پیش از این اولین تصویری که از سرود به ذهن ما میرسید همان اجراهای بچهها سرصف مدرسه یا شرکت در برنامههای کانونهای فرهنگی برای پر کردن اوقات بود، اما چند سالی است که به دنبال تعبیر مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) از سرود به عنوان هنر اثرگذار و ظرفیت هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی، سرود به یک مفهوم جدی برای گروههای کودک و نوجوان تبدیل شدهاست.
در این میان، تلویزیون هم تلاش کرده با پخش برنامههای متنوع به سرود اهمیت بدهد که سرآمد این برنامهها برنامه «همآهنگ» است؛ یک مسابقه استعدادیابی در زمینه سرود که گروههای سرود از نقاط مختلف ایران در اجرای زنده با هم رقابت میکنند. تا به امروز برنامههای متنوع رادیویی و تلویزیونی استعدادیابی در زمینههای خوانندگی، گویندگی، نویسندگی، ورزشی و... تولید شده، اما در حوزه سرود، «همآهنگ» اولین برنامه استعدادیابی است که این روزها روی آنتن شبکه نسیم میرود و این موضوع را باید به فال نیک گرفت که اتفاق تازهای در تلویزیون است و این اتفاق خوب این نوید را میدهد که برنامهسازان حتی در ساخت برنامههای استعدادیابی به دنبال ایدههای تازه هستند تا بتوانند از این طریق مخاطبان را جذب کنند.
برای بررسی چالشها و نحوه ساخت این برنامه، با سید محمد صادق حسینی، تهیهکننده برنامه، گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
برنامه همآهنگ از کجا و چه زمانی شکل گرفت؟
حدود چهار سال پیش فکر برنامهای تلویزیونی با محوریت استعدادیابی گروههای سرود در مؤسسه مأوا که زیرمجموعه سازمان اوج است و سالهاست در حوزه سرود کار میکند شکل گرفت. در آن مقطع میخواستیم برنامهای را روی آنتن ببریم که استعدادهای کودکان و نوجوانان را در این حوزه کشف میکرد، اما همزمانی آن با پخش برنامههای استعدادیابی در تلویزیون ما را منصرف کرد و فکر کردیم فعلا دست نگه داریم تا اینکه از سال پیش دوباره این فکر قوت گرفت و ما زمان را برای تولید این برنامه مناسب دیدیم.
جامعه هدف شما بیشتر نوجوانان بودند؟
این برنامه متعلق به نوجوانان است و در عین حال میخواستیم به اهمیت موسیقی و سرود در برنامه اشاره کنیم و تمام حرفمان به نوجوانان این بود که شما میتوانید خیلی جدی وارد فضای حرفهای موسیقی و سرود شوید. از آنجا که امکان حضور بعضی از گروهها به تهران برای شرکت در برنامه ممکن نبود، برای شناسایی آنان به مناطق مختلف کشور سفر کردیم.
شروع کارتان چگونه بود؟
یکی از مبناهای این مسابقه، مرکزگریزی یا همان شعار عدالتمحوری در صداوسیما بود. ما میتوانستیم یک فراخوان بدهیم و در تهران بمانیم و اعلام کنیم هر کسی که فکر میکند استعداد دارد، بیاید. اما خودمان آستین بالا زدیم یک کاروان برای کشف استعدادها راهانداختیم. ۱۴ هزار کیلومتر را طی کردیم تا استعدادها را از نقاط مختلف ایران پیدا کنیم. نزدیک به ۱۲۰ نفر از عوامل جدی بدنه تلویزیون با ۱۶ دوربین دو ماه از زندگی عادی خود زدند و به دوردستترین شهرها و جاهایی که شاید کمتر کسی به ذهنش برسد، رفتیم. در واقع گروهمان کار جهادی کرد و مرحله مقدماتی این مسابقه که کشف استعدادها و شناسایی آنها از نقاط مختلف ایران بود شکل گرفت.
