان و معترضان و دشمنان مدعی عقلانیت، با آنها مرزبندی نکرد. آخر سر لااقل در یک مورد توهین علنی هم کردند. برهنه شدند و زیر بیرق امام حسین عکس گرفتند، اما باز هم از آن جماعت صدایی در محکومیتشان بلند نشد. آنها احتمالاً به حمایت دولتهای غربی دلگرم هستند که چنین اقداماتی انجام میدهند، اما باز کردن چنین حساب ویژهای، در حقیقت مثل نقش بستن بر آب است. جوشش غیرت در کشورهای اسلامی که خصوصاً با واکنش به سوزاندن قرآن غرید، بعضی از دولتهای اسلامی را به سمت اقدامات عملی در این خصوص سوق داد. بهطور خاص میشود به عراق و ایران اشاره کرد. هرچند این واکنشها بیشتر در ایران و عراق بود، اما ممکن است سوئد را در آینده به یک هدف مناسب برای گوشمالی شدن توسط کشورهای مسلمان تبدیل کند.
پس از آن، از این همه حسابی که فاشیستهای ضددین ایرانی روی حمایت دولتهای غربی از خودشان باز کردهاند، اثری نخواهد ماند و اینها هم که از اول چیزی برای از دست دادن نداشتند، به منازلشان برمیگردند یا احتمالاً روانه آسایشگاههای روانی خواهند شد. فقط چیزی که از این قضیه در خاطرهها ثبت خواهد شد، عدم موضعگیری شفاف منتقدان، مخالفان یا حتی دشمنان مدعی عقلانیت جمهوری اسلامی است که با سکوت معنادارشان هر مانعی را از سر راه ورود فاشیسم به ساحت فرهنگی و اجتماعی کشور برداشتند. در ادامه مروری کردهایم بر آنچه از ابتدا اتفاق افتاد و پیوندی که این موضوع، یعنی هتکحرمت به کلامالله مجید، با مسائل کلان راهبردی در سطح بینالملل دارد.
چراغ سبز سوئدی
قرآنسوزی در اروپا و بهطورکلی جهان غرب رفتاری جدیدی نیست. همه کموبیش از وجود دوران پرماجرای جنگهای صلیبی اطلاع دارند و احتمالاً میدانند که پس از اشغال اندلس بهدست مسیحیان، چه قرآنسوزی گستردهای به دستور بزرگان کلیسا صورت گرفت. در سالهای اخیر هم بارها چنین اتفاقی افتاده است؛ چه در اروپا و چه آمریکا. اخیراً چنین اتفاقی در سوئد بسامد بالاتری پیدا کرده است. سوم بهمن ۱۴۰۱ بود که عدهای از سوئدیها در مخالفت با پیوستن این کشور به ناتو تظاهرات کردند، یعنی در حقیقت سه جمعیت متفاوت از تظاهراتکنندگان در آن روز به هم پیوسته بودند.
گروهی علیه ترکیه اعتراض میکردند، گروهی در حمایت از کردها و گروه سوم علیه پیوستن سوئد به ناتو. هر سه این مطالبات بهنوعی همجهت و همراستا بود. در همین تظاهرات، «راسموس پالودان»، رهبر حزب راستافراطی دانمارک قرآن را آتش زد. او که تابعیت سوئدی دارد، پیش از این هم چنین کاری را بارها انجام داده بود. این بار، اما با تمام موارد قبل یک تفاوت داشت؛ چراکه رویترز گزارش کرده بود در مجوز او برای تظاهرات اشاره شده که این تجمع علیه اسلام و تلاش «رجب طیب اردوغان» برای تأثیرگذاری بر آزادیبیان در سوئد است. اگرچه در این حکم اشاره مستقیمی به قرآنسوزی نشده بود، اما میتوان چنین رفتاری را ذیل مفهوم کلی تظاهرات علیه اسلام فهمید و برای آن توجیه قانونی تراشید. بهعبارتی این اولین گام دولت سوئد در اعطای مجوز رسمی به گروههای فاشیست جهت توهین به مقدسات اسلام بود.
