آئین هوی هوی مخصوص شب‌های سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه مبارک رمضان است که در آن جوانان به‌صورت گروهی به درب خانه رفته و سرگروه شروع به خواندن اشعار می کند.

ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خدا، ماه بهار قرآن، ماه برکت، رحمت، مغفرت، توبه، ماه تقوا و طهارت و رهایی از شر نفس و به خدا پیوستن است و مردم شهرستان نطنز به‌ویژه در روستاها طبق سنت دیرینه با برگزاری آیین‌های خاص به استقبال ضیافت‌الله می‌روند.

آئین‌ سنتی هوی هوی  در ده‌آباد

یکی از آئین‌های سنتی هوی هوی است، هوی هوی از سنت‌های به‌جامانده از نیکان در روستای ده‌آباد بوده که مانند دیگر سنت‌ها در حال کم‌رنگ شدن است این سنت مخصوص شب‌های سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه مبارک رمضان است که در آن جوانان روستا به‌صورت گروهی به در خانه رفته و سرگروه شروع به خواندن اشعار مخصوص هوی هوی نموده و بقیه اعضای گروه بلند جواب داده به‌گونه‌ای که صاحب‌خانه صدای آنان را شنیده و برای آنان اقلام تبرکی ازجمله بادام، نبات، تخم‌مرغ و پول و ...اهدا می‌کند، در پایان اعضای گروه خوراکی و مبالغ جمع‌آوری‌شده را در بین خود تقسیم می‌نمایند و معمولاً این مراسم بعد از افطار شروع می‌شود.

قرائت سروده به این شکل است که اگر صاحب‌خانه پسر داشت اسم فرزند ذکور آن خانواده را سرگروه در سروده خود نام می‌برد، مثلاً اگر پسر بزرگ آن‌ها مرتضی بود یک نفر با صدای بلند می‌خواند:

مرتضی خان دولت سرتو، اعضای گروه جواب می‌دهند هوی هوی

صد و سی گله به گردیدن تو، تو که می‌پیچی و می‌بندی شال حسنی (یا عسلی)، رمضان برخیز تا سحر خوریم، نون فالوده با عسل خوریم، نون فالوده با شاخه نبات، رمضان آمد و مهمانش کنید، گاو گوساله به قربانش کنید، گاو و گوساله به دستش نرسید، عروس چهارده‌ساله به دستش برسد.

در شب پانزدهم هم می‌خواندند:

رمضانم رمضانم رمضان، امشب است نیمهٔ ماه رمضان، به در خانهٔ تو آمده‌ایم، به در خانه خود عذر میار، هر چه عشقت می‌کشد پول بیار، کشمش و بادام و فندق خوبه، برای هردو طفلان خودت مقبول است تنباکو را گل نم کن، آتش زر سرش کم کن، تا ما بکشیم دودی، آماده شویم زودی

رسم خواندن نماز حاجت در هفت مسجد روستای کمجان

سال‌های دور سحر خوانی در روستای کمجان مرسوم بود به‌گونه‌ای چند جوان خوش‌صدا پیش از اذان صبح به بالای پشت‌بام رفته و با خواندن مناجات، اشعار و آیات قرآن مردم را برای گرفتن روزه بیدار می‌کردند.

این رسم دیگر مرسوم نیست و به جای آن امامزاده ایوب روستا محور برنامه‌های ماه مبارک رمضان شده است، هنگام سحر با نماز جماعت صبح و ظهر بعد از نماز جز خوانی و هنگام افطار سفره افطاری گسترانده و همه در امامزاده مهمان هستند.

در روز ۲۷ رمضان اهالی روستا رسم دارند که درب هفت مسجد رفته و در آن دو رکعت نماز بخوانند و طلب حاجت نموده و از میزبانی خدا در این ماه عزیز تشکر و قدردانی کنند. قابل‌ذکر است که شمار مساجد روستا به سیزده می‌رسد.

در صبح عید فطر در خانه‌ یکی از بزرگان روستا بنام سید عبدالکریم سفره صبحانه برقرار و بعد در پشت‌بام خانه میر عبدالکریم اشعاری در مدح و ثنای خداوند سروده و همراه باهم و در پشت‌بام امامزاده و حسینیه روستا رفته و ذکر دعای مرسوم را می‌خوانند.

در فضای بلندی روستا نماز عید فطر را خوانده و بعدازآن همه باهم به منازل تازه درگذشتگان رفته و مراسم عید اول را می‌گیرند و بعد از نماز ظهر و عصر به مزار رفتگان از دنیا رفته و برای آن‌ها نیز طلب مغفرت می‌کنند.