ماحصل مرحله مقدماتی چه بود؟
طرح برنامه شهریور سال ۱۴۰۰ نوشته شد و بعد از شش ماه کار پژوهشی، ضبط برنامه را شروع کردیم. در این مدت به ۱۰نقطه از کشور سفر کردیم، در بیشتر شهرها بهدلیل مدیریت هزینهها دو روز مستقر میشدیم و گروهها را مشاهده و بررسی میکردیم.
در هر شهر چند گروه شناسایی کردید؟
در هر شهر بین ۹ تا ۱۷ گروه سرود را شناسایی کردیم. در برخی شهرها گروهها کم بودند، اما حقشان بود که فرصت بروز استعداد داشته باشند و ما دریغ نمیکردیم. گروههایی در استودیوی سیار ما شرکت کردند که بضاعت مالیشان امکان حضور در تهران را به آنان نمیداد. محال بود این استعدادها را در تهران کشف میکردیم. حتی خیلی از گروههایی که به مرحله استودیویی رسیدند، اولینبار بود به تهران میآمدند.
نحوه فراخوانتان در شهرها چگونه بود؟
قبل از برگزاری برنامه «همآهنگ» به نهادهایی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش، حوزه هنری، مساجد، بسیج و... سر زدیم و دعوت کردیم اگر کسی در حوزه سرود استعدادهایی را میشناسد، به برنامه بیاید. نزدیک به ۶۰۰ گروه نمونه کار فرستادند که پس از سفر ما به شهرها و ارزیابی اجراهای آنان، ۱۰۰ گروه انتخاب شدند و فرصت اجرا مقابل دوربین مرحله مقدماتی برنامه را به دست آوردند و به استودیو سیار ما راه یافتند. در نهایت ۳۶ گروه برای رقابت اصلی «همآهنگ» انتخاب و وارد مرحله استودیویی شدند.
ارزیابیتان از استعدادهایی که در شهرستانها و روستاها وجود دارد، چیست؟
بدیهی است که اول کار فکر میکردیم اغلب این استعدادها در شهرهای بزرگ و یا کانونهای دولتی و نهادهای مختلف خواهندبود، اما به جرئت میگویم که در کمال شگفتی میدیدیم در شهرهای کوچک، روستاها و مناطق عشایرنشین چه گروههای اثرگذاری هستند که اغلبشان به مرحله نهایی «همآهنگ» راه یافتند.
به نظر تجربه ارزندهای نصیبتان شد که مرحله انتخاب را به شکل سیار برگزار کردید؟
این اولین باری بود که چنین اتفاقی در حوزه برنامهسازی رقم خورد. ما هیچ تجربهای در این زمینه نداشتیم و به نوعی نگاه جهادی و مردمی را در پس کارهایمان حفظ کردیم. چون نمونه قبلی وجود نداشت و کسی نبود که بتواند به ما مشورت بدهد تا بتوانیم تجربهای را به کار اضافه کنیم. سعی کردیم خودمان برای اولین بار تجربه کنیم و چقدر این تجربه ارزنده بود و مطمئن هستیم گروههای برنامهساز بعد از ما از این تجارب استفاده خواهندکرد.
شاید بهتر بود این سؤال را ابتدای گفتگو میپرسیدم که چرا سرود، محور این مسابقه شد؟
اساسا هنر زمانی اثرگذار است که ابتدا برای خود هنرمند دغدغه ایجاد کند و او را به چالش وادارد. اجرای سرود از ابتدا مردمیترین قالب هنری بود و اوجش در دهه ۶۰، دوران انقلاب و بعد از انقلاب شکل گرفت، چون حرف خود مردم در سرودها زده میشد، اما پس از آن به دلیل عدم مراقبت و توجه صرفا سفارشیسازی شد و عملا سازمانها و نهادها در مناسبتها سفارش اجرای سرود میدادند و همین عامل اصلی انزوا و دور شدن مردم از این هنر شد. به طوری که خیلی وقتها خود اعضای گروههای سرود هم نمیدانستند چه چیزی میخوانند، یعنی کاری به آنها سفارش داده میشد که در فلان مناسبت بخوانند. آنها هم همان را تمرین و بعد اجرا میکردند.