سوئد و فنلاند پس از جنگ اوکراین میخواستند به ناتو ملحق شوند، اما تمام اعضای پیشین در این نوع موارد، حق وتو دارند. به عبارتی آنها بدون رضایت ترکیه نمیتوانستند وارد پیمان نظامی و امنیتی آتلانتیک شمالی شوند، پس برای سوئدیها جلب رضایت ترکیه لازم بود. از آن سو مهمترین نیروی میدانی غرب در مواجهه با قدرت روسیه در جنگ اخیر، راستهای افراطی و کسانی هستند که مسامحتا به آنها فاشیست میگوییم. حالا دولت سوئد باید یکی را انتخاب میکرد؛ یا رضایت ترکیه یا رضایت فاشیستهای اسلامستیز؛ همانها که تمایلات دیگرستیز و افراطیشان ریشه در چیزهایی مثل جنگهای صلیبی و ماجرای آندلس و امثال آن داشت.
حداقل باید به راستهایی که ذاتاً مخالف هر پیمان جهانی هستند، این اطمینان داده میشد که تمایل دولت سوئد برای پیوستن به ناتو، مانعی سر راه اسلامستیزی آنها ایجاد نمیکند. این دوراهی انتخاب، چندان برای دولت سوئد دشوار و پیچیده نبود؛ چراکه آنها میدانستند دولت ترکیه بهرغم ژست اسلامیاش حاضر نیست بابت صیانت از حرمت قرآن و مسلمانی هزینه کند و امتیازهایی که از بلوک غرب و کشور سوئد برای عدم مخالفتش در پیوستن سوئد به ناتو طلب میکرد، هر چیزی بود جز حفظ حرمت شعائر اسلامی.
دولت سوئد با فهم همین نکته توانست از آن دوراهی پارادوکسیکال بیرون بیاید. هم به راستافراطی اجازه میدانداری داده و هم رضایت ترکیه جلب شد. ترکیه در ۱۹ تیرماه ۱۴۰۲ اعلام کرد درصورتیکه با پیوستنش به اتحادیه اروپا موافقت شود، با عضویت سوئد در ناتو موافقت خواهد کرد، یعنی عملاً نشان داد دنبال معامله و امتیازگیری است و توجیهات امنیتیاش برای مخالفت با ناتویی شدن سوئد چندان جدی نیستند. بهعلاوه نشان داد که هیچ تعصب ایدئولوژیکی ندارد و همهچیز فقط و فقط همان معامله است. اتحادیه اروپا به دلایلی که مضمون آن شرایط فرهنگی و اجتماعی ترکیه است و بهعبارتی کاملاً ایدئولوژیک به حساب میآید، با این تصمیم مخالفت کرد و نهایتاً فردای همان روز در ۲۰ تیرماه ترکیه با پیوستن سوئد به ناتو هم موافقت کرد.
در آخر هم هیچ چیزی به ترکیه ندادند و حتی هرچه میخواستند از آنها گرفتند. غربیها بهآسانی فهمیده بودند که ادعاهای اسلامگرایانه امثال اردوغان چیزی بیشتر از لاف نیست و روی همین حساب، با اینکه پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را به دلایل فرهنگی رد کردند، میدانستند که دولت اردوغان حتی ذرهای روی مسائل فرهنگی مرتبط با سرزمین خودش تعصب به خرج نمیدهد و اهل عمل نیست. رفتار دولت سوئد در حمایت یا بهعبارتی جلب رضایت از راستهای افراطی همچنان ادامه پیدا کرد و بهجایی رسید که افراد، جماعات و کشورهای دیگری غیر از ترکیه را هم درگیر این موضوع کرد. اگر ماجرای آنچه سوم بهمنماه در تظاهرات ضدترکیه علیه قرآن رخ داد، زیاد در اخبار نپیچید و به گوش کسی نخورد، این بار، اما غوغایی به پا شده است.
