پتانسیل انسان در محور استقبال از امید، شگفت انگیزترین اتفاق و حقیقت زندگی است با شکل گیری امید در ذهن و قلب آدمها یک هدف با مقصدی زیبا و روشن تعیین میشود و انرژی لازم برای شروع یک مسیر دیگر را به او جاودانه میکند.
امید در دل انسانها یک موهبت الهی است که با گذشت زمان ذهن انسان را تازه میکند بدون آنکه انسانیت را از خود تهی کند.
برخی افراد زمانی که با مشکلات بزرگ و کوچک زندگی خود روبرو میشوند فکر میکنند که دیگر گوی امید از دل آنها ربوده شده بنابراین افکار استرس زا و حالتهای افسردگی کم کم در قلب او خود را نشان میدهد.
این در حالی است که پیتاکوس لور در کتاب «من شماره چهار هستم» در این خصوص مینویسد: «امیدتان را که از دست بدهید، انگار همهچیز را از دست دادهاید البته حتی زمانی که فکر میکنید همه چیز از دست رفته است، باز هم امید وجود دارد».
با این اوصاف هیچ روانشناسی ناپدید شدن امید از قلب را تایید نمیکند و همگی بر این باورند که گاهی با یک تلنگر کوتاه همین امید در دل انسان زنده میشود.
فرقی نمیکند در چه زمانی باشی، صبح یا شب، خانه یا سر کار، پس از مراسم شادی یا عزا، شناخت از خود و تجربههای پیشین مسیری را برای انسان تعریف میکند که علاوه بر فکر کردن در لحظه و تصمیم برای آینده او را میتواند بسرعت تا بهشت یا جهنم راهنمایی کند.
مرگ خود خواسته که در جامعه با لفظ خودکشی شناخته میشود یکی از آسیبهای جدی محیط در افکار فرد است که در صورت عدم ترمیم آن در ذهن، متاسفانه در برخی اوقات به واقعیت میپیوندد.
این مرگ را کسی تایید نمیکند بلکه از آن تحت عنوان ضعیف بودن فرد یاد میکنند، ولی آیا برای مقابله با چنین آسیبی میتوان شاخصهایی را یافت تا از رخداد چنین معضلی جلوگیری کرد؟
در مفاهیم دینی اسلام نیز کسی که خودکشی میکند همانند یک قاتل در پیشگاه خداوند حاضر میشود، چون او هم یک نفر را کشته است و آن فرد، خود شخص است بنابراین خودکشی همان قتل است و فرد قاتل خود محسوب میشود.
به همین دلیل است که بر اساس روایات کسی که خودکشی میکند بسیار سخت جان میدهد، وقتی فرشتههای عذاب بر او نازل میشوند، آنها در حالی هستند که به خود ظلم کردهاند.
چنانکه قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ؛ آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بودهاند میگیرند»؛ و فرشتگان به آنها میگویند: «بَلَی إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ آری، خداوند به آنچه انجام میدادید عالم است».
از کارهای بسیار زشت آن است که انسانی خود را بکشد چرا که ما مسوول و نگهدارنده خود نیستیم بلکه بنده خدا هستیم و حضور ما در این دنیا برای آن است که رسم بندگی را به جا بیاوریم.
مرگ خود خواسته از بدترین مرگهاست
ناصر همتی ۳۵ ساله اهل ارومیه در خصوص آسیب اجتماعی مرگ خود خواسته میگوید: یکی از بدترین مرگها، خود خواسته است که به نظرم در چنین مواردی میتوان با مراجعه به روانشناس مشکلات مانده در ذهن را ترمیم کرد.
او گفت: اگر فردی در افکار خود به مرحله مرگ خود خواسته رسیده باشد یعنی مشکلاتی در ذهن دارد که برایش بزرگ است و توان حل آن در او نیست.
