حجتالاسلام والمسلمین ابراهیم کلانتری رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی ایران و استاد دانشگاه تهران، به مناسبت چهل و چهارمین سالگرد رفراندوم جمهوری اسلامی، در یادداشتی به بررسی و تبیین ابعاد مختلف این همه پرسی تاریخ ساز پرداخت.
"به فاصله کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی، برگزاریهمه پرسی در روزهای دهم و یازدهم فرودین ۱۳۵۸ برای انتخاب نوع نظام سیاسی ایران پس از برچیده شدن نظام پوسیدهسلطنتی و تعیین «نظام جمهوری اسلامی» را میتوان از پدیدههای سیاسی بسیار با اهمیتی دانست که در نوع خود در جهان معاصر و در میان انقلابهای بزرگ جهان بی بدیلاست.
در پی این همه پرسی با شکوه، معمار کبیر انقلاب اسلامیحضرت امام خمینی (ره) روز ۱۲ فروردین را روز جمهوری اسلامی اعلام کرده و در پیامی این رخداد عظیم را موهبتی الهی در حق مردم بزرگ ایران دانستند: «خداوند تعالیبر ما منت نهاد و رژیم استکبار را با دست توانای خود که قدرت مستضعفین است در هم پیچید و ملت عظیم ما را ائمه و پیشوای ملتهای مستضعف نمود، و با برقراری جمهوریاسلامی، وراثت حقه را بدانان ارزانی داشت. من در این روز مبارک، روز امامت امت و روز فتح و ظفر ملت، جمهوری اسلامیایران را اعلام میکنم.» (صحیفه امام، ج۶، ص۴۵۲)
با گذشت ۴۴ سال از آن رویداد بزرگ در تاریخ سیاسیمعاصر ایران، اکنون در سالروز آن پدیده مبارک جا دارد مروریبر ابعاد نوآورانه و منحصر به فرد آن نقطه عطف تاریخی صورت گیرد. این مرور میتواند ما را به عظمت و اصالتهای انقلاب اسلامی بیشتر واقف سازد:
۱ـ مروری هر چند گذرا بر تاریخ و هویت ذاتی انقلاب اسلامیایران، این حقیقت با ارزش را در اختیار میگذارد که اینانقلاب بلحاظ شکل، ماهیتِ وجودی، هدف گذاری، سیر تطور، بالندگی و نیل به پیروزی، خود بزرگترین رفراندم تاریخسیاسی جهان به شمار میآید؛ رفراندمی که درآن، هم آن نظامی که باید از صفحه سیاسی ایران برچیده شود بهوضوح مشخص است و هم آن نظام سیاسی که بایدجایگزین آن شود.
با وجود این، برگزاری رفراندم به منظور تعیین نظام سیاسیجمهوری اسلامی با نظر مستقیم و حضور رسمی فرد فرد شهروندان ایرانی پای صندوقهای رأی، پدیده جدیدی است که نه فقط ایرانیان در تاریخ سیاسی خود هیچگاه سابقه ایاز آن سراغ ندارند، که انقلابهای بزرگ جهان نیز هرگز خود را محتاج آن ندانسته اند.
بی گمان یکی از نقاط قوّتی که انقلاب اسلامی را در نگاه و تحلیل برخی از اندیشمندان سیاسی دنیا در جایگاه «بزرگترین انقلاب مردمی جهان» نشانده است توجه ویژه اینانقلاب به نقش و جایگاه آحاد مردم در سرنوشت سیاسیخویش و ترسیم نوع نظامی است که قرار است مقدّرات آنان و سکّان حکمرانی کشور را در دست گیرد.
۲ـ امام خمینی (ره) به عنوان فقیهی جامع شرایط که معماری و رهبری انقلاب را بر عهده داشت، با اینکه از هویت ذاتی انقلاب اسلامی بیش از هر کس آگاهی کامل داشت و خواست بر حق توده مردم را به درستی میدانست، اما از همان آغاز بر انجام رفراندم برای تعیین نوع نظام سیاسی پس از برچیده شدن نظام سلطنتی اصرار ورزید. آن حضرت در تاریخ ۱۵ اسفند ماه ۱۳۵۷ چنین فرمود: «حالا که رژیم سلطنتی رفته و از بینرفته است ـ و قاعده هم این بود که از اول وجود پیدا نکند ـ حالا برای اینکه ما طرز حکومت را تعیین کنیم، محتاج به یکفعالیتهایی است. البته در نظر من ـ شخص من ـ این است که احتیاج به رفراندم هم نیست؛ برای اینکه مردم آرای خودشان را در ایران اعلام کردند؛ با فریادها، با دادها اعلام کردند، لکن برای اینکه یک اشکالی [پیش نیاید]مثلًا، اگر یک دولتی اشکالی داشته باشد در اینکه خوب این ثبت نشده است این رفراندم، تقاضا نشده است و باید تقاضا بشود ثبت بشود، شمارش بشود آرا. برای این، بنا بر این است که یکرفراندمی بشود و، چون این رفراندم یک رفراندم اساسی است که مقدرات مملکت ما را تعیین میکند و ما اگر بخواهیم یکحکومت اسلامی، یک جمهوری اسلامی در ایران برقرار کنیم با این رفراندم باید بشود.» (صحیفه امام، ج۶، ص۳۲۴). با ایناقدام تاریخی، انقلاب اسلامی نخستین گام اساسی خود را پس از پیروزی برداشت. انقلاب اسلامی با این گام اساسی، نمونهای منحصر به فرد از انقلاب را که فقط بر اساس اسلام نابمحمدی (ص) میتواند به ظهور برسد در جلو چشمان جهانیانبه نمایش گذاشت.