واقعه از کجا شروع شد؟
هفتم تیر ماه ۱۴۰۲ بود که «سلوان مومیکا»، شهروند ۳۷ ساله آشوری پناهنده در سوئد، با مجوز رسمی پلیس سوئد در میدان «مدبورجارپلاتسن» در مرکز شهر استکهلم و مقابل مسجد اصلی مسلمانان این شهر اقدام به ورقورق کردن قرآن و سوزاندن آن کرد. این در حالی است که پلیس سوئد قبل از این با درخواست برگزاری تجمع اعتراضی و آتش زدن قرآن مخالفت میکرد، اما دو هفته قبل، دادگاه، حکم پلیس را لغو کرد و گفت قرآنسوزی در راستای آزادی ابراز نظر است که قانون اساسی سوئد آن را تضمین کرده است.
مومیکا که قبل از این هم درباره اقدامش به خبرگزاری سوئد (تی تی نیوز) گفته بود میخواهد با این کار توجهات را به اهمیت آزادی بیان جلب کند، وقتی کتاب آسمانی مسلمانان را آتش میزد، همزمان با بلندگو خطاب به حضار صحبت میکرد و رکیکترین و تحریکآمیزترین جملات را نثار جماعت خشمگین حاضر در محل کرد. حدود ۲۰۰ نفر حین این اتفاق در محل حضور داشتند و همزمان در اعتراض به این اقدام، شعار اللهاکبر سر دادند. پلیس هم یک نفر را به دلیل پرتاب سنگ به سمت عامل آتش زدن قرآن بازداشت کرد.
زیاد نگذشت که اظهارنظرها در اینباره شروع شد و معلوم کرد که قضیه چقدر سیاسی است و اتفاقاً چقدر با پیوستن سوئد به ناتو مرتبط است. «اولف کریستوسون» نخستوزیر سوئد، در نشست خبری روز چهارشنبه این حادثه را قانونی، اما نامناسب دانست. او البته این را هم اضافه کرد که تصمیمگیری درباره تظاهرات و اعتراضات همراه با آتش زدن قرآن به پلیس مربوط میشود. نکته ظریف ماجرا جایی است که کریستوسون گفت نمیداند این حادثه به چه میزان بر پیوستن کشورش به ناتو تأثیر خواهد داشت.
همان روز پلیس سوئد که نخستوزیر این کشور تمام مسئولیت ماجرا را متوجه آنها کرد تا دستگاه دیپلماسیاش را تطهیر کند، در این خصوص اعلام موضع کرد و گفت: «با وجود اینکه این اتفاق برای سیاست خارجی کشور، عواقب خواهد داشت، اما خطرات و تبعات امنیتی آتش زدن قرآن در حدی نیست که تقاضای مجوز برای آن را رد کنیم.» واضحتر از این نمیشد اعلام موضع کرد و دلیل چنین رفتارهای موهنی را توضیح داد. پلیس سوئد به صراحت میگوید مسلمانان کار خاصی در این خصوص انجام نمیدهند. چندی نگذشت که وزارت خارجه آمریکا هم قرآنسوزی را نکوهش کرد و همزمان تاکید کرد از پیوستن سوئد به ناتو حمایت میکند.
همان روز «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهور روسیه در واکنش به این اتفاق اعلام کرد که بیاحترامی به قرآن در روسیه جرم است و «ویاچسلاو ولودین»، رئیس دومای دولتی روسیه روز چهارشنبه پیشنهاد داد تا قطعنامهای در محکومیت اقدامات مقامات سوئدی در اجازه دادن به سوزاندن قرآن کریم در این کشور صادر شود. فردای آن روز پوتین پس از اینکه قرآنی در جریان بازدید از مسجدی در داغستان به او هدیه شد، قرآن را در آغوش گرفت و گفت: «روسیه برای قرآن و احساسات مذهبی مسلمانان احترام زیادی قائل است و بیاحترامی به این کتاب مقدس در روسیه جرم است.»
اقدامات دیپلماتیک دولتهای اسلامی
وزارت امور خارجه اردن در بیانیهای اعلام کرد: «سوزاندن قرآن کریم یک عمل خطرناک و نفرت برانگیز و مظهر اسلامهراسی است که به خشونت و توهین به ادیان دامن میزند و اصلاً نمیتوان آن را نوعی آزادی بیان دانست.»
در مراکش نیز وزارت امور خارجه این کشور، کاردار سوئد در رباط را فراخواند. در بیانیه وزارت امور خارجه مراکش آمده است: «در این احضار، محکومیت شدید چنین اقدام متجاوزگرایانهای به این دیپلماتیک سوئدی گوشزد و مخالفت با چنین اقدام غیرقابل قبولی عنوان شد.» شورای همکاری خلیجفارس نیز در بیانیهای اعلام کرد: «نظیر چنین رفتارهایی نشاندهنده کینه، انزجار و افراطگرایی است.» این شورا به لزوم تحرک مقامات سوئد برای توقف فوری چنین اقداماتی دعوت کرد. پارلمان عربی هم در بیانیهای با اشاره به اینکه «آنچه رخ داد، یک اقدام تحریکآمیز است که احساسات مسلمانان در سراسر جهان را جریحهدار میکند» تداوم چنین اقدامات تحریکآمیزی توسط مقامات سوئد را محکوم کرد.
وزارت خارجه عربستانسعودی هم در بیانیهای اعلام کرد: «این اقدامات خصمانه و تکراری را نمیتوان تحت هیچ توجیهی پذیرفت. اینها اقداماتی است که به وضوح به انزجار، انزوا و نژادپرستی ترغیب میکند.» وزارت خارجه کویت هم در بیانیهای اعلام کرد که اتفاقات رخداده «اقدامی خطرناک است که احساسات مسلمانان سراسر جهان را جریحهدار میکند.» این وزارتخانه از جامعه بینالمللی و دولت سوئد خواست «برای جلوگیری از اقداماتی نظیر انزجار و تأسف فوراً وارد عمل شوند و چنین اقدامات موهنی را متوقف کنند.»
بهعلاوه، تشکیلات خودگردان فلسطین، جنبش حماس و جهاد اسلامی نیز این اقدام موهن را بهشدت محکوم کردند. داوود شهاب، سخنگوی جهاد اسلامی در واکنش به چنین اقدامی هشدار داد: «چنین اقداماتی علیه قرآن کریم و مساجد باعث ایجاد جنگ دینی میشود». «سامی ابوزهری» از رهبران حماس هم اعلام کرد که قرآنسوزی موجب تحریک احساسات مسلمانان در دنیا و به مثابه تعدی به اعتقادات آنهاست و این قبیل اقدامات باید متوقف شود.
مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان نیز در بیانیهای اعلام کرد که «اتفاقات رخداده، تعدی به امت اسلامی و نقض آشکار آزادی دینی و آزادی اعتقادی است.» این مجلس خواستار «موضع جدی در برابر جنگ دینی» شد و از ملتها و اندیشمندان خواست بر دولت سوئد برای «توقف چنین اقدامات موهنی» فشار بیاورند. مصر در بیانیهای که از سوی وزارت خارجه این کشور صادر شد، نگرانی عمیق خود را نسبت به تکرار حوادث سوزاندن قرآن کریم و تشدید پدیده اسلامهراسی و جنایتهای اهانت به ادیان در برخی کشورهای اروپایی ابراز و بر مخالفت کامل خود با چنین اقدامات خصمانهای که موهن اصول و اعتقادات دینی مسلمانان است، تاکید کرده است.
چه موقع سوئد متوجه خطای خود شد؟
اقدام اصلی و عملی، اما باید از جانب مسلمانان صورت میگرفت. همان روز «هاکان فیدان» در ادامه سوزاندن کتاب مقدس مسلمانان جهان در استکهلم را محکوم کرد و آن را اقدامی شنیع توصیف کرد که مشخص است این کافی نبود. اینبار نوبت جهان تشیع بود که شدیدترین واکنشها را نشان دهد؛ اما ابتدا از جانب مردم و افکار عمومی. قضیه را به نوعی میشود فشار از پایین به مقامات بالای دولتی و دستگاه دیپلماسی کشورهای مسلمان برای اقدام عملی علیه سوئد دانست. به عبارتی یک موج فرهنگی و اجتماعی از پایین به راه افتاد که با مماشات دیپلماتیک در بالا همجهت نبود. عراق اولین جایی بود که صحنه اعتراض و غوغا شد.