بمباران خبری غلط از عاملهای مرگ خود خواسته است
شیما خدادادی داتشجوی اهل ارومیه که ۲۴ سال دارد میگوید: واقعا الان کسی به مرگ خود خواسته فکر هم میکند؟ چرا باید در دنیایی که محکوم به زندگی هستیم کنار بکشیم! آن موقع خداوند از ما قهرش میگیرد ضمن اینکه از گناهان کبیره محسوب میشود.
او جریانهای رسانهای غرب را به بزرگ نمایی همه مشکلات متهم کرد و افزود: همین بمباران خبری غلط بر اذهان عمومی یکی از عاملهای مرگ خود خواسته است که باعث میشود فرد از زندگی خویش سیر شود این در حالیست که اگر اخبار امید آفرینی در جامعه باشد مسلما زندگی شادتری خواهیم داشت.
درد دل کردن دوای این آسیب اجتماعی است
ندا شهروند ۲۷ سالهای است که دوست ندارد شهرتش نوشته شود در این خصوص با تاکید بر رشد مرگ خود خواسته در جامعه میگوید: اخباری که در این زمینه منتشر میشوند به حد کثرت رسیده و اینها نشان از کم آوردن ظرفیت افکار ذهنی و تنها بودن فرد در درون خویش است و خود را در مقابل انبوهی از مشکلات حل نشده میبیند در حالیکه همه اینها با کمی درد دل کردن با فرد دیگری شاید حل شود.
او نقش بزرگان خانواده و طایفه را در باز داشتن از مرگ خود خواسته بی تاثیر نمیداند و در ادامه میگوید: در زندگی خویش سعی کنیم که به فکر نزدیکان خود باشیم و با کمی تعامل از دنیای درون آنها بی خبر نمانیم.
ندا با اشاره به نحوه برخوردهای دوستانه میان افراد گفت: اگر دو روییها و حسادتها نباشد مطمعنا در صحبت کردن با یکدیگر و روحیه دادن به همدیگر سبقت میگیریم، اما این معضلات به نظرم جزو شاخصهایی است که افراد را از هم دور میکند.
چالش قرآن کریم در روبرویی با مرگ خود خواسته
در سوره واقعه آیهای بسیار زیبا در این خصوص آمده است که: «فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ؛ وَأَنْتُمْ حِینَئِذٍ تَنْظُرُونَ؛ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْکُمْ وَ لکِنْ لا تُبْصِرُونَ؛ فَلَوْ لا إِنْ کُنْتُمْ غَیْرَ مَدینینَ؛ تَرْجِعُونَها إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛ و در آن هنگام خود نظارهگرید پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) مینگرید و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید. پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفرینندهای نیست، روح را دوباره به بدن مرده باز نمیگردانید اگر راست میگویید»؟؛ و این خود نمایان دیدگاه اسلام به این آسیب اجتماعی است.
وقتی شما نگران میشوید، شاید یک تصور اشتباه از آینده را در ذهن خود ایجاد کنید؛ و اعتقاد به این تصور، موجب ایجاد احساس منفی در شما شود و به عبارت ساده تر، شما بدون هیچ دلیل قابل قبولی، خودتان را از آینده میترسانید.
همین ترس و نگرانی را باید از خود دور کرد که در غیر این صورت بلای جان میشود و باید شاهد ضعف امید در روحمان شویم.
مراقب انرژیهای مثبت زندگی باشید
سیامک محبوبی دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی میگوید: اجازه دهید انرژیهای مثبت در وجودتان آزاد و تلف شود، نگذارید امواج منفی، قدرت فکر و اراده و پشتکار شما را مسدود کند.
او با اشاره به ترکیب زندگی از انرژیهای مثبت، اینگونه به مرگ خواسته نگاه میکند: امید به زندگی در عین سختی بسیار راحت پیدا میشود مثلا به قدردان نفس کشیدن و قدردان جریانهای سالم خونی در رگهایمان باشیم.
