دوران امامت امام باقر (ع)، فرصتی استثنایی برای نشر معارف ناب اسلامی بود. سست شدن پایههای حکومت اُموی و در پی آن، آغاز قیامهای متعدد علیه دستگاه جائر خلافت، از اختناق حاکم بر جامعه اندکی کاست و این فرصت کمنظیر را در اختیار امام پنجم (ع) قرار داد تا بر اساس رسالت الهی خویش، به تربیت شاگردان برجسته و بیان حقایق دین برای عموم مردم بپردازد. البته تردیدی نیست که بخش مهمی از این فرصت طلایی، دستاورد بزرگ اقدامات بنیادین و صبورانه امام سجاد (ع) بود. آنچه در دوره امامت باقرالعلوم (ع) شاهد هستیم، تکمیل آموزش معارف اسلامی از طریق ورود به فضای مفاهیم و احکام جزئی است.
در واقع امام باقر (ع)، توانست با استفاده از دستاوردهای بزرگ امام سجاد (ع) و بهرهمندی از فضای مناسب سیاسی ایجاد شده، به عرضه فرازهایی از دانش الهی اهلبیت (ع) در امور مختلف و متفاوت زندگی فردی و اجتماعی بپردازد که تا پیش از آن، فرصتی برای ارائه آنها به وجود نیامدهبود و بلکه گوش شنوایی هم برای شنیدن آنها وجود نداشت. به این ترتیب، امام باقر (ع) به عنوان، ولی خدا و میراثدار سنت نبوی، به ساحتهای جدید و مورد نیاز جامعه اسلامی ورود کرد و توانست در دوران امامتش، بخش مهمی از تعالیم و آموزههای اسلامی در حوزههای گوناگون را در اختیار مردم قرار دهد.
این معارف، به ویژه در دورانی که به تدریج، تفکرات وارداتی در جهان اسلام طرفداران و مبلغانی پیدا میکرد و دستگاه جائر خلافت نیز، به دنبال شیوع اندیشههای منحرفانهای همچون تفکرات «مرجئه» بود، نقش پادزهری مؤثر را داشت که باعث نجات جامعه اسلامی از سموم کُشنده فکری شد. بخشی از آموزههای امام محمدباقر (ع)، بر مباحث اقتصادی و نگاه اسلام به این مباحث تمرکز دارد؛ موضوعی که شاید در فضای عمومی جامعه ما، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار که به مناسبت سالروز شهادت امام پنجم (ع) به رشته تحریر درآمده، فرازهایی از دیدگاهها و مشی اقتصادی باقرالعلوم (ع) را که در سیره آنحضرت انعکاس یافته است، بر مبنای احادیث و روایات، مورد توجه و ارزیابی قرار دادهایم. بدیهی است که این موارد، هم جنبههای گوناگون زندگی فردی و هم جنبههای گوناگون زندگی اجتماعی را در بر میگیرد.
کار؛ کلید گشایش اقتصادی
در سیره عملی و فکری باقرالعلوم (ع) که در واقع، آینه تمامنمای معارف اسلام است، کار و فرهنگ مربوط به آن، جایگاه بسیار والا و ممتازی دارد. در واقع فعالیتهای اقتصادی مورد حمایت آنحضرت، فعالیتهای موّلد و دارای نتیجه فردی و عمومی، به طور همزمان است. در جامعهای که فرهنگ کار و تعهد مبتنی بر آن، رایج و نهادینه باشد، رفاه عمومی، بیشتر و بهتر حاصل میشود. امام باقر (ع)، کار و کوشش را کلید گشایش اقتصادی میداند و افرادی را که بدون کار و کوشش، به دنبال ثروت بادآورده هستند، نکوهش میکند.
شیخ حر عاملی در «وسائل الشیعه»، روایتی را از امام باقر (ع) و به نقل از شیخ صدوق در این باره نقل کرده که بسیار تکاندهنده است؛ امام (ع) میفرماید: «إنّی أجدنی أُمْقِتُ الرَّجُلَ مُتَعَذَّرَ الْمَکاسِبِ فَیَستَلقِی عَلَى قَفَاهُ وَ یَقوُلُ: اللّهمَّ اَرزِقْنِی وَ یَدَعُ أن یَنْتَشِرُ فِی الْاَرْضِ وَ یَلْتَمِسُ مِنْ فَضلِ اللهِ فَالْذَرَّةُ تَخْرُجُ مِنْ حُجْرِهَا تَلتَمِسُ رِزْقَهَا»؛ من از کسی که در خانه به پشت میخوابد [و عذرتراشی میکند و]به دنبال کار نمیرود و میگوید: خدایا! روزی مرا عطا کن، بیزارم! او رفتن به اطراف و اکناف را برای کسب و کار و درخواست از فضل پروردگار وامینهد، در حالی که [حتی]مورچه در طلب روزیاش از خانه خود بیرون میآید.
