نخستین بخش برنامه «نقد سینما»، میز نقد سینمای ایران، به فیلم «دسته دختران» اختصاص داشت. ابتدا مینو خانی درباره «دسته دختران» تصریح کرد: مهمترین مشکلی که این فیلم دارد این است که منیر قیدی با یکسری خاطرات مواجه شده، اما کار دیگری انجام داده است و همه جا میگوید هیچکدام از شخصیتها مابهازای بیرونی ندارد؛ برخلاف فیلم «ویلاییها»، که واقعیت سینما را میساخت و هرکدام از صحنههایش یادآور خاطرات مکتوب زنان در دفاع مقدس بود.
وی اضافه کرد: این جالب نیست که خاطرات را میخوانیم، اما مابهازایش را نمیسازیم. ما گنجینه ارزشمندی از خاطرات زنان و مردانی که جنگ را تجربه کردهاند، داریم؛ اما چرا پس از مواجهه با این خاطرات مستند، ناب و واقعی، باید فیلمی بسازیم که شخصیتهایش مابهازای بیرونی نداشته باشند؟!
در ادامه میز نقد «دسته دختران» محمد صابری، با تاکید بر تجربه فنی این فیلم برای سینمای ایران مطرح کرد: فارغ از هر ارزشگذاری محتوایی، یک دستاورد فنی ارزشمند در این فیلم ثبت شده است؛ در راس آن میتوان به کارگردانی منیر قیدی در صحنههای ملتهب اشاره کرد. در فیلم «ویلاییها» نیز نمونههایی از آن وجود دارد؛ برای مثال به سکانس حمله هوایی اشاره میکنم. از این منظر «دسته دختران» برای منیر قیدی یک قله محسوب میشود.
صابری درباره سامان لطفیان فیلمبردار «دسته دختران» نیز اظهار کرد: نمیتوان از تیم فنی همراه منیر قیدی و سامان لطفیان، این جوان دهه شصتی خلاق و پُرانرژی صحبت نکرد. از سامان لطفیان در سینما مستند و در مقام کارگردان، اثر ارزشمند «آتلان» را دیده بودیم. سپس در سینمای داستانی، «شنای پروانه»، «آتابای»، «شبی که ماه کامل شد» را شاهد بودیم. ایشان در مقام مدیر فیلمبرداری به شدت در سینمای ایران آیندهدار است و «دسته دختران»، یکی از کارهای درخشان اوست.
این منتقد با بیان اینکهای کاش فیلم در فرایند خلق فیلمنامه، تکلیف خود را با مقوله اقتباس مشخص میکرد، یادآور شد: گروه فیلمنامهنویس «دسته دختران» با دریایی از کتاب خاطرات مواجه و درگیر شدند که به نظر میرسد نتوانستند خود را به سلامت از آن عبور دهند و به ترکیبی از پنج شخصیت برسند که هر کدام با سفر قهرمانی منحصر به خودشان روایت شوند.
وی درباره انتخاب بازیگران «دسته دختران» عنوان کرد: فیلم در انتخاب بازیگر شخصیت اصلی، یعنی نیکی کریمی، دچار آسیب است. در حقیقت وقتی شخصیت اصلی از نظر بازی تا این اندازه آسیبپذیر میشود، ناخواسته بر برداشت ما از کل فیلم تاثیر میگذارد.
در بخش بعدی برنامه، هادی فیروزمندی در میز سینمای روز «نقد سینما» با یادآوری گفتگوی هفته گذشته نقد سینما با سیدمجید پوراحمدی، مدیرعامل صندوق اعتباری هنر عنوان کرد: اهالی سینما نقد و گلایههایی داشتند. به همین دلیل از علی قائم مقامی، تهیهکننده و یکی از اعضای صنف خانه سینما به صورت تلفنی دعوت کردیم تا به این مساله بپردازیم.
علی قائم مقامی در ابتدا درباره صدور پروانه نمایش «پرونده باز است»، آخرین اثر زندهیاد کیومرث پوراحمد بیان کرد: دو روز قبل پروانه نمایش این فیلم صادر شد، اما تشخیص زمان اکران این اثر برعهده سعید خانی، مدیر پخش فیلم است.
وی درباره اینکه چرا زودتر از این پروانه نمایش این فیلم صادر نشده بود، تصریح کرد: کیومرث پوراحمد، تا آخرین روزهای سال گذشته مشغول تدوین فیلم بود و همین مساله باعث شد نسخه نهایی فیلم با تاخیر آماده شود.