با فکر کردن به اتفاقات خوب زندگی و دیدن خوشحالی و پایداری اعضای خانواده میتوان انرژیهای خوبی زیادی از خود ساطع کرد.
او با اشاره به حرفهای آلبرت اینشتن در این خصوص میگوید: امید مانند ستونی است که جهان را سرپا نگه میدارد. امید، رویای انسان بیدار است و باید از دیروز درس گرفت و برای امروز زندگی کرد و به فردا امیدوار شد حال اگر مدام در ذهن خود دنیای تاریکیها را رشد دهیم همین آینده برایمان تیره و تار میشود.
شنیدن حرفهای دانشجویان و جوانان در این باره گزارش را به این نتیجه رساند که اکثریت جامعه رویداد مرگ خود خواسته را عملی پسندیده نمیدانند و اتفاقا مطالبه فرهنگ سازی و جبران مافات در این زمینه را از مدیران و مسولان امر دارند.
در ادامه سراغ مسوولان بهزیستی رفیم تا در این خصوص صحبت و راهکارهای آنها را هم بشنوم.
پروین محمدپوری مدیرکل بهزیستی آذربایجان غربی است که در پاسخ به سوالات در خصوص عملکرد و وظایف این نهاد در مقابل آسیب اجتماعی مرگ خود خواسته اینگونه میگوید: هماهنگی درون سازمانی و برون سازمانی، بررسی عوامل فرهنگی و اجتماعی و بومی بعضی از اقوام، ایجاد پایگاههای سلامت اجتماعی و کمک و یاری خواستن از معتمدین محله و ارجاع افراد در معرض خطر و آموزشهای همگانی و گروهی در مجامع بصورت اجتماع محور تنها بخشی از اقداماتی است که بهزیستی در این اتفاق پیشی میگیرد.
بهزیستی در راستای جلوگیری از خودکشی چه کارهایی انجام میدهد؟
محمدپوری: هماهنگی مراکز اورژانس اجتماعی و اختصاصا خط ۱۲۳ و خدمات تیم سیار جهت حضور در محل و انجام مداخلات تخصصی فوری و رفع خطر احتمالی از جمله اولین اقداماتی است که در صورت بروز چنین اتفاقی انجام میدهیم.
سایر منابع و ارگانها نیز در این خصوص وظایفی دارند که بهزیستی پیگیری میکند تا آسیب جدی از این رو در جامعه ثبت نشود لذا با سامانههای پلیس ۱۱۰ و اورژانس ۱۱۵ و آتش نشانی ۱۲۵ هماهنگیهایی صورت گرفته تا در اولویت برنامه باشد تا خدای نکرده شاهد اتفاقی ناگوار در جامعه نباشیم.
در صورت خودکشی نافرجام آیا بهزیستی برنامه خاصی برای فرد دارد؟
محمدپوری: بله مسلما بهزیستی در بسیاری از آسیبهای اجتماعی به جهت نقش خود تاثیراتی از خود در میان دارد و در چنین رویدادی نیز پس از رفع خطر و نجات یافتن مددجو با ارجاع به واحد مداخله در بحران، اقدامات روانشناختی و مددکاری آغاز میشود.
فرد از نظر سیستماتیک روحی که در معرض خطر بوده و از نظر وجود اختلالات خلق مانند افسردگی و اسکیزوفرنی و اختلالات سلوک مورد ارزیابی قرار میگیرد.
با همدلی، ایجاد اعتماد و اطمینان در مراجع و انعطاف پذیری و متعادل سازی وضعیت روانی مددجو پذیرش میشود.
عوامل آشکار ساز و کمک به ابزار هیجانات و کمک به تثبیت هیجانات او بررسی میشود. در صورت وجود اختلال روانی به روانپزشک ارجاع فوری داده تا احتمال بستری فرد بررسی شود.
در ادامه کار نیز درمانگر جهت ارائه حمایتهای مورد نیاز در دسترس قرار میگیرد تا درمانهای شناختی رفتاری کوتاه مدت و دراز مدت فرد مورد مطالعه متخصصین قرار بگیرد.
