وجه تمایز راهروهای کودک و نوجوان در نمایشگاه کتاب تهران رنگارنگی فضاست؛ جایی که مخاطبان از هیچ غرفه‌ای بدون یک نگاه کش‌دار نمی‌گذرند.

رد نگاهش را دنبال می‌کنم. چشمان براقش را به کتاب‌های رنگارنگ یکی از قفسه‌ها دوخته بود. کتاب‌ها برخلاف کتاب‌های معمول تصویر نداشتند و تنها عنوان کتاب، روی آن جلد سفید رنگ نوشته شده بود. وقتی به سمت قفسه رفت نگاه مرددش بین سعدی و هفت اورنگ می‌چرخید. کمی تعلل کرد. هفت اورنگ سبز رنگ را برداشت، ورق زد و روی یکی از نیمکت‌های غرفه نشست. هر چه چشم دواندم پدر و مادر یا دوستی را کنارش ندیدم. تنها آمده بود و به قدری غرق کتاب بود که لحظه‌ای به تمرکزش میان آن همه شلوغی غبطه خوردم. میان صدای آوازها و ترکیدن گه‌گاه بادکنک‌ها و بچه‌هایی که با تاج‌های طلایی عکس یادگاری می‌گرفتند، می‌خواند و ز غوغای جهان فارغ بود.

این برشی از راهروهای شلوغ شمالی و جنوبی در نمایشگاه کتاب تهران است. جایی که محل استقرار غرفه‌های کودک و نوجوان است و لحظه‌ای از همهمه و جیغ و آهنگ‌های گوناگون خالی نمی‌شود. برخی غرفه‌ها فضایی را برای بازی و سرگرمی بچه‌ها تعبیه کرده‌اند و برخی با مانتیورهای بزرگ، ویدیوی بازی فکری‌ها و معرفی کتاب‌ها را پخش می‌کنند. وجه تمایز راهروهای کودک و نوجوان رنگارنگی فضاست؛ جایی که مخاطبان از هیچ غرفه‌ای بدون یک نگاه کش‌دار نمی‌گذرند و تفاوت فضای بصری غرفه‌ها جذابیت آن را دو چندان کرده است.

از میان این غرفه‌ها اما «مهرک» نظرم را بیشتر به خود جلب می‌کند. رنگ طوسی دیوارها و ستون‌ها با نیمکت‌های رنگی داخل غرفه در تضاد است و کتاب‌ها نیز روی همان نیمکت‌های زرد و آبی چیده شده‌اند؛ به علاوه چینش قفسه‌ها با بقیه غرفه‌ها کمی متفاوت است و قفسه‌های کودک نیز با قد بچه‌ها تناسب دارد. عنوان کتاب‌ها و رنگ‌شان هم جذاب است و مخاطب را به خود جلب می‌کند. همه اینها باعث شد به داخل غرفه کشیده شوم و پس از چرخی که میان بچه‌ها و خانواده‌ها زدم با مسئول غرفه نیز صحبت کنم.

حسینی، مدیر انتشارات مهرک هم وقتی ذوق را در چشمان من دید به وجد آمد و سریع به سراغ تازه‌های این نشر رفت و گفت که دو کتاب شعر کودک «دستمال خیس ابر» و «اتویم بی بخار است» اثر غلامرضا بکتاش از جدیدترین آثار ما هستند. همچنین مجموعه رمان نوجوان پنج جلدی داریم که نویسنده‌های آن رمان اولی هستند. این تیم زیر مجموعه بخشی به نام «عقیق» قرار دارند که شروع به رمان‌نویسی کردند. از بین آنها پنج رمان خوب داریم که تا همین لحظه نیمی از آن به فروش رسیده است.

رمان اولی بودن نویسنده توجهم را جلب کرد. اسامی کتاب‌ها را پرسیدم. «هومان»، «مرگ بر مدرسه»، «به من بگو قارتال» و «شهر خنده» چهارتا از آن رمان‌ها بودند.