مسلمانان عراقی که هتکحرمت به قرآن توسط یک هموطنشان صورت گرفته بود، به سفارت سوئد در بغداد حمله کردند و آن را به آتش کشیدند. چون اقدام به قرآنسوزی اینبار با مجوز رسمی پلیس سوئد صورت گرفته بود و در روز عید قربان هم انجام شد خبر آن بیشتر از موارد قبلی در همه جا پیچید و واکنشهایی را برانگیخت؛ اما بدون غوغایی که عراقیها به راه انداختند، قضیه میتوانست در همان سطح واکنشهای رسانهای یا جملات بیاثر دیپلماتیک در محکومیت این اقدام باقی بماند.
چیزی که پلیس سوئد از آن بهعنوان بیتاثیر بودن عواقب قرآنسوزی در سیاست خارجی این کشور یاد کرد، ممکن بود اتفاق بیفتد، اما عراقیها غوغا کردند و تلاش کردند نگذارند که چنین شود. اقدام سوئد کاملاً سیاسی و کاملاً ایدئولوژیک بود و واکنشی هم که دریافت میکرد باید چنین میبود، اما اگرچه دولتمردان بسیاری از کشورهای مسلمان میخواستند تا حد ممکن قضیه را طبق عقل سرد دیپلماتیک جلو ببرند، مردم و چهرههای مهم فرهنگی و اجتماعی و مذهبی به میدان آمدند تا مسیر را تغییر بدهند.
مقدسات یهودیان و مسیحیان تا حدود زیادی برای مسلمانان هم جز موارد قابل احترام هستند و نمیشد در واکنش به قرآنسوزی، تورات و انجیل را آتش زد. از همان روز قرآنسوزی در سوئد، درخواستهای متعدد بعدی برای سوزاندن قرآن و البته تورات و انجیل صادر شد، اما «احمد علوش» که مجوز آتش زدن تورات و انجیل را دریافت کرده بود، روز ۲۴ تیرماه ۱۴۰۲ جلوی سفارت رژیمصهیونیستی در استکهلم، فندکی را از کیف نخی خود بیرون کشید و به زمین انداخت و گفت که هرگز قصد آتش زدن کتب مقدس را نداشته است.
او سپس قرآنی را بیرون آورد و از حوادث قبلی که در آن نسخههایی از کتاب مقدس اسلامی در سوئد سوزانده شد، انتقاد کرد. اما از اقدامات دیپلماتیک چه خبر؟ وزارت خارجه ایران از ارسال سفیر جدیدش به سوئد خودداری کرد و سفیر سوئد در تهران را هم احضار کرد. عراق یک قدم پیش گذاشت و سفیر سوئد را اخراج کرد. در باقی جهان اسلام، اما همه چیز در حد چند اظهارنظر و محکومیت و نهایتاً استیضاح سفرای استکهلم باقی ماند.
این احتمالاً به آن دلیل است که در سایر کشورهای اسلامی، از جانب شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی فشاری به مقامات دیپلماتیک نیامده است. در حالی که موضع غرب و بهطور خاص در این مورد کشور سوئد کاملاً ایدئولوژیک بود و آنها از ابزار ایدئولوژیهای فاشیستی برای جلب نظر از تودههای تندرو و به دست آوردن حمایتشان در جنگ با روسیه بهره میبردند. دولتهای اسلامی سعی دارند از افتادن به تنش خودداری کنند. آنها به این توجه نمیکنند که تنش از طرف مقابل شروع شده و قرار نیست متوقف شود. تلاش آنها برای طفره رفتن از برخورد قاطع با چنین وضعی، فقط زمان واکنش متناسب را برای آنها هدر میدهد.
منبع: مهر
مگه قرآن به شماچکارکرده؟
هرچی بشرداره ازقرآنه