تقویت عزت نفس و اعتماد به نفس از دیگر برنامههای این بخش است که با آموزش مهارتهای زندگی توام با تقویت امید به زندگی و تقویت مهارتهای شغلی است.
مهارتهای بین فردی تقویت شده و به مسایل دوری گزین فرد کمک میود تا از افسردگی و تنهایی فرد جلوگیری شود.
تلاش میشود تا رفتارهای تکانشی کاهش و افکار نادرست در خصوص اقدام به خودکشی ترمیم شود.
در پایان نیز ابزارهای شناختی و رفتاری کارآمدتر برای رویایی با مشکلات زندگی وی فراهم میشود.
در سال گذشته چند مورد مرگ خود خواسته در استان روی داده است؟
محمدپوری: پاسخ به این سوال میتواند ایهامهای بسیاری را در بر داشته باشد بنابراین گفتن آمار در این خصوص درست نیست، ولی خوشبختانه تعداد آن در حدی نیست که نتوان آن را مدیریت کرد چرا که خوشبختانه جامعه ما روز به روز با سوادتر و آگاهی علمی در بین جوانان بیشتر میشود.
بهزیستی در صورت فرجام و نافرجام بودن مرگ خود خواسته چه اقدامات میان رایزنی با خانوادهها دارد؟
محمدپوری: سوال خوبی است و باید گفت با بررسی و ارزیابی مشکلات خانوادگی تلاش میشود تا اختلافات زناشویی و خانوادگی حل شود تا ارتباطات خانوادگی به حالت تعادل و ثبات و کنترل هیجانمندی خانواده از نو ساخته شود.
جلسات حمایتی روانی و عاطفی برای خانوادهها برگزار و روند خانواده درمانی دستور کار قرار میگیرد.
در ادامه کار نیز تلاش میشود حمایتهای خانوادگی در خصوص مسایل شغلی و ارتباطی و مهارت آموزی فرد خودکشی کننده صورت گیرد تا به مدیریت بحران توسط خانواده کمک شود.
البته در این میان دوستان و دیگر نزدیکان فرد نیز تاثیر بالایی دارند و باید مهارتهای مقابلهای به آنها آموزش داده شود.
با شنیدن حرفهای پر از امید و با برنامه بهزیستی استان آخرین خودکشی نافرجام را در روزهای پیشین بررسی میکنیم که در این مورد خوشبختانه فرد زنده ماند، ولی از ناحیه دست، پا و لگن آسیب جدی دیده است که بهزیستی در این خصوص فرآیندهای کاری خود را دستور کار قرار داده است.
آرزوی مرگ، تهدید و خودکشی، اظهار یاس و ناامیدی، دوری از خانواده و دوستان، گرایش به تنهایی، احساس آرامش و شادی ناگهانی پس از یک دوره افسردگی، نوسانات خلقی، وصیت، خئاحافظی از اطرافیان، مصرف مواد الکلی و مواد مخدر، آشفتگی خواب و از موارد اقدام به مرگ خود خواسته است.
در ادامه گزارش سراغ یکی از روانشناسان خوب ارومیه میرویم تا با او در این مورد گفتگو کنیم و از منظر واقعی تری به این آسیب اجتماعی بنگریم.
دکتر ناصر غفارزاده روانشناسی که تجربههای زیادی در روبرویی با این آسیب اجتماعی دارد و درمانگر مددجوهایی در این زمینه شده که در این گفتگو آن را بررسی میکنیم.
به نظر یک روانشناس چه عواملی میتواند دلیل مرگ خود خواسته باشد؟
دکتر غفارزاده: خودکشی اقدام عمدی که موجب مرگ فرد میشود، اقدامی برای خاتمه دادن به زندگی است که ممکن است به مرگ فرد منجر شود.