در سیره عملی و فکری امام باقر (ع)، توکل به خداوند و طلب رزق و گشایش اقتصادی از او، نفی کننده تلاش و کوشش نیست و آنکه در امور این دنیا، بیکار و بیعار باشد، در آخرت نیز، سرنوشت خوبی نخواهد داشت: «إنّیِ لَأُبْغِضُ الرّجُلَ أَنْ یَکوُنَ کَسْلاناً عَنْ أمْرِ دُنیاهُ و مَن کَسَل عَن أمرِ دُنیاهُ فَهُوَ عَن أمرِ آخِرَتِهِ أکْسَلُ»؛ از مردى نفرت دارم که در کار دنیاى خود تنبل باشد. آن کس که در کار دنیاى خویش تنبل باشد، در کار آخرتش تنبلتر خواهدبود. (ترجمه فارسی الحیات، ج ۵، ص ۴۹۵) آنحضرت برای تبیین اهمیت کار و گسترش فرهنگ صحیح آن در جامعه، برای شاگردانش، روایتی از حضرت موسی (ع) را نقل میکرد که خطاب به پروردگار عرض کرد: «أیّ عبادک أبغض إلیک؟» (پروردگارا! از کدام بندهات بیشتر نفرت داری؟) و خداوند در پاسخ به موسی (ع) فرمودهبود: «جیفة باللَّیل، بطَّال بالنّهار» (آنکه شبها مانند مُردار است [و برای عبادت پروردگار بر نمیخیزد]و روز را به بیکاری و بطالت میگذراند.) (همان، ص ۴۹۲)
تجویز فعالیتهای اقتصادی مولّد
امام باقر (ع) همواره اصحاب خود را به فعالیتهای اقتصادی مولد تشویق میکرد و از پرداختن به کارهایی که بدون اقدام و تلاش خاص و عموماً با تقلب و سوءاستفاده از بحرانهای اقتصادی و گرفتاریهای مردم، پول فراوان به جیب افراد میریخت، به شدت نهی میفرمود. شیخ حر عاملی، در «وسائل الشیعه» (ج ۱۹، ص ۱۳۲)، روایتی را به نقل از محمد بن مسلم، از امام باقر (ع) آوردهاست که در آن «سُئل عن الرجل یتقبّل بالعمل فلا یعمل فیه ویدفعه إلى آخر فیربح فیه» (درباره کسی سوال شد که انجام کاری را تعهد میکند و بعد همان کار را بدون آن که بخشی از آن را انجام دهد، به دیگری وا میگذارد و از این راه منافعی را به جیب میزند). امام (ع) درباره رفتار چنین فردی، فرمود: «لا، إلاّ أن یکون قد عمل فیه شیئاً» (نه! [او نمیتواند چنین کاری انجام دهد]مگر آنکه قسمتی از کار را خودش انجام دادهباشد.) آنحضرت افرادی را که از اموال عمومی سوءاستفاده میکردند - و با رفتارهای انحصاری، ثروتهای سرشار به جیب میزدند و با استناد به جایز بودن فعالیتهای اقتصادی و زدن این برچسب بر فعل غلط خود، مال کسب شده را حلال میدانستند - به حکم حدیثی نبوی، لعنت شده رسولخدا (ص) و همه پیامبران الهی میدانست.
در کنار این انذارها، البته در کلام باقرالعلوم (ع)، تشویقها و مژدههای روشنیبخشی درباره کسب روزی حلال از طریق فعالیت در مکاسب مولد، به چشم میخورد. مثلاً آنحضرت اصحاب و پیروان خود را به فعالیتهای کشاورزی و دامپروری تشویق میکرد و آن را یکی از ارکان فقرزدایی در جامعه میدانست. «ابوالعباس حمیری» در «قرب الاسناد»، روایتی از امام باقر (ع) نقل کردهاست که فرمود: «مَنْ وَجَدَ ماءً وتراباً، ثُمَّ افْتَقَرَ فَأبْعَدَهُ اللهُ»؛ هر کس با وجود در اختیار داشتن آب و خاک، فقیر بماند، از رحمت خداوند به دور خواهد بود.
امام باقر (ع)، تجارت را هم یکی از مهمترین فعالیتهای مولد میدانست که برای عملکننده به آن، برکتی عظیم رقم خواهد خورد: «الْبَرْکَةُ عَشْرَةُ أجْزاءِ، تِسْعَةُ أعْشارِهَا فِی التِّجارَةِ»؛ برکت ۱۰ جزء دارد که ۹ جزء آن در تجارت است. (وسائل الشیعه، ج ۱۷، ص ۱۰) امام باقر (ع) در عین حال، جواز تجارت را، دادن مجوز برای امور خلاف شرع و به ویژه رباخواری نمیداند؛ حدیث تکان دهنده «دِرْهَمُ رِبا أعْظَمُ عِنْدَاللهِ مِنْ أربَعینَ زَنیّةَ» (نزد پروردگار، گناهِ یک درهم ربا از چهل زنا بالاتر است) که علامه مجلسی آن را در جلد ۱۰۳ «بحارالانوار» آورده، مؤیّد این مطلب است.