قائم مقامی درباره مشکلات صندوق اعتباری هنر بیان کرد: اواخر سال گذشته از طریق پیامک مطلع شدم، عضویتم به حالت تعلیق درآمده است و باید مجددا اسناد و مدارک مربوطه را بارگذاری کنم. در ابتدا جدی نگرفتم تا اینکه پیامک جدیدی در اردیبهشتماه دریافت کردم. به خانه سینما مراجعه کردم، نامهای گرفتم و به صندوق اعتباری هنر بردم. آنجا به من گفتند برای بررسی باید به وزارت ارشاد مراجعه کنم. درواقع راهنمایی اشتباه کردند چراکه اعضای خانه سینما به صنف مرتبط میشوند و صنف باید آنها را تایید کند، ارتباطی به ادارات ارشاد استانی ندارند.
من پس از اینکه نامه خانه سینما را دریافت و بارگذاری کردم، دیگر پیگیری نکردم.
این تهیهکننده همچنین گفت: چهار نفر از اعضای صنف ما در وضع تعلیق قرار دارند. وقتی میگویند مدارک باید دوباره بارگذاری و بررسی بشود، یعنی یک اشکالی وجود دارد و عضویت را نپذیرفتهاند. پس از رسانهای شدن، روند بررسیهای صندوق اعتباری هنر تسریع شده است؛ اما من میگویم اساسا چرا باید با این روش صورت گیرد؟
در ادامه میزبان برنامه امیرضا مافی با اشاره به اینکه این موضوع نه فقط صنف سینما را بلکه سایر صنوف هنری را نیز درگیر کرده است، تصریح کرد: اگر این کار را با هدف سامان دادن مدارک و جمعآوری بانک اطلاعات انجام دهند، ارزشمند است؛ اما اگر هدف چیز دیگری است، باید به سراغ آن برویم. با توجه به اینکه این موضوع در همه صنوف هنری اتفاق افتاده است، برنامه «نقد سینما» مجددا وقت را در اختیار دوستان صندوق اعتباری هنر قرار خواهد داد.
قائم مقامی خاطرنشان کرد: افرادی دچار این مشکل شدند که سیمرغ فجر دارند. تصور میکنم اطلاعات غلط یا ناقص به وزیر داده میشود؛ چراکه آقای وزیر در مصاحبهای گفته بودند این از اخبار جعلی است درحالی که بسیاری از دوستان ما دچار این مساله هستند. به همین دلیل از ایشان درخواست میکنم به ماجرا، ورود و قضیه را ریشهای حل کنند. از سوی دیگر مدیرعامل و هیات مدیره خانه سینما پیگیر رفع مشکل هستند که جای تشکر دارد.
در ادامه نقد سینما، هادی فیروزمندی با اشاره به وضعیت اکران فیلمها مطرح کرد: با وجود اینکه هماکنون حدود ۱۵ فیلم روی پرده داریم، نزدیک به شصت درصد فروش هفتگی متعلق به فیلم «فسیل» است.
وی درباره اکران تابستانه اضافه کرد: در اکران تابستانه، ترکیب تازهای از فیلمها چیده شده است و «مصلحت»، «عامهپسند» «عروسی مردم» و «کتچرمی» در این فهرست قرار دارند.
فیروزمندی در پاسخ به این پرسش که مساله مجوز فیلم «مصلحت» حل شده است یا نه، تصریح کرد: مشکل قوه قضاییه حل شده و پروانه نمایش در حال صادر شدن است. این فیلم سیاسی پس از دو سال، به سینما برمیگردد و در تابستان نمایش داده خواهد شد.
میز نقد سینمای جهان، بخش دیگر نقد سینما بود که با حضور آرش خوشخو و محمدرضا مقدسیان و با موضوع نقد و بررسی فیلم تازه مارتین مکدونا، «بنشیهای اینیشرین» برپا شد.