داورانی که باید میرفتند و میآمدند
در حالی که سرود دارای ظرفیت عجیب و غریبی است و قابلیت رقابت با خوانندگی دارد و چهبسا به دلیل اجزای جذابش از جمله اجرای نمایشی، هماهنگی و لباس میتواند جذابتر از خوانندگی و اجرا باشد، ضمن اینکه محتوای سرود و مفاهیمیکه به مخاطب منتقل میشود ضریب بالایی برای اثرگذاری دارد.
تغییر گروه داوران، توقف برنامه و پخش مجدد آن به چه دلیل بود؟
برخلاف تصور مخاطبان که فکر کردند گروه داوران به دلایلی در دور بعدی تغییر کرد باید بگویم که از ابتدا مبنای ما داوری در چند مرحله بود. اغلب میپرسیدند که چرا در دور اول انتخابی سراغ بازیگران رفتید و وزن بازیگری در انتخاب داوران بالاتر بود. ما در مرحله سفر به دنبال این بودیم که خیلی تخصصی به ماجرا نگاه نکنیم، چون مرحله انتخابی بود و اعتماد به نفس و انسجام گروه برایمان مهم بود. از میان داوران، گروه بهزاد عبدی از ابتدا سرگروه و همراه فکری و محل مشورت ما در این ۱۴ هزار کیلومتر بود و یک جاهایی جلوتر از همه گروه بود.
یعنی انتخاب بازیگران به عنوان داور، اهمیت بخشی به اجرا بود؟
حالا که به مرحله دوم رسیدیم میتوانید به شأن حضور داورانی مثل امیریل ارجمند (بازیگر، آهنگساز و خواننده)، فلورا سام (بازیگر، نویسنده و کارگردان) و عباس غزالی (بازیگر) در مرحله اول استودیویی یا مرحله انتخاب پی ببرید. اصلا قرار بود اینها تواناییهایی را در گروهها کشف و کارنامهای را برای گروهها صادر کنند که برگرفته از بازیگری و خوانندگیشان باشد و ما این ظرفیت را در بچهها دیدیم. با این نگاه آقای غزالی و خانم سام خیلی کمک بزرگی به این فرایند کردند و جنس بازبینیهایشان متفاوت بود.
از انتخاب داوران در مرحله نهایی بگویید.
در فصل دوم و مرحله رقابتهای استودیویی پنج داور داریم که نگاههای تخصصیتری دارند که قرار است چهار گروه را از میان ۱۶ گروه انتخاب کنند و به مرحله نیمه نهایی بفرستند. در این گروه علی لهراسبی بهعنوان خواننده، بهزاد عبدی به عنوان آهنگساز و متخصص حوزه موسیقی، سیما تیرانداز به عنوان بازیگر تئاتر و فیلم و استاد دانشگاه، محمدمهدی سیار در مقام شاعر و استاد دانشگاه و امیریل ارجمند بهعنوان بازیگر، خواننده و نوازنده حضور دارند.
اگر بخواهید یک امتیاز ویژه از برنامه را برگزینید و به آن ویژگی افتخار کنید، چیست؟
یکی از مزیتهای «همآهنگ» هدفگذاری برای مخاطب نوجوان بود. نمیدانم چرا و به چه دلیلی حوزه نوجوان خیلی برجسته نیست. ما برنامه تلویزیونی در حوزه کودک و بزرگسال زیاد داریم، اما سهم نوجوانان در این میان خیلی کم است. حتی در سینما، مطبوعات و... هم برای گروه سنی نوجوان کمتر کار میشود.
