«گوشی رو نمیدم. میخوام بازی کنم...
- بسه دیگه چشمات درد میگیره!»
این صحبت پدر و پسری است که هر روز و روزی چند بار تکرار میشود. هیراد 7 سال دارد و علاقهاش به دیدن کارتون و بازی کردن از طریق گوشی بیش از حد است. با وجود مخالفتهای مادر و پدر اما او همچنان به این کار اصرار دارد.
شیشه تلویزیون میشکنه؛ اینقدر توپ به در و دیوار نزن، کمتر بدو برسام. صدای همسایهها درآمده. برو تو اتاقت کمی نقاشی کن.
در گذشته وجود خانههای مستقل حیاطدار این اجازه را به کودکان میداد تا آزادانه ساعات زیادی به بازی کردن مشغول باشند اما زندگی در مجتمعهای آپارتمانی به دلیل فشردگی مکانی، عملاً محل و فضای بازی کودکان را از آنها سلب کرده است. موضوعی که نه تنها کودکی کودکان را تحتالشعاع قرار داده است، بلکه به گفته متخصصان علم روانشناسی آینده این فرزندان نیز از آسیبهای اجتماعی ناشی از آن بینصیب نمیماند.
علیرضا 9 سال دارد و فضای کوچک خانهشان را جای مناسبی برای بازی نمیداند و میگوید: خانه ما 60 متر است و در یک مجتمع آپارتمانی زندگی میکنیم و برای اینکه همسایگان هم اذیت نشوند، مجبور هستم بازیهایی را انجام بدهم که صدایی نداشته باشد و برای همین بیشتر با گوشی مشغول بازی میشوم چون اکثر موقعها مشغول درس و کلاسهای آموزشی هستم و در تعطیلات تابستان هم با وجود اینکه فرصت دارم جایی برای بازیهای پر جنب و جوش ندارم و اگر در محوطه بازی کنم، همسایگان معترض میشوند که صدا آزارشان میدهد.
آیلا هم 11 سال دارد و مادرش تصمیم گرفته است روزانه او را به همراه دیگر دوستانش به پارک کوچک نزدیک خانهشان ببرد. او از اینکه ساعاتی از روز را با همسالان خود در فضای آزاد بازی میکند خوشحال است، اما آن را محدود میداند و علاقه دارد زمان بیشتری را به جنب و جوش و بازی بپردازد. او از بازیهای قدیمی چیزی نمیداند و میگوید: خانه ما آپارتمان است و بیشتر مجبورم بازیهای فکری انجام بدهم و یا تلویزیون ببینم. اما دوست دارم بیشتر با دوستانم بیرون از خانه و فضای آزاد بازیهای هیجانی انجام بدهم، مثل دوچرخهسواری و اسکیت و دویدن و طناب بازی اما مادرم فقط روزی یک ساعت میتواند من را به پارک ببرد.
کتایون آذری هم یکی از شهروندان تهرانی در یکی از مجتمعهای مسکونی است که دو فرزند 5 و 12 ساله دارد و زندگی آپارتماننشینی را نوعی شکنجه روحی هم برای والدین و هم فرزندان میداند که آرامش را از هر دو گروه گرفته است. او میگوید: نبود فضای کافی در آپارتمان برای بازی فرزندانمان باعث شده تا پسرم که 5 سال دارد گوشهگیر و منزوی شود.
او میافزاید: نبود فضای بازی در خانهها خصوصاً آپارتمانها معضلی به نام بازی با گوشی و تبلت را افزایش داده و والدین برای اینکه همسایگان معترض نباشند، مجبور هستند با این روش بازی غلط مخالفت نکنند. حتی زمانی که به میهمانی و دورهمی میرویم، از آنجایی که تعداد کودکان زیاد میشود و فضایی به نام حیاط مستقل نیست، مجبور میشویم هر کدام از والدین گوشیهای خودمان را در اختیار آنان قرار دهیم تا صدایشان کمتر به گوش میزبان و همسایهها برسد تا اعتراضی نکنند. در حالی که در گذشته وجود حیاط و حتی بازی در کوچهها که دارای امنیت بود، باعث میشد انرژی کودکان تخلیه شود و کسی هم اعتراضی نداشت و این همه مشکلات چون منزوی بودن، تنبلی، استرس ناشی از بازیهای کامپیوتری و... وجود نداشت؛ معضلاتی که هر کدام در آینده فرزندانمان تأثیر میگذارد.
نادر ارجمندی هم که پسری 6 ساله دارد، علاقه پسرش به بازی با گوشی را بیشتر از هر بازی دیگر عنوان میکند و میگوید: پسرم در بازی با گوشی خستگیناپذیر است و مادام باید گوشی را شارژ کنیم و نوعی اعتیاد به آن پیدا کرده است چرا که فضای کوچک خانهمان باعث شده جنب و جوش زیادی نداشته باشد و از بازیهای فکری و تلویزیون هم خسته شده و همین باعث زود عصبی بودنش شده است، به طوری که هر چیزی باب میل خودش نباشد زود واکنش عصبی نشان میدهد.
مهسا ساداتی روانشناس تربیتی کودک بازی را فعالیتی میداند که کودک با خودانگیختگی و توأم با لذت و علاقه انجام میدهد.