آرش خوشخو درباره «بنشیهای اینشرین» بیان کرد: تا به حال فیلمی ندیده بودم که با وجود کیفیت بالای بازیها، دیالوگهای درجه یک، موسیقی فوقالعاده، تاثیرگذار بودن فیلمبرداری و مناظر و لوکیشن فیلم، اینقدر تهی و خالی باشد که در پایان مخاطب از خود بپرسد چه شد؟ و چرا این زنجیره حوادث به چنین چیزی ختم شد؟
وی همچنین گفت: چهل و پنج دقیقه ابتدایی فیلم که مخاطب را با مضمون دوستی دو شخصیت آشنا میکند، خارقالعاده است. مناظر، موسیقی و… مخاطب را جادو میکند؛ ولی پس از آن تبدیل به سیرکی از واکنشهای نابههنجار و نامفهوم میشود. نمیتوان با دیدن فیلم فهمید چرا شخصیتها این قدر گنگ رفتار میکنند! چرا باید یک نوازنده ویولون، انگشت خودش را قطع کند؟
این منتقد اضافه کرد: به نظر میرسد مکدونا مهندسی معکوس انجام داده است و همه رفتارها معنای زیرین دارند. تنها راه فهمیدن فیلم این است که به دنبال نمادها باشیم. «بنشیهای اینیشرین» بیش از حق خودش مورد توجه قرار گرفته است و در آینده فراموش میشود.
محمدرضا مقدسیان با اشاره نمادین بودن «بنشیهای اینشرین» عنوان کرد: در این فضای نمادین مثلث پاتریک، کالم و شیوون، سه جنس مواجهه با پوچی است. من وقتی دچار یاس میشوم چطور با زندگی روبهرو شوم؟ میتوانم همچون شخصیت خواهر مسیر افسردگی و مطالعه بسیار را پیش گیرم؛ یا میتوانم مثل شخصیت برادر خوب بودن بیش از حد و سادهدلی را امتحان کنم.
وی افزود: اینجاست که شخصیت کالم اهمیت پیدا میکند. او در سنی قرار دارد که احساس میکند حالا باید کل زندگیاش را جمعبندی کند و میبیند هیچ چیز به جز معاشرت با انسانهایی که تهی و سطحی زندگی میکنند، ندارد. صمیمیترین دوستش، باعث ارتقا نمیشود و اکنون احساس میکند که هیچ ندارد. آن موقعیت، موقعیت قطع ارتباط با دوستش نیست بلکه موقعیت انتقام از خودش است؛ خشمی است که به سمت خودش روانه میشود. به همین دلیل قطع کردن انگشت و قطع روابط با دیگران منطقی به نظر میرسد.
این منتقد سینما توضیح داد: ماجرای جنگ ایرلند در داستان «بنشیهای اینشرین» کارکرد دارد. شخصیت پاتریک از یک فرد سادهدل تبدیل به کسی که حاضر است دوستش را در خانه خود بکشد، میشود. این فرایند ناشی از یک تحقیر ازلی و ابدی است که بشر احساس میکند. فیلم مفاهیم انسانی را به نقد میکشد و هر کدام از این شخصیتها نمادند.
مقدسیان در پایان بخش سینمای جهان تاکید کرد: در نقد فیلم رویکردهای مختلفی داریم، یکی از رویکردهای مهم، نقد روانکاوانه و روانشناسانه است که در فیلم «بنشیهای اینیشرین» از این منظر به شدت میتوان کار کرد.
بخش پایانی نقد سینما میز گفتگوی ویژه با موضوع «تصویر زن در سینمای ایران با تاکید بر سینمای دفاع مقدس» بود که با حضور تینا چهارسوقی امین استاد دانشگاه برگزار شد.
امین با تاکید بر اینکه تصویر زن در سینما به مفهوم بازنمایی اشاره و در ساختارهای گفتمانی جامعه ریشه دارد، مطرح کرد: وقتی ما قهرمان زن در جامعه نداریم و نتوانستهایم ارزشهای قهرمانی زنانه را در جامعه شناسایی کنیم، چطور انتظار داریم سینمای ما قهرمان زن داشته باشد؟
او ادامه داد: باید ویژگیهای گفتمان مسلط بر جامعه را بررسی کنیم تا متوجه شویم چرا نتوانستهایم در سینما قهرمان زن داشته باشیم. گفتمان مسلط در جامعه ما بر غیرتسازی مبتنی است؛ در واقع در دوگانهسازی خودی و دیگری بسیار قوی عمل میکند. یک حاشیه امن برای خود میسازد و باقی مسایل را به رسمیت نمیشناسد.
این استاد ارتباطات در پایان خاطرنشان کرد: پیامد یک گفتمان مردسالار سنتی این است که زن دیگریسازی میشود و به عنوان موجودی که باید به رسمیت شناخته شود، حاضر نیست؛ بنابراین جامعه اساسا ویژگیهای قهرمانانه را برای او برنمیتابد. در وضعیت بیقهرمانی، هر عصیانگری میتواند قهرمان باشد.