انفاق، به مثابه یک ابزار اقتصادی
آنچه در اسلام به عنوان واجب و مستحب، درباره بذل مال توصیه شده، عموماً برای گردش ثروت در طبقات مختلف جامعه و جلوگیری از تمرکز آن، در یک طبقه خاص است؛ به دیگر سخن، اسلام در پی فقرزدایی و تقویت بنیه مالی قاطبه اعضای جامعه اسلامی است. به همین منظور، غیر از واجباتی مانند خمس و زکات، مستحبات مؤکدی مانند انفاق نیز، مورد توجه و توصیه اسلام قرار دارد؛ تا جایی که گاه این انفاق، در برخی موارد، شرایط واجب را پیدا میکند. امام باقر (ع) از هر فرصتی برای تبیین جایگاه انفاق به عنوان یک راهکار راهبردی در حوزه اهداف اقتصادی اسلام، استفاده میکرد. آنحضرت، با نقل حدیثی از پدر بزرگوارش، به تعریف انفاق پرداخته و ضمن ارائه تفسیری بر آیات ۲۴ و ۲۵ سوره معارج (وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ / لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ) فرمودهاست: «[الحق المعلوم]الشئ یخرجه من ماله لیس من الزکاة ولا من الصدقة المفروضتین، وهو الشئ یخرجه من ماله، إن شاء أکثر، وإن شاء أقل، على قدر ما یملک، یصل به رحما، ویقوی به ضعیفا، ویحمل به کلا، ویصل به أخا له فی الله، أو لنائبة تنوبه»؛ (منظور از حق المعلوم، مقداری است که انسان از مال خودش، به غیر از زکات و صدقه واجب جدا میکند.
[در واقع]مقداری است که فرد آن را، زیاد یا کم، به فراخور ثروتی که دارد [و به اختیار]از مال خودش بر میگزیند [و به دیگران میدهد]. [با این مال، باید که]صله رحم نماید، ناتوانی را قوّت بخشد، بار سنگین مشکلات را از روی دوش درماندهای بردارد، به وضع برادر دینی خود رسیدگی کند یا در دیگر پیشامدهایی که حادث میشود، صرف کند.) (تفسیر صافی، فیض کاشانی، ج ۷، ص ۲۹۳) به قول یکی از پژوهشگران معاصر، «انفاقهای غیرواجب از منابع عظیم اجتماعی است که در تأمین نیازهای جامعه و تحقق عدالت اجتماعی بسیار مؤثر است و میتواند، در این موضوع نقش بنیادین داشتهباشد.» (سیدمحمود طاهری، مجله مبلغان، شماره ۱۱۰) انفاق، برخلاف واجبات مالی تعریف شده در اسلام، مبتنی بر اختیار است و فرد، بر اساس داراییاش و نیز، تربیتِ نفسی که دارد، به آن ورود میکند و ماجرای چنین امر خیری، از صدقه و جزئیات آن جداست.
در انفاق نیز، باید اصل اقتصاد مولد را که مورد تأکید باقرالعلوم (ع) است، با دقت بیشتری مدنظر قرار داد. شهید مطهری – اعلیا... مقامه – در اینباره مینویسد: «انفاق باید به گونهای باشد که مفید باشد، موجب ازدیاد ثروت اجتماع باشد، اجتماع را ترمیم کند و صرف بهبود و سلامت اجتماع شود؛ ولی اگر صرف گداپروری شود، نه اینکه ثمری ندارد، بلکه بر بدبختی و زیان و فقر اجتماع میافزاید و بلای اجتماع میگردد و خلاصه آنکه انفاق باید مقرون به منطق و حکمت بودهباشد.
انفاق صحیح، ترمیم و اصلاح است و هدر نمیرود و به اجتماع بر میگردد.» (یادداشتهای استاد مطهری، ج ۱، ص ۴۱۷) موضوع گدایی و گداپروری و آثار شوم آن در اجتماع، از موضوعاتی است که در کلام امام باقر (ع) نیز، میتوان توصیههایی درباره آن یافت. مثلاً امام (ع) میفرماید: «أُقْسِمُ بِاللهِ لَهُوَ حَقٌ، مِا فَتَحَ رَجُلٌ عَلَى نَفْسِهِ بابَ مَسْأَلَةِ إلَّا فَتَحَ اللهِ عَلَیهِ بابَ فَقرٍ» (سوگند به خدا، سوگندى بحق، که هیچ کس درِ سؤالى بر خود نمیگشاید، مگر اینکه خدا درِ فقرى بر روى او بگشاید.) (الحیات، ج ۴، ص ۴۴۳)
منبع: روزنامه خراسان