به گفته این کارشناس امروزه بازیها در آموزش نقش بسیار مهمی پیدا کردهاند، به طوری که باتوجه به کاربرد آموزشی بازیها گاهی مشاهده میشود که نقش سرگرمکننده و تفریحی آن درنظر گرفته نمیشود.
او میگوید: در گذشته بخش زیادی از زمان کودک در جمع همسالان و خواهر و برادرها یا بستگان نزدیکشان، در کوچه و خیابان سپری میشد و کودکان بسیاری از تعاملات اجتماعی را از طریق روابط واقعی و بازی با دوستان خود یاد میگرفتند اما امروزه که اکثر خانوادهها یک یا دو فرزند دارند و در آپارتمانهای کوچک زنگی میکنند، اثر گروه همسالان در بازیهای کودکانه بسیار کمرنگ شده و والدین در بازی با کودک نقش پررنگتری نسبت به گذشته دارند.
همین امر سبب شده که خانواده نظارت و دخالت مستقیم در بازیهای کودکانه پیدا کرده و حتی گاهی پروسه رشد طبیعی کودک را مختل کنند. دسته اولی که با آنها مواجه هستیم، والدین کمالگرا و وسواسی هستند که گرایش به دخالت مستقیم در بازیهای کودک دارند و بیشتر تمایل به انجام بازیهای تمرکزی و آموزشی جهت تقویت هوش و توانمندیهای فرزندشان دارند که خود این مسأله باعث میشود خلاقیت و تفکر انتقادی در کودک سرکوب شود؛ غافل از اینکه هیجانات کودک با انجام بازیهای هیجانی مثل قایمباشک، بپر بپر و بدو بدو و شکلگیری هویتش از طریق بازیهایی توأم با نمادسازی مثل خالهبازی شکل میگیرد.
این مدیر کلینیک تخصصی تشخیص و درمان اختلالات کودکان و نوجوانان میافزاید: این والدین اتاق کودک را تبدیل به یک خانهبازی واقعی میکنند و انواع بازیهای فکری موجود در بازار را برای کودک تهیه میکنند و واقف نیستند که تعدد بازیها حتی گاهی میتواند سطح تمرکز کودک را پایین آورد. امروزه خیلی از والدین را میبینیم که حتی بازیهایی که مربوط به فضای اجتماعی هستند و سطح مشارکت کودک را بالا میبرند مثل تاب و سرسره را در خانه برای کودکشان تهیه میکنند و با این کار یادگیری فرایندهای اجتماعی مثل رعایت نوبت و صبر کردن را در کودکشان مختل میکنند. این والدین گاهی پا را فراتر گذاشته و زمانی که کودک را به پارک یا خانهبازی میبرند، حتی در بازیهای اجتماعی کودک با همسالانش دخالت و نظارت مستقیم دارند.
به اعتقاد این روانشناس کودک درست است که والدین در محیطهای جمعی به کودکان توجه کرده و از او مراقبت میکنند اما این بدان معنا نیست که استقلال کودکان را باید از بین برد.
این متخصص کودک استفاده از بازیهای فکری متناسب با سن کودک را ضروری عنوان میکند و اظهار میکند: برای بالا بردن هوش، تمرکز و استعدادهای کودکان استفاده از این نوع بازیها لازم است اما والدین به این نکته باید توجه داشته باشند که بین انجام بازیهای فکری که قانونمند و دارای الگو هستند و بازیهای هیجانی و نمادساز که آزاد و خلاق هستند، تعادل را رعایت کنند و همانطور که در بازیهای فکری از الگوی موجود در بازی پیروی میکنند، در بازیهای خلاق به کودک اجازه دهند که خودش بازی را مدیریت کرده و خط مشی بازی را تعیین کند.
این روانشناس تربیتی بیان میکند: دسته دوم والدینی هستند که از آن طرف بام افتادهاند؛ یعنی والدینی که به دلیل زندگی شهرنشینی و مشغله کاری زیاد، وقتی برای بازی کردن با کودکشان ندارند. والدینی که تا دیروقت سر کار هستند و فرزندشان هم زمان زیادی از روز را در مهدکودک، مدرسه و پس از آن در پانسیون سپری میکند و وقتی هم که والدین به خانه میآیند، انرژی برای وقت گذاشتن و بازی کردن با کودک ندارند. این والدین معمولاً سعی میکنند سر بچه را با گوشی موبایل و تبلت گرم کنند تا خلأ موجود پر شده و کودک بتواند نیاز خود به بازی کردن را از طریق این ابزار تأمین کند و آگاه نیستند که این وسایل الکترونیکی تا چه حد میتوانند در درازمدت علاوه بر آسیبهای جسمی، به دقت و تمرکز و ارتباطات اجتماعی فرزندشان آسیب بزنند.
ساداتی استفاده بیش از حد از گوشی توسط کودکان را زنگ خطری برای کودکان و هشدار برای والدین آنان دانسته و بیان میکند: بچههایی که در کودکی به صورت افراطی از گوشی موبایل و تبلت استفاده میکنند، خیلی زودتر از همسالانشان با فضای مجازی آشنا میشوند و این مسأله میتواند در سنین نوجوانی آسیبهای غیرقابل جبرانی را به آنها و فضای امن خانواده وارد کند، پس حتماً در صورت تهیه این موارد برای فرزندتان، نظارت مستقیم داشته باشید و زمان استفاده از آن را مدیریت کنید.
منبع: روزنامه ايران