انسان به عنوان موجود اجتماعی در معرض خطرات محیطی است. اندیشه پردازی مرگ خود خواسته به دلیل احساس یاس و نا امیدی، احساس گناه، احساس بی ارزشی، هجوم افکار یاس آور و پوچ و تفکر بیش از حد درباره مرگ میتواند در دورههای مختلف رشد انسانی اتفاق بیافتد.
بروز بیماریهای روان از جمله افسردگی، اختلال دو قطبی و اختلالات فیزیکی مانند سندرم خستگی مزمن، شکست عشقی، سو مصرف دارو یا مواد با اقدام به مرگ خود خواسته مرتبط هستند.
با وجود اینکه احتمال مرگ خود خواسته در تمامی سنین وجود دارد، اما باید توجه داشت که افراد در دوره نوجوانی و سالمندی بیشتر در معرض خطر این آسیب اجتماعی قرار دارند.
از منظر روانشناسی در مقابل فردی که اقدام به مرگ خود خواسته میکند چه باید کرد؟
دکتر غفارزاده: اولین چیزی که بسیار مهم است این است که حرفهای فرد را باید جدی گرفت و با او احساس همدلی و همراهی را ایجاد کنیم و از نصیحت و اندرز باید جلوگیری شود و او را قضاوت نکنیم چرا که با این امر باعث میشود تا وی فکر کند که کسی او را درک نمیکند و به کار خود بیشتر مصمم میشود.
به هیچ عنوان حق مقابله با افکار او را نداریم بلکه به عنوان کسی که احساس و افکار فرد اقدام کننده به این عمل را متوجه شدهایم باید با او در آن لحظه بیشتر همدلی کرد.
ابراز بیاناتی از جمله «در کنارت هستیم» و «تو را تنها نمیگذاریم» باعث میشود محیط امنی برای او فراهم شود و از سوی دیگر زمینه ساز خطر و هر چیزی که در اطراف اوست باید محدود و کنترل شود.
اگر فرد در مکانی که مرتفع است باید وی را از آن محل دور و لوازم تیز و برنده را از دسترس او خارج کنیم.
آن فرد را باید با پرسیدن سوالاتی، چون «چه اتفاقی افتاده؟»، برای حرف زدن تشویق کنیم تا اطلاعاتی از خود به شما بدهد.
این عبارت «من دوست دارم بیشتر بدونم تا شاید بتوانم کمکی بهت بکنم» و جملاتی نظیر آن از جمله مواردی است که میتواند در پذیرش و همدلی افراد، گامی مهم به حساب آید.
در صورتی که از نزدیک شاهد این آسیب اجتماعی در جامعه بودیم چه رفتاری باید از خود نشان داد آیا باید فوری دوربین گوشی را برای ثبت لحظات روشن کرد؟
دکتر غفارزاده: مسلما این کار اشتباه است و موجب بروز رفتارهای جبران ناپذیری در جامعه میشود.
باید دقت کرد که فرد به چه مقدار در این تصمیم خود جدی است که میتوان با دانستن افکار او به این امر پی برد و نکته اینجاست که به هر میزان که برنامه ریزی فرد برای این تصمیم دقیقتر باشد و با جزییات بیشتری تعریف کند نشان دهنده تصمیم جدی او برای این اقدام است.
همین شاخصهای صحبتی و کلامی باعث میشود تا ما شرایط را بهتر درک کنیم و فرد را از این موقعیت خطرناک دور کنیم.
آیا مرگ خود خواسته مورد تایید علم روانشناسی است؟
دکتر غفارزاده: مسلما به دلیل ماهیت و فلسفه روانشناسی که در جهت بهزیستی انسان در عرصههای مختلف زندگی فعالیت کرده است، مرگ خود خواسته انحراف در مسیر زندگی است.
روانشناسی علم مطالعه رفتار و ذهن انسان است و آدمیان به دنبال زندگی آرمانی و ایدهآل خود هستند.
