امشب به رسم دیرینه هیأتها عزاداران حسینی با کسب اجازه از محضر مادر سادات حضرت فاطمه زهرا (س) سیاهپوش میشوند تا به رسم ادب خودشان را برای عزاداری پسر فاطمه (س) آماده کنند. امشب از هر کوی و برزنی در ایران اسلامی فریاد «لبیک یا حسین» سر داده خواهد شد. لبیکی که عاقبتبخیری را برای ما به ارمغان خواهد آورد و به امید روزی که منتقم خون حسین (ع) در کنار کعبه فریاد «إِنّی أَنَا الْمُنْتَقِم، أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین قتل عَطشاناً، أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین سَحَقوهُ عُدواناً» برآورد.
شیوه سیاهپوشی شهید با کلاس فاطمیون برای ورود به محرم
در سیره شهدا هم این رسم ادب به کرار دیده میشود، یکی از شهدا، شهید مدافع حرم «میرزا مهدی صابری» است، از شهدای رشید و دلاور لشکر فاطمیون، همان شهیدی به خاطر مهارتش در بخش مخابرات جبهه مقاومت به او لقب «با کلاس» به او دادند، چون این رده معمولاً در دست ایرانیها بود و او توانسته بود به این بخش برود. در نهایت آقا مهدی به قول خودش موفق شد بالای بالای بالای ابرها برود.
میرزا مهدی صابری عاشق علیاکبر (ع) بود و در ۲۵ سالگی به شهادت رسید
شهید مدافع حرم «میرزا مهدی صابری» همیشه در آستانه محرم این توصیه را به دوستانش داشت که برای ورود به مجلس عزای امام، لباس سیاهت را با وضو بپوش، رو به قبله بپوش، چند روز هم پیشواز برو تا این پیراهنت یک خرده کهنه شود! با لباس نو توی محرم نروی. دست کم یک بار آن لباس را بشور.
این شهید کربلا، عشق آقا مهدی بود
البته اطرافیان آقا مهدی او را به یک دلبستگی خاص میشناختند، آن هم عشق و ارادت به ساحت حضرت علی اکبر (ع) بود. او هر کجایی که اسم علی اکبر (ع) را میشنید، گوشهای از کار را میگرفت، حال فرقی نداشت هیأت محلیشان باشد یا گروهان مخصوص لشکر فاطمیون. زندگی او کلاً با حضرت علی اکبر (ع) عجین شده بود، حتی لحظات آخر عمرش!
شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی «سیدابراهیم» ـ همان شهیدی که رهبر انقلاب در سخنرانی ۱۴ خرداد ماه جاری به او اشاره کردند ـ درباره لحظات آخر عمر دنیایی آقا مهدی اینچنین تعریف میکرد: چند روز در راه یک نوار نوحه سینهزنی گذاشته بودم، این نوار را با مهدی زیاد گوش کرده بودم و کاملاً برایمان تکراری بود. برای همه معمول این است که وقتی یک نواری تکراری میشود دیگر آن حس، حال و اشتیاق اولیه برای گریه کردن به وجود نمیآید، خصوصاً اینکه آن نوار مداحی «نوحه» باشه نه «روضه». داشتم رانندگی میکردم که ناگهان متوجه شدم مهدی به پهنای صورتش دارد اشک میریزد و گریه میکند. در حال و هوای خودش بود. بعد دیدم یک ورقه کاغذ برداشت و شروع به نوشتن کرد.
«علیاکبر لیلا» تیکه کلام آقا مهدی بود
آقا مهدی در حال نوشتن بود که به مقصد رسیدند. در این هنگام وقتی سیدابراهیم ترمز کرد، آقا مهدی سرش را از آن برگه بلند کرد و برگه را روی داشبورت ماشین گذاشت. آنها به عملیات رفتند. اما هنگام بازگشت آقا مهدی آسمانی شده بود و سید ابراهیم ناگه چشمش به برگهای روی داشبورد افتاد که روی آن نوشته شده بود: علی اکبر لیلا!
عشقت میان سینه من پا گرفته
شکر خدا که چشم تو ما را گرفته
دریاب دلها را تو با گوشه نگاهی
حالا که کار عاشقی بالا گرفته
عمریست آقاجان دلم از دست رفته
پایین پای مرقدت ماوا گرفته
گیسو کمند خوش قد و بالای ارباب
شش گوشه هم با نور تو ماوا
البته شعری که آقا مهدی با رسیدن ماشین به مقصد نتوانست کلمه آخرش را کامل کند!
شهید میرزا مهدی صابری؛ از شهدای لشکر فاطمیون که اصالتاً افغانستانی است. در ۱۴ فروردینماه سال ۱۳۶۸ در مشهد مقدس به دنیا آمد. اولین فرزند و تک پسر خانواده بود. به خاطر اینکه پدرش روحانی بود، همراه با خانواده به قم مهاجرت کرد، به همین دلیل دوران کودکی و جوانی آقا مهدی در جوار حرم مطهر حضرت معصومه (س) سپری شد.
او اولین بار در شهریورماه سال ۱۳۹۳ برای دفاع از حرم عازم شد و با نام جهادی «غلامحسین» در میان رزمندگان شجاع لشکر فاطمیون جای گرفت. اولین مأموریت آقا مهدی در سوریه به مدت سه ماه و نیم طول کشید و پس از این مدت به دیدار خانواده در قم بازگشت. در اولین مرخصیاش، همراه مادر راهی حرم امام رضا (ع) شد و اذن شهادت را از آقا علی بن موسی الرضا (ع) گرفت. او که به عنوان فرمانده گردان حضرت علیاکبر (ع) لشکر فاطمیون انتخاب شده بود.
سرانجام پس از شش ماه حضور دلیرانه در جبهه مقاومت، در ۱۳ اسفندماه سال ۱۳۹۳ در عملیات تسخیر «تل قرین» که به درگیری شدید انجامید و اهمیت فوقالعادهای در از بین بردن کمربند حائل رژیم صهیونیستی در بلندیهای جولان داشت، به شهادت رسید. پیکر مطهر این شهید ۲۵ ساله در شهر مقدس قم در بهشت معصومه (س) قطعه شهدای مدافع حرم آرام گرفته است.
منبع: فارس
خوشا به سعادتان
ان شاأالله خدای مهربون، شهادت نصیب همه دوستداران شهادت بکنه