۳ـ با برگزاری رفراندم، انقلاب اسلامی ایران به یک توفیقبزرگ سیاسی در جهان معاصر دست یافت که از اهمیت فوقالعادهای در عرصه سیاسی جهان برخوردار است. اینتوفیق بزرگ عبارت است از تأسیس و تثبیت نوعی مردمسالاری جدید، یعنی «جمهوری اسلامی» و وارد کردن آن در ادبیات سیاسی رایج جهان.
حقیقت آن است که وارد شدن این واژه نو در ادبیاتسیاسی جهان، بزرگترین ضربه را بر تفوّق و یکه تازی نظام سلطه جهانی که دیر زمانی حاکمیت بلامنازع خود را بر مجموعه جهان گسترانده بود، وارد ساخت.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در تشریح این نکته ناب چنین میگویند: «ما یک سخن نو را در مباحثات جهانی وارد کردهایم؛ مردمسالاری دینی، مردمسالاری اسلامی؛ این یک حرف نویی است؛ این را ما در مباحثات سیاسی دنیا، در ادبیّات سیاسی دنیا وارد کردهایم؛ این علیالظّاهر یک کلمه حرف است، امّا باطنش چیست؟ باطنش همین چیزی است که دشمنی و خصومت قدرتهای درجه یک دنیا را علیه این ادبیّات، علیه این واژه، علیه این حقیقت، علیه این پدیده برمیانگیزد؛ یعنیاین حرکت در جمهوری اسلامی توانسته جدول تنظیمشده نظام سلطه را به هم بریزد. نظام سلطه یک جدول مشخّصی برایادارهی دنیا تنظیم کرده بود. نظام سلطه را بارها بنده معنا کردهام؛ یعنی تقسیم دنیا به سلطهگر و سلطهپذیر؛ حدّ وسط ندارد. یک عدّهای حتماً سلطهگر باید باشند، یک عدّهای حتماً سلطهپذیر؛ این نظام سلطه است. یک جدولی برای دنیامعیّن کرده بودند؛ یک روز به شکل استعمار، یک روز به شکل استعمار نو، یک روز دیگر هم استعمار پسا نو، بعد از استعمار نو. یک سیاستی، یک جدول منظّمی را برای دنیا تنظیمکردند؛ این حرف نوِ جمهوری اسلامی آمده این جدول را به هم ریخته؛ تنظیم این جدول را به هم زده؛ لذا با آن مواجهند، با آن مقابلند.» (بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی،۴/ ۳ /۱۴۰۱).
۴ـ اصرار معمار انقلاب اسلامی بر رفراندم و اقدام فوری برایبرگزاری آن، بخش مهم و مغفولی از نظریه سیاسی اسلام برای اداره جامعه اسلامی را آشکار ساخت که حقیقتاً در جایخود بسی مهم و ارزشمند است.
چگونگی همنشینی و درهم آمیختن دو اصل مهم، یعنی اصل «اذن و نصب الهی حاکمان» از یکسو، و اصل «حقّ حاکمیتمردم بر سرنوشت خویش» از سوی دیگر، همواره از ابعاد پیچیده و دیریاب نظریه سیاسی اسلام برای اداره جامعه اسلامی بوده است. رفراندم و به دنبال آن انتخاب نظام سیاسیجمهوری اسلامی به عنوان اصلیترین و اولین ثمره انقلاب اسلامی راه را برای فهم درستِ چگونگی این هم نشینی و درهم آمیختگی هموار ساخت. انقلاب اسلامی در مرحله برگزاریرفراندم و برپایی نظام جمهوری اسلامی به همگان آموخت که در مقام ثبوت و تشریع الهی حکومت مشروع در اسلام فقط آن حکومتی است که حاکم حقانیّت و جواز تصرّف در اداره جامعه را از اذن و نصب خداوند دریافت کرده باشد؛ اما همین حاکمِ مشروع الهی در مقام اثبات و اعمال قدرت و تصرف در اداره جامعه نیازمند اراده، خواست و انتخاب مردم مسلمان است. به عبارت دیگر، حقّانیت و مشروعیت حکومت و حاکم در نظریهسیاسی اسلام، در «مقام تشریع وثبوت» صد در صد الهی و متکی بر اذن و نصب خداوند است، گرچه همین حکومت در «مقام اجرا و عینیّت یافتن» در متن جامعه، صد در صد متکیو مبتنی بر اراده و خواست و اقدام شهروندان جامعه اسلامیاست. رفراندم ۱۲ فرودین ۱۳۵۸ این هم نