دریبل، ویژگی اصلی دوران بازیگریاش بود و این خصیصه را همچنان حفظ کرده و در حال دریبلکردن و جاگذاشتن هر چیز و هر کسی است؛ هر چند که دیروزش با امروز، تفاوتهای بارزی دارد.
او روزگاری در قامت یک ستاره، مستطیل سبز را فتح و امروز در جایگاه یک چهره عنیف، قلههای دنائت را درمینوردد؛ جادوگر، زمانی حامل شادی برای جامعه ایران بود و امروز پیامآور محنت؛ شخصی که سالهای نهچندان دور، زیر پرچم مقدس ایران برای اعتلای کشور میدوید و حالا برای نابودی آن دورهگردی میکند؛ اویی که نشان داده برای منافع خود، نه تنها جامعه و کشور را بلکه حاضر است خانوادهاش را هم به مسلخ ببرد.
۱- وقتی که ماجرای سوءاستفاده کریمی از خواهرش رسانهای شد، تعجب چندانی نکردم. او در غائله سالگذشته جرمی به مراتب بدتر و با ابعاد و تبعات بیشتر مرتکب شد؛ یک پارتیزان جنگی که کیلومترها دورتر و خارج از ایران، جوانهایی را دعوت به آشوب و ساختن بمبهای دستی و کشتوکشتار میکرد؛ برای او منفعت شخصی در میان است و بین جوانهای مردم و خواهرش تفاوتی وجود ندارد؛ آمده است تا همه را قربانی کند.
۲- کریمی و کریمیها تمام شدند و به تاریخ پیوستند و خبرهای اینچنینی، هر از گاهی آنان را از صفحات خاکخورده تاریخ بیرون میآورد. اما باید گفت و نوشت؛ برای کسانی که فریب مزورانی را خوردند و با تهییج آنها خود را به دامان تیرهروزی انداختند؛ برای جوانانی که در تصورشان، کریمیها پهلوانانی مردمیاند، اما در واقعیت، پهلوانپنبهای بیش نیستند. اسطورهسازی و ساختن بت از کسانی که به «کیششخصیت» دچارند روزی فرو میریزد، چون حقیقت پشت ابر ماندنی نیست و سرانجام خود را به برساختها دیکته میکند.
۳- او در توجیه ظلم مرتکبشده علیه خواهر خود، دوباره با پوشش و ژستهای اجتماعی و بهکار بردن تعابیری، چون فسادستیزی و مردم وارد شده؛ مشابه ماههای قبل که با دستاویزهای زیبا و اغواگرانهای، چون آزادی، جنگشهری را توصیه و تجویز میکرد. اما واقعیت آن است که این شامورتیبازیها همیشه جوابگو نیست. توده جامعه درک میکند، فردی که به خواهر خود رحم نکند، به مردم هم رحم نخواهد کرد.
منبع: فارس