موفقییت، ارتقا سلامت روانی، احساس شادی و خوشبختی، کسب جایگاه مناسب اجتماعی و بسیاری از اهداف دیگر انسان با کمک علوم مختلف از جمله روانشناسی میسر شده است.
مرگ خود خواسته به عنوان یک رفتار انسانی تحت مطالعه و بررسی قرار گرفته است، صاحب نظران و مکاتب روانشناسی درباره مرگ خود خواسته اطلاعات مهمی را بر اساس پژوهشهای مختلف به جامعه بشری ارایه داده است.
پیش آگهی مربیان، خانوادهها و رسانهها از نحوه شکل گیری ایده مرگ خود خواسته و اقدام به آن را میتوان یک نوع پیشگیری در مسیر مرگ خود خواسته دانست.
افرادی که چنین تصمیمی در سر دارند را باید چگونه تشخیص داد و یافت؟
غفارزاده: شناسایی افرادی که قصد چنین عملی را دارند بسیار حایز اهمیت است. وجود مراکز تخصصی مشاوره در مدارس، ادارات و جوامع شهری و روستایی میتواند در کاهش این آسیب موثر باشد.
آموزش و آگاهی بخشی از طریق رسانهها برای عموم مردم در ارتقا فرهنگی و کاهش آسیبهای اجتماعی مهم است.
نهاد خانواده نیز با مشاهده رفتار و گفتار اعضای خانواده که گرایش به این امر را دارد میتواند به عنوان نکته کلیدی در مقابله با این رفتار اجتماعی به کار گرفته شود.
آرزوی مرگ، تهدید و خودکشی، اظهار یاس و ناامیدی، دوری از خانواده و دوستان، گرایش به تنهایی، احساس آرامش و شادی ناگهانی پس از یک دوره افسردگی، نوسانات خلقی، وصیت، خداحافظی از اطرافیان، مصرف مواد الکلی و مواد مخدر، آشفتگی خواب و از موارد اقدام به مرگ خود خواسته است.
این رفتار اجتماعی عملی است که فرد برای پایان دادن زندگی خود بطور آگاهانه و خودخواسته انجام میدهد که در از ابعاد مختلف میتوان آن را تحلیل کرد.
تحت عنوان آسیب اجتماعی و محدودیتهای موجود در سوژه گزارش، نیازی به گفتگو با سازمان پزشکی قانونی و دانشگاه علوم پزشکی دیده نشد بنابراین سراغ فردی رفتیم که وی سابقه خودکشی داشته و تاکید بر این داشت که هیچ اسمی از او در گزارش برده نشود ما هم به رسم امانت خواسته او را پذیرفتیم.
امروز وقتی کلمه مرگ خود خواسته را میشنوی دوست دارید در مورد آن صحبت کنید؟
هم آری و هم خیر، دلیلم برای بله گفتن انعکاس تجربه آن روزهای تلخ برای جوانان است و خیر گفتن در راستای تصمیماتی است که در زندگی خودم گرفتم.
به نظرتان دلیل اقدام به عمل مرگ خود خواسته چه چیزهایی میتواند باشد؟
اگر غیر مستقیم میخواهید دلیل این اقدام من در گذشته را بدانید باید بگویم که مشکلات خانوادگی و البته طلاق یکی از عامل@هایی بود که فکر میکردم زندگی من به پایان رسیده است.
اما با در روزی که اقدام به این عمل کردم دوستان چندین ساله من در دقیقه ۹۰ مرا از این اقدام بازداشتند و اکنون هم قدردان این دوستانم هستنم.
در آن لحظه چه حسی داشتید؟
حرف زدن در خصوص احساسم در آن لحظه آسان است، اما به زبان آوردنش سختی خودش را دارد.
وصیت نامهای برای خانواده و دوستانم نوشته بودم و نکته به نکته بدهیها و طلبهایم را به نثر در آورده بودم تا با مرگ من حق کسی از بین نرود.
