دکترهادی ابراهیمی عضو هیئت علمی و دانشیار علوم سیاسی
برنامه ریزی دشمن برای آغاز اغتشاشات خیابانی پائیز ۱۴۰۱، فقط یک اسم رمز کم داشت که ماجرای مرگ مهسا امینی و شعار فریبنده کشته شدنش توسط ماموران گشت ارشاد، حل المسائل اصحاب فتنه شد و با تحریک رسانهای احساسات هم نسلهای مهسا، ناگهان دشمن راه صدساله را یک شبه پیمود و از آن پس هر جنایتی که کردند به پای نظام نوشتند!
مهسا را کسی نمیشناخت و دشمن از فضای احساساتی طراحی شده در رسانههای ماهوارهای و شبکههای اجتماعی و فضای اجتماعی بهره برداری کرد و با استمرار پروژههای کشته سازی و فراخوانهای متناوب، خر مرادش را از هر پلی که میخواست عبور میداد و در این میان نه تنها به اسلام و روحانیت و آموزههای دینی، بلکه حتی به نمادهای ملی مانند پرچم، سرود و حتی تمامیت ارضی ایران عزیز هم تعدی شد و آه از نهاد کسی بر نیامد!
شادی برای قهرمانیها و پیروزی تیمهای ملی در میادین ورزشی به بهانه اینکه عزادار کشتههای (خودکشته ها) اعتراضاتیم، بی شرفی و جرم محسوب میشد، اما همان عزادارنماها، برای پیروزی امریکا و انگلیس بر تیم ملی ایران، به خیابانها ریخته و رقص و پایکوبی کردند و شعار مرگ بر دیکتاتور سر دادند و پلیس هم بنا به ملاحظاتی اوایل مثل انتظامات مردمی بدون حمل سلاح فقط مشایعت میکرد و بعد هم با آن همه سوء قصد و ضرب و شتم و دادن چندین شهید، صرفا مجوز حمل سلاح ساچمهای را یافت که هرگز برای تیمهای ترور حرفهای که خشنترین اغتشاشات تاریخ کشور ما را پشتیبانی و هدایت میکردند، بازدارنده نبود!
گذر از این بحران، بسیار سختتر از فتنه انتخاباتی سال ۱۳۸۸ بود، اما نظام ما با الطاف خفیه الهی، رهنمودهای امام خامنهای و بصیرت و اهتمام پردوام مردم از آن عبور کرد و علیرغم امیدهای کاذب بیگانگان و بدخواهان، بحران مهار شد.
فتنهها تمامی ندارند اسم رمز جدید رونمایی شد
با گذشت چندین ماه از اغتشاشات و انشقاق مشهود بین ائتلاف سران فتنه در داخل و خارج کشور، درست در شرایطی که رسانههای بیگانه ۹ ماه زودتر تخریب فضای انتخاباتی را کلید زده و در تکاپوی تحریم یا تحریف انتخابات بساط فتنه جدیدی را فراهم کردند و وقتی که از لایحه حجاب و عفاف و از نمد عملکرد نظام نتوانستند کلاهی برای خود تهیه کنند، اینبار صدا و سیما را بعنوان یکی از تاثیرگذارترین خاکریزهای دفاعی نظام هدف قرار دادند.
بهانه این هجمهها هم پاسخ دکتر جبلی رئیس رسانه ملی در خصوص دعوت از سلبریتیهایی بود که در فتنه اخیر به زعم متوهمانه خویش کار نظام را تمام شده فرض کرده و قهرمان مآبانه پایان همکاری خود را با رسانه ملی اعلام و با اصحاب فتنه اعلام همبستگی کرده بودند، اما وقتی رئیس رسانه ملی آب پاکی روی دستشان ریخت و بر اساس سند تحول، صراحتا اعلام موضع کرده و از عدم دعوت قطعی آنها خبر داد، اسم رمزی بنام عادل فردوسی پور پیدا شد، اسم رمزی با فراخوان چهرههای قبلا موجه مانند پرستویی که بین دو نقش اسی در به در آدم برفی و حاج کاظم آژانس شیشهای گیر کرده یا امیررضا خادم که ستاره آسمان سیاست شدن را با قهرمانی روی تشک کشتی اشتباه گرفته است وهمچنین ابطحی که به شدت بابحران مقبولیت مواجه هستند، قلمهای مسمومشان را برای شلیک واژههای زهرآگین، عملیاتی کردند!
خنثی سازی فتنه با هوشیاری در برابر تحریکها
عفو گسترده بازداشتیهای فتنه اخیر و البته ته کشیدن پولهای نجومی که از رسانه ملی دریافت کرده بودند، سلبریتیها را برای حضور مجدد در رسانه ملی وسوسه کرد که خوشبختانه با این جوابیه تلخ، قافیه را باخته دیدند و با فضاسازی جدید با اسم رمز فردوسی پور، در صدد برآمدند که با گدایی از موضع قدرت، به رسانه ملی برگردند و دوباره به تحریک افکار عمومی بنام مردم، اما بکام بیگانگان و معاندان بپردازند!
طبق قاعدهی "مومن از یک سوراخ، دو بار گزیده نمیشود" قطعا رسانه ملی نمیتوانست به جریان نفوذ و خودباختههای فرهنگی اعتماد مجدد کند و از الطاف خفیه الهی که منجر به تصفیه داوطلبانه بیگانه گراها توسط خودشان شده بود، نهایت بهره برداری را بعمل نیاورد بنابراین باید با ضرس قاطع گفت که دکتر جبلی و رسانه ملی بهانه است و قطعا" باز هم اصل نظام نشانه است!