شاید به این دلیل که واقعا برای این گروه، کار ساختن سخت است و مهارت و درک درست از این گروه سنی را میطلبد؟
همانطور که درک خانوادهها از دوره نوجوانی همراه با ابهام و نادرستی است، درک برنامهسازان هم از این گروه کامل نیست مگر اینکه کاملا این نسل را بشناسند. در حال حاضر افرادی از نسلهای دیگر برای نوجوان برنامه میسازند و اختلاف سلایق و فاصله نسلها به قدری زیاد شده که درک درستی از فضای ذهنی نوجوان وجود ندارد. به همین دلیل برای کارهای رسانهای کمتر سراغ موضوعات مربوط به نوجوان میروند.
پس میتوان گفت که برنامه «همآهنگ» برای نوجوانهاست و اولین برنامه استعدادیابی در حوزه نوجوانان محسوب میشود؟
مخاطب اصلی ما نوجوانها هستند، ولی طبیعتا وقتی ما سراغ کودک یا نوجوان میرویم، خانواده را هم در نظر داشتیم و سعی کردیم برنامه به شکلی طراحی شود که نظر پدر و مادرها را هم جلب کند. به هرحال نوجوانها عمدتا پرچمدار جریان سرود هستند و ما میخواستیم یادآوری کنیم که این قالب با ظرفیت خیلی زیادی در اختیار شماست. بیایید حرفهایتان را بزنید و برنامه را با خلاقیت در اجرای خودتان به دست بگیرید.
معمولا وقتی گروهی در صداوسیما شناخته میشود پس از آن توقعاتی از آنها پیدا میشود. بخشی از این توقع برگرفته از رقابت برای شناختن استعدادهای برتر است که ممکن است بعد از این برنامه به معروف شدن آنها کمک کند.
آیا شما به فعالیتهای بعد از این اجراها هم فکر کردهاید؟
این برنامه سبب شده مردم شاخکهایشان به سمت سرود تیز بشود، به طوری که الان بستر برای کار گروههای سرود مهیا شدهاست. خوشحالیم که با دیده شدن این برنامه خیلی از همایشها، بزرگداشتها و... گروههای سرود را دعوت میکنند و این گروهها میتوانند مشغول باشند و حتی کار حرفهای کنند و درآمد داشتهباشند.
وجه تمایز «همآهنگ» با دیگر برنامههای استعدادیابی را در چه مواردی میبینید؟
این برنامه دو ظرفیت ویژه دارد. اول اینکه از حضور خانمها در مسابقه استقبال کردیم و جنسیت برایمان مهم نبود؛ چراکه بخش زیادی از هنرمندان این حوزه خانمها هستند. اتفاقا اجرای خانمها بسیار مورد توجه قرار گرفت و علیرغم حواشیای که برای یکی از گروههای سرود خانمها بهوجود آمد ما همچنان مصر هستیم که همخوانی خانمها را که از نظر شرعی هم ایراد ندارد در برنامه جا بیندازیم.
نکته دوم چیست؟
توجه این برنامه به حضور اقوام و گویشهای مختلف ایران است که سبب گردهمایی استعدادهای بومی و منطقهای شدهاست. ما با نگاهی فرهنگی تلاش کردهایم وحدت اقوام را تقویت کنیم.
ارزیابیتان از واکنش مخاطبان نسبت به «همآهنگ» چیست؟
هرچقدر میگذرد مخاطبان «همآهنگ» بیشتر شده و برنامه در میان مخاطبان بیشتر شناخته میشود. مخاطبان به این برنامه احساس تعلق بیشتری پیدا کردهاند و انگار که برنامه مال خودشان است. بهجز بعضی از بخشهای برنامه که شاید هم سلیقهای باشد مخاطبان برنامه را پسندیدهاند و نقد تندی به برنامه ندیدهام. امیدوارم «همآهنگ»، برنامهای شود که همه مردم دوستش داشتهباشند.