احساس میکردم دنیا برایم تیره و تار شده و در آن لحظه میخواستم تاثیری سریع از خود به جا بگذارم تا همسرم بداند با زندگی من چه کرد و این حس آزار دهنده از اتفاقی که برایم میخواست رقم بخورد تا آخر عمرش گوشه دلش قرار بگیرد و با حسرت زندگی کند.
به خودم فکر نمیکردم و اصلا با پدر و مادرم هم کاری نداشتم و جالب اینکه شاید بخندید و بگویم خودم مدرک کارشناسی دارم و حتی یک ماشین و یک خانه خوب، اما در آن لحظات به داشتههایم فکر نمیکردم.
به اینکه چه تلاشهایی برای رسیدن به این مرحله از زندگی داشتم و چه ریسکهایی که نکردم تا امروز بتوانم در آسایش زندگی کنم.
اینها در آن لحظات به فکر خطور نمیکرد، اما دوستانم به طور معجزه آسایی در آن هنگام از راه رسیدند و بدون آنکه از عمل من با خبر شوند در مورد مسایل روز صحبت کردیم و یک تلنگر به پیکره بی روح من زده شد تا روح وجودم دوباره جان بگیرد.
آیا نصیحتی، حرفی و سخنی برای کسانی که همانند شما فکر میکردند و الان در همان لحظات طاقت فرسا شما قرار گرفته و تحمل زندگی را ندارند میخواهید نکتهای را برای آنها یاد آوری کنید؟
ببیند مرگ خود خواسته، عملی است که من برای پایان دادن زندگی خودم بطور آگاهانه و خودخواسته در آن لحظه انتخاب کردم.
هنگامی که دست به این عمل میزدم دیگر امیدی به زندگی یا به عبارتی امیدی به یافتن راه حل برای آینده خودم نداشتم و همه دربها را برای حل مشکلات به روی خودم بسته میدیدم.
برای من حس تازهای داشت و بدون برنامه ریزی قبلی داشت اتفاق میافتاد و برای انجام آن از ماهها قبل هم تصمیم گیری نکرده بودم بلکه چند روزی بود که در تنهایی خودم در موردش فکر میکردم و در مقطع زمانی کوتاه تصمیم گرفتم تا اجرا کنم.
بدون آن که به غیر شرعی بودن آن فکر کنم و بدون اینکه به خدای خودم فکر کنم بیشتر گلایه از یک اتفاقی داشتم که در زندگی شخصیم رخ داده بود.
اما الان که به آن روزها فکر میکنم، آن مشکل و رویداد برایم بسیار خنده دار است هر چند بطور ماهانه در حال پرداخت مهریه هستم، ولی من که خودم میدانم حق من این نبود و برای او پول در جیبش بیشتر از زندگی اهمیت دارد.
شاید هم ایراد از من بود به هر حال گذشتهها گذشته هر چند هنوز هم درگیر حکم دادگاهی هستم، ولی دیگر هیچ تصمیمی برای تکرار آن رفتار را ندارم و اتفاقا در صورت مشاهده چنین رفتاری تلاش میکنم تا در کنار فرد باشم.
با تمام شدن حرفهایش من هم سوالهایم را ادامه ندادم تا بیشتر از این او را اذیت نکنم.
اما آخر سر جملهای گفت تا آن را برای همه بنویسم.
فرقی نمیکند آغاز هفته باشد یا پایان، صبح باشد یا شب، بذر امید؛ نه وقت میشناسد و نه موقعیت.
هر وقت بکاری؛ شبیه لوبیای سحرآمیز با اولین طلوع آفتاب خواستن، جوانه میزند و تا آسمان موفقیت و توانستن، اوج میگیرد.
هرگز ناامید نباش! ناامیدی، تیشهی بیرحمی ست به جان ریشهی شعور و خوشبختیات.
پس تا دیر نشده، بذر جادویی امیدت را بکار و معجزههایت را درو کن.
منبع: ایرنا