اما چرا رسانه ملی در دوره ۲۰ماهه ریاست دکتر جبلی تا این اندازه مورد خشم و غضب بیگانگان و نیز معاندان قرار گرفته که اولا" در فاصله چهار ماه پنج بار مشمول تحریم استکبار جهانی قرار گرفته و ثانیا" با برداشتهای مختلف از جمله:
۱-تغییر ارزشمدارانه تیم مدیریتی
۲-تهیه و عملیاتی شدن سند تحول
۳-ساخت و حمایت از تولیدات فاخر
۴-نظارت قاطع بر تولیدات نمایش خانگی
۵-جذب هنرمندان متعهد و پرکردن جای خالی سربازان فرهنگی دشمن
۶-نقش آفرینی اثرگذار رسانه ملی در انجام روایت اول و بدست گرفتن ابتکار عمل از رسانههای غربی
۷-اعلام رسمی پایان حضور نفوذیها در رسانه ملی
۸- حمایت قاطع رسانه ملی از جبهه مقاومت
۹-توجیه و روشنگری در افکار عمومی و همراه نگه داشتن مردم با نظام و رهبری
۱۰-تاثیرگذاری در میزان مشارکت مردم در انتخابات اسفندماه
در مظان تهاجم و تخریب همه جانبه واقع شده و ثالثا" رسانه ملی را به انفعال و استیصال گذشته برگردانند.
جیمی جامپ عادل در زمینی که برایش بزرگ است
اما در خصوص فردوسی پور باید تاکید کنم که:
الف-ایشان علاوه بر مواضع متضاد با سیاستهای سازمان، به نافرمانی از مافوقها اشتهار داشته و با فشار مخاطبان برنامه نود، همواره اراده خویش را بر سازمان تحمیل و نارضایتیهای زیادی را علیه سازمان ایجاد میکرد و طبعا" در سلسله مراتب سازمانی چنین نیروی تحت امری را برنمی تابند همانگونه که مشابه این مسئله در هالیوود و شبکههای محبوب همین آقایان مثل بی بی سی فارسی، وی اوای و ایران اینترنشنال و... نیز بارها اتفاق افتاده، اما کسی دم برنیاورد!
ب-ایشان بعنوان یک استاد دانشگاه، بجای آرام کردن دانشجویان معترض، اما فحاش، رسما" به متحصنین پیوسته و از آنها اعلام حمایت میکند.
ج-در ایام برگزاری جام جهانی قطر، رسانه ملی از ایشان برای گزارش بعضی بازیها از جمله بازیهای ایران دعوت میکند، اما ایشان در ادامه همان سیاست حمایت از اغتشاشات، ضمن استنکاف از پذیرش دعوت رسانه ملی، اعلام میکند که در این شرایط صدای مردم شنیدنیتر است!
د-ایشان در مصاحبه اینترنتی با آقای جهان بخش ملی پوش فوتبال کشورمان ضمن تهاجم به مواضع حمایتی کیروش از ایران، جهان بخش را تحت فشار قرار داده که چرا شما به کیروش اعتراض نکردید؟!
ه-در همین مصاحبه ایشان زمستان سخت اروپا که از رسانه ملی طرح شده بود را نیز به سخره میگیرد!
سوال اینجاست که رسانه ملی با کدام معیار باید از فردی که خط قرمزها را رعایت نکرده مجددا" دعوت به همکاری کند؟ اینجانب بعنوان یک رسانهای قدیمی که علا ه بر مسئولیتهایم، ۱۸ سال همواره در حال نگارش و مدیرمسئولی و ... هستم و اتفاقا" از سوی افراد غیرمطلع دردفاع ازرسانه ملی دراین قضایای اخیر مورد تهاجم هم قرار گرفتم، شهادت میدهم که این حجم از تهاجم به رئیس رسانه ملی که فقط بیست ماه منصوب شده، بی سابقه بوده و قطعا" هدفمند انجام شده و فراتر از شخص ایشان و دقیقا" متوجه شخصیت فکری، سازمانی و اجتماعی ایشان است که در سند تحول به تجلی در آمده است.
اما خوشبختانه علیرغم آتش تهیه سنگین بیگانگان و خودی نماها، نقشه شان نگرفته و حتی دهه هشتادیها هم به این خزعبلات اعتناء و به این موج سوارها اعتماد نکردند و در فضای مجازی هم نتوانستند موجی ایجاد کنند، اگر چه تا ایام انتخابات ما قطعا" شاهد سلسله فتنههای کوچک و بزرگ دیگری هستیم، اما این مشت نمونه خروار بوده و نشان داد که این آقایان تا چه اندازه وزن خود را در نزد مردم از دست داده اند!
در پایان لازم میدانم که این سلبریتیهای وطن فروش را که به نمکدان نظام لگد زده و نمکها را ریخته اند، با سلبریتیهای نامدار جهان مقایسه کنم که در راستای آرمانگرایی علیه صهیونیستها موضع گرفته و گاهی هم به بختهای بین المللی خود لگد زده، اما آرمان فروشی و وطن فروشی نکرده و شرافت خود را گروگان بیگانگان نکردند!