در سال ۱۴۰۱ بالغ بر ۹۸ هزار و ۹۰۹ عنوان کتاب منتشر شده است است که ۷۱ هزار و ۳۶۸ عنوان آن تألیفی و ۲۷ هزار و ۵۴۱ عنوان آن ترجمه بوده است، که در مقایسه با سال گذشته از لحاظ تعداد عناوین منتشر شده ۱۲ درصد کاهش داشته است، طبق آمار منتشر از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران در بین کتابهای انتشار یافته در سال گذشته ادبیات بیشترین عناوین را به خود اختصاص داده است.
کتاب ۵ جلدی «ایرانشهر» به قلم محمد حسن شهسواری جزو آثاری است که در سال ۱۴۰۱ منتشر شد که نویسندگان و اهالی فرهنگ از آن به خوبی استقبال کردند، نویسنده این کتاب در رمان چندجلدی ایرانشهر سعی کرده تا روایت داستانی ـ تاریخی خود از اتفاقاتی که در خرمشهر و آبادان در سالهای نخست جنگ ایران و عراق گذشت، متمرکز کند و خوانندگان را در زمانهای حساس دوران دفاع مقدس همراه خود سازد.
رمان ایرانشهر از ۲۹ شهریور ۱۳۵۹ آغاز و تا آبان ماه ۵۹ یعنی تا دو روز قبل از شروع جنگ و نهایتاً سقوط خرمشهر ادامه دارد. بیشتر اتفاقات داستان در خرمشهر میگذرد و به فراخور نیروهایی را که وارد خرمشهر میشوند، مخاطب شاهد دفاع از شهر است.
این کتاب بر اساس مستندات و یافتههای حقیقی نوشته شده به طور عمومی و اختصاصی به مسئله خرمشهر و سقوط خرمشهر در برحه جنگ میپردازد، یکی از ویژگیهای این کتاب که آن را از سایر کتابهای ادبیات جنگ و دفاع مقدس جدا میکند این است که نویسنده در شخصیت پردازی و پرداخت شخصیتها خلاقانه و غیرتکراری عمل میکند، شخصیتهای این داستان منحصربفرد هستند و ویژگیهای خود را دارند و هیچ یک از شخصیتهای داستان شبیه شخصیت دیگر نیست.
میهن دوستی ویژگی مشترک شخصیتهای کتاب ایرانشهر است که باعث شده آنها در دل قصه جذابتر شوند، ایران و خرمشهر و محدوده جنگ تحمیلی مکان داستانی محمد حسن شهسواری در رمان ایرانشهر است، حضور زنان و شخصیت پردازی زنان در داستان ویژگی مثبت دیگری است که میتوان برای این کتاب برشمرد که این رمان را خواندنی کرده است، نویسنده در این کتاب شخصیت زنان را به گونه خلق کرده که تاثیر گذار هستند و در آن مقطع تاریخی که ساحتی مردانه دارد زنانه در میدان جنگ حاضر میشوند و نقش خود را ایفا میکنند.
نویسنده کتاب در خصوص نامگذاری این کتاب بیان کرد «ایرانشهر» اسم بزرگی بود و ظرف و مظروف به هم نمیخورد، اما هنگامی که جلوتر رفتم و وسعت کار را دیدم، کمی ترسیدم و جلد سوم بودم که فهمیدم چه وجوهی را شامل میشود. بعد از آن با خیال راحتتری اسم آن را «ایرانشهر» گذاشتم؛ چرا که جنوب مرکز اقوام ایرانی بوده است. آبادان به خاطر داشتن پالایشگاه و خرمشهر به دلیل داشتن بندر از جمله مناطقی بودند که از اقصی نقاط کشور به آنجا میرفتند. از سوی دیگر، مردم از شهرهای مختلف برای دفاع از خرمشهر به جنوب کشور رفتند؛ به همین دلیل به این نتیجه رسیدم که میتوان چنین نامی را انتخاب کرد.
شهسواری در دو سال گذشته با این توضیح که رمان «ایرانشهر» بیش از ۱۵ جلد است توضیح داد که روز به روز جلو میآیم و برای این که حجم کمتری داشته باشد چندین مجلد میشود، چون داستان و رخدادها زنجیرهوار است رمان باید به ترتیب و پشت سر هم خوانده شود. هر جلد آن نیز حدود سیصد صفحه است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
زنها چهطور در مورد چیزهایی که به دلشان مربوط میشود، این قدر بالغانه عمل میکنند. جمشید گاه گمان میکرد نکند اسلام به درستی به زنها اجازۀ قضاوت نمیدهد، یا مثلا اجازۀ فرمانده شدن، خلیفه شدن، شاه شدن. چون اگر زنی از عمق جان چیزی را بخواهد، هیچ قانونی، هیچ قاعدهای نمیتواند او را محدود کند. برای همین است که زنها عشاق واقعیاند که میتوانند بزنند زیر همهچیز تا به عشقشان برسند.
محمدحسن شهسواری (زاده ۱۳۵۰ در بیرجند) نویسنده و روزنامه نگار ایرانی است. او که دانشآموخته رشتهٔ ارتباطات است، داور چند جشنواره و مسابقهٔ ادبی از جمله جایزه هوشنگ گلشیری، مسابقه بهرام صادقی و جایزه منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی بوده است.
از انتشارات شهرستان ادب تاکنون پنج جلد از رمان «ایرانشهر» به چاپ رسیده است.