آئین هوم بابا در ابیانه

این مراسم در ابیانه به این صورت بود که: بعد از افطار بچه‌های نوجوان محله همراه با کوچک‌ترها در دسته‌های چهار یا پنج نفره به درب خانه‌ها می‌رفتند و اشعاری می‌خواندند و آجیلی می‌گرفتند و میان خود تقسیم می‌کردند.

طرز خواندن به این صورت بود یکی که صدای بهتری داشت با صدای بلند می‌خواند و دیگران هم‌صدا جواب می‌دادند به‌این‌ترتیب:

وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا

جواب هوم بابا هوم بابا

 وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا

جواب هوم بابا هوم بابا

علی اقا تاخت آر آیه (بر تخت نشسته)

جواب هوم بابا هوم بابا

بازی به سر داست آر آیه (باز روی دستش نشسته)

جواب هوم بابا هوم بابا

بازی و بازی اکره (اکره=می‌کند)

جواب هوم بابا هوم بابا

سنگ ترازی اکره

جواب هوم بابا هوم بابا

علی اقا شمایی

 جواب هوم بابا هوم بابا

از باغ شاه میایی

جواب هوم بابا هوم بابا

کلوچه سمور می‌خواهی (کلوچه سمور نوعی لباس زمستانی بوده)

جواب هوم بابا هوم بابا

کلوچه سمور به دوشت

جواب هوم بابا هوم بابا

قربان ذهن و هوشت

جواب هوم بابا هوم بابا

بپوش بپوش نچایی

جواب هوم بابا هوم بابا

اگر از بچه‌ها خوب پذیرایی می‌شد و بچه‌ها از بخشش صاحب‌خانه راضی بودند؛ می‌خواندند:

داقَ کَیاای سور بو

 جواب هوم بابا هوم بابا

هر چه بَزنهِ پور بو

 جواب هوم بابا هوم بابا

یعنی:

 سقف خانه‌ات سرخ باشد هر چه بزایید پسر باشد

و اگر بچه‌ها از بخشش صاحب‌خانه خوششان نمی‌آمد می‌خواندند:

داقَ کیاای پوش بو

 جواب هوم بابا هوم بابا

هرچی بَزنِ موش بو

 جواب هوم بابا هوم بابا

یعنی:

سقف خانه‌ات پوش باشد هر چه بزایید موش باشد

علی‌اکبر ارشدی ابیانه پژوهشگر تاریخ این روستا در این زمینه گفت: در ارتباط با فلسفه هوم بابا دو نظریه وجود دارد، یک این آئین در حقیقت نوعی تشویق برای شرکت در «آئین روزه‌داری» است، چراکه بسیاری از اهالی منطقه معتقدند که در شب‌های ماه مبارک رمضان، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) به در خانهٔ جدّ بزرگوارشان رفته و سورهٔ نود و یکم قرآن (سوره شمس) را با صدا و آهنگی خوش قرائت می‌نمودند و بعد از خواندن سوره، جد و پدر گرامی‌شان و تمامی مسلمانان را دعا می‌فرمودند، آن‌گاه پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین برای خوشحالی و تشویق ایشان مقداری خوراکی به آن‌ها می‌دادند و این آئین نشانه‌ای از هم‌سویی با رفتار حسنین است.

وی افزود: برخی از صاحب‌نظران معتقد هستند که این رسم، ریشه درگذشته‌های دور مردم این سرزمین دارد و با توجه به اینکه پیش‌ازاین، مردان نیز این مراسم را انجام می‌دادند نمی‌توان آن را یک رسم صرفاً کودکانه به شمار آورد.

ارشدی ابیانه تصریح کرد: در اسطوره "گیلگمش"که یکی از قدیمی‌ترین و نامدارترین آثار حماسی ادبیات دوران تمدن باستان است غولی به نام هوم بابا مایه هراس مردم بوده و گیلگمش به جنگ او می‌رود. پس هوم بابا را می‌توان نماد دشمنی گرفت که مردمان را تهدید می‌کند. از سوی دیگر درگذشته‌های دور هنگامی‌که مردان برای جنگ با دشمنان، عازم نبرد می‌شدند آذوقه آن‌ها، خانه به خانه از میان مردم جمع‌آوری می‌شد پس شاید بتوان این رسم را باقی‌مانده یک سنت قدیمی برای طلب یاری از مردم و ترساندن آن‌ها از یک تهدید خارجی دانست.

