ظهر پانزدهم شهریور بود که دختری نوجوان وارد شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد شد و راز یک جنایت هولناک را فاش کرد. مرضیه که به سمیرا معروف است به «مجلسی» (مدیر دفتر شعبه ویژه پروندههای جنایی) گفت: «من زن جوانی را با بنزین آتش زده ام!»
با توجه به این که اظهارات دختر نوجوان با حادثه وحشتناکی مطابقت داشت که در منطقه شاندیز رخ داده بود، بی درنگ مدیر دفتر با قاضی ویژه قتل عمد تماس گرفت که مشغول تحقیق میدانی در یک صحنه جنایی دیگر بود! در این هنگام قاضی دکتر صادق صفری نیز با شنیدن اظهارات این دختر ۱۷ ساله در یک گفت وگوی تلفنی، دستور انتقال وی به بازداشتگاه بانوان را صادر کرد و بدین ترتیب روز بعد بررسیهای قضایی در این باره آغاز شد.
«مرضیه» که مقابل قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفته بود، اظهارات خود را تکرار کرد و گفت: با جوان ۲۱ سالهای به نام «هادی – ط» در خیابان آشنا و به او علاقهمند شدم. به همین دلیل به منزل او میرفتم و میدانستم که متاهل است و نامزد دارد! در اثنای همین رفت و آمدها حدود اواخر خرداد بود که با نامزد هادی در طبقه دوم ساختمان به مشاجره پرداختم و در حالی که به شدت عصبانی بودم روی او بنزین ریختم و با فندک آن زن را آتش زدم. سپس با انتقال وی به بیمارستان امام رضا (ع) مشهد، من هم فرار کردم و بعد فهمیدم که عروس ۲۷ ساله جان خود را از دست داده است. اگرچه مدتی مخفی شدم، اما عذاب وجدان رهایم نمیکرد چرا که «هادی» به اتهام قتل همسرش دستگیر شده بود! به همین دلیل خودم را به دادسرا معرفی کردم تا او را نجات بدهم!
با آن که مقام قضایی به اعترافات این دختر مشکوک بود و احتمال میداد این ماجرا رنگ عاشقی و عاطفی دارد، اما در عین حال دستور انتقال وی به کانون اصلاح و تربیت را صادر کرد تا بررسیهای ویژهای در این باره صورت گیرد. طولی نکشید که با هماهنگیهای قضایی، پروندهای جنایی از شاندیز به مشهد ارسال شد و سطر به سطر آن مورد واکاوی دقیق قرار گرفت.
هنوز مدت زیادی از این جنایت نگذشته بود که «هادی» و «مرضیه» رو درروی یکدیگر قرار گرفتند و قاضی دکتر صادق صفری با طرح چند سوال انحرافی، تشخیص داد که «مرضیه» در این جنایت نقشی ندارد و «هادی» همسرش را به آتش کشیده است. در همین حال ناگهان دختر نوجوان فریاد زد: من قاتل نیستم! او را دوست داشتم و فریب خوردم! «هادی» به من قول ازدواج داده بود و من هم حاضر بودم برای رسیدن به او جرمش را به گردن بگیرم!...
با لو رفتن این ماجرای عشقی و عاطفی، مرضیه به دستور قاضی ویژه قتل عمد آزاد شد و هادی نیز اتهام قتل همسرش را پذیرفت چرا که در تحقیقات نامحسوس کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی که با دستورهای محرمانه مقام قضایی همراه بود، فیلمی ضمیمه پرونده شد که خدیجه (همسر هادی) قبل از مرگ خود در مرکز درمانی، به سوالات ماموران انتظامی پاسخ داده و همسرش را «قاتل» معرفی کرده است. در همین حال بازسازی صحنه جنایت در حالی آغاز شد که اسنادی از اختلافات شدید بین هادی و همسرش به دست آمده بود، اما با هوشیاری قاضی شعبه ۲۰۸ ویژه جنایی، سیم کارتی کشف شد که در آن پیامکهای ارسالی بین مرضیه و یکی از نزدیکان هادی، راز این جنایت را فاش میکرد.
این پیامکها نشان میداد که «مرضیه» به دلیل علاقه عاطفی خود به هادی تصمیم گرفته بود تا قتل را به گردن بگیرد. او در یکی از این پیامها نوشته بود: «من با یک وکیل مشورت کردم، او گفت: اگر تو قتل را به گردن بگیری، چون زیر سن قانونی هستی حکم نمیگیری و تنها باید دیه بپردازی!» و ادامه داده است: «هادی هم به من گفت: اگر از زندان بیرون بروم پول دیه را جور میکنم! من هم واقعا او را دوست دارم و حاضرم هرکاری برایش انجام بدهم!...»
متهم به قتل ۲۱ ساله نیز که برای بازسازی صحنه جنایت مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاده بود، درباره جزئیات ماجرای همسر سوزی گفت: به دلیل اختلافاتی که با همسرم داشتم با او به مشاجره پرداختم و در حالت عصبانیت به سمت موتورسیکلتم رفتم که در حیاط منزل پارک بود. مقداری بنزین از باک کشیدم و سپس با بطری پلاستیکی حاوی بنزین به سوی او در طبقه دوم رفتم، فکر نمیکردم آتش آن چنان شعله ور شود که همه پیکر او را بسوزاند به همین دلیل بلافاصله با کمک «مرضیه» که در طبقه اول بود، همسرم را به بیمارستان رساندیم.
اگرچه متهم در مراحل دادرسی و تحقیقات، اظهارات متناقض دیگری را نیز مطرح کرد، اما ادعاهای وی با دلایل و مستندات قضایی و قانونی رد شد و بدین ترتیب با صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، این پرونده جنایی در دادگاه کیفری یک خراسان رضوی موردرسیدگی قرار گرفت.
منبع: روزنامه خراسان