از او درباره مجموعه «سرگذشت استعمار» می‌پرسم. مجموعه‌ای که از همان بدو ورودم به غرفه نامش نیز برایم جالب بود. حسینی مطرح کرد که این مجموعه ناداستان است و مخاطب با قصه در آن مواجه نیست. واقعیت‌های تاریخی را به مخاطب نشان می‌دهد و به زمان یا مکان بسنده نمی‌کند. به علاوه در این واقعیت‌های تاریخی، حوصله سر بر نیست. کوتاه است و قضاوت ندارد. اتفاقی تاریخی را بازگو می‌کند و عبور می‌کند.

کمی که از زمان گفت‌وگویمان گذشت به آن پسر بچه اشاره کردم که میان سعدی و هفت اورنگ مردد بود. حسینی درباره «قصه‌های شیرین ایرانی» می‌گوید که مجموعه‌ای است که ادبیات کهن را بازنمایی کرده است. در این مجموعه پیچیدگی ادبیات کهن گرفته شده است و امسال جامعه التمثیل را به آن اضافه کردیم.

شلوغی راهروها را بهانه می‌کنم و از او درباره استقبال بچه‌ها می‌پرسم. اینکه کودکان بیشتر مخاطب‌شان هستند یا نوجوانان. مدیر انتشارات توضیح داد که مهرک هم مخاطب کودک و هم نوجوان دارد. به صورت برابر از هر دو مخاطب داریم اما کتاب‌های نوجوان بیشتر است.

 این را که گفت استقبال نوجوانان از کتاب‌های ترجمه شده را عنوان کردم و پرسیدم که چالش‌هایشان در چاپ کتاب‌ تالیفی در این حوزه چیست و او هم پاسخ داد که ما برای کتاب‌های کودک و نوجوان تالیفی کار می‌کنیم. وقتی کار تالیفی است می‌خواهیم با فرهنگ ایرانی-اسلامی در تضاد نباشد. برای همین برای انتخاب نویسنده‌ها شرط داریم. اینکه نویسنده حاضر است برای این کتاب پول بدهد یعنی آنقدر کتاب با کیفیت است یا خیر!

دقت‌شان در انتخاب نویسنده را تحسین کردم و پرسیدم که بیشتر چه فاکتور‌هایی را برای انتخاب نویسنده در نظر دارند. مدیر انتشارات نیز باتجربه بودن و کاربلد بودن نویسنده را دلیل انتخاب دانست.

به پایان گفت‌وگو رسیده بودیم که دلیل چاپ مجموعه «قصه‌های شیرین ایرانی» را از او پرسیدم. با‌وجود اینکه می‌دانستند نوجوانان خاص‌تری به سمت این مجموعه کتاب گرایش پیدا می‌کنند، خودشان این ایده را داده‌اند یا چاپ آن را سفارش گرفته‌اند. حسینی هم‌ پاسخ داد سعی ما بر این بود که سمت کتاب سفارشی نرویم اما وقتی در رابطه با نقالی شاهنامه احساس نیاز کردیم آن را تولید کردیم. تجربه نشان داده کتاب‌های سفارشی ضعیف هستند و دغدغه مولف در آن‌ها حضور ندارد.

گفت‌و‌گویم را که تمام می‌کنم، رد نگاه یکی از بچه‌ها را به سمت خودمان می‌بینم. بادکنکش روی میز افتاده و با تعجب به ما نگاه می‌کند. می‌خندم و بادکنک‌ را با ذوق تحویلش می‌دهم. می‌دود، از میان «سرگذشت استعمار» می‌گذرد و از پشت «قصه‌های شیرین ایرانی» از نظرم محو می‌شود.

سی‌وچهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از ۲۰ اردیبهشت آغاز به‌کار کرده و تا ۳۰ اردیبهشت‌ ۱۴۰۲ در مصلی امام خمینی (ره) و همزمان به‌صورت مجازی در ketab.ir ادامه دارد.

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.