نویسنده کتاب تاریخ ابیانه گفت: در آیین‌های دیگر نیز شبیه این رسم وجود دارد، برای مثال یکی از مراسم جشن هالووین در میان مسیحیان، مراجعه دسته‌جمعی کودکان به در خانه‌ها و طلب شیرینی و شکلات است، در تاریخ آیین «هور بابایی» در نظر برخی از کارشناسان ازلحاظ سندیت تاریخی به «ماه نیایش» در آیین زرتشت برمی‌گردد و در آنجا از اول تا ۱۵ ماه از مینویان نیکی، فرخی پذیرد و از روز ۱۵ تا تمامی ۳۰ روز به گیتیان (جهانیان) بخشد.

وی بیان کرد: این آیین همان جمع جویی است و اتحاد را به وجود می‌آورد که این مورد هم به‌خوبی در آیین زرتشت بیان‌شده است، معنی لغوی «هوم»: نام ایزد هوم در اوستا باصفت و عنوان «دور دارنده مرگ» آمده و مورد تقدیس قرارگرفته و در شاهنامه فردوسی از آن به‌صورت «هوم عابد» یادشده است، بند کننده افراسیاب تورانی است که در میان ثلث زمین در میان دیوار آهنین احاطه‌شده بود.

ارشدی ابیانه ادامه داد: لغت بابا بر بزرگان و محترمان کهن‌سال که کار بزرگی در طول عمر برای جامعه انجام داده و حکم استاد و راهنما را یافته‌اند نیز اطلاق می‌شود، و از سویی در حدیث شریف نبوی (ص) آمده است که فرموده‌اند: الا با ثلاثه (بابا، پدر، سه هستند) آب ولدک، آب زوجک، آب عملک (پدر، پدر همسرت و پدر علمی‌ات) یا به عبارتی بابایی که به تو علم آموخت.

این پژوهشگر تأکید کرد: همان‌گونه که مساجد بر پایه‌های آتشکده‌ای برپا گردیده، این آیین نیز به دلیل ریشه‌های نیایشی و ستایشی آن با تغییر آداب و کلام و ترکیب نوین شکل اسلامی به خود گرفته و در طول زمان‌ها و اعصار مختلف به شکلی که امروز آن را گاه می‌شود در منطقه شاهد بود و شنید، درآمده است و این آیین به‌طور کامل در جهت مذهبی قرار داشته و نوعی تبلیغ خداباوری و تشویق به پیروی از دستورات الهی را برای کودکان و نوجوانان دارد و با نوع ضرب‌آهنگی که در موسیقی آوازی خود دارد، کلام الهی را بر ذهن انسان حک می‌کند.

مراسم ابن ملجم سوزان در ابیانه

مردم ابیانه مراسم هوم بابا را تا حدودی حفظ کرده‌اند، اما علاوه بر هوم بابا مراسم ابن ملجم سوزان نیز در ماه رمضان وجود داشته است که فراموش‌شده است.

 از اواسط ماه رمضان جوانان شکلک ابن ملجم را با تکه‌های پارچه کهنه درست می‌کردند و به آن لباس‌های ژنده می‌پوشاندند و سر آن را به‌صورت یک کره‌ای توخالی می‌ساختند تا در آن‌قدری باروت بریزند و کلاهی کهنه بر این سر قرار داده و سوار بر الاغی می‌کردند و در کوچه‌ها می‌گردانیدند و دسته‌جمعی می‌خواندند:

ابن ملجم مراد

اف به این گوشه کلات

ابن ملجم لعینه

سگ لعنتی همینه

همچنین این شعر به زبان ابیانه به‌صورت زیر خوانده می‌شد:

امو ملجم لعینا

سگ لعنتی همینا

اموملجم مراد

تف به نن گوشا کلاد

 بعد از گردش در کوچه‌ها آن را بر بالای قلعه می‌بردند و در آنجا با هلهله به آتش می‌کشیدند و مردم هم در پشت‌بام‌ها به تماشای این رسم جمع می‌شدند.

اگر صاحب‌خانه فرزند ذکور نداشت این اشعار قرائت می‌شد:

شما شما شمائید، نارج دسته شادید (یا شاهید)، بپوش بپوش نچائید، از خانه در نیائید، مردم تو را می‌بینند از حسرتت می‌میرند، تنباکو را گل نم کن، آتش ز سرش کم کن، تا ما بکشیم دودی، آماده (یا آواره) شویم زودی.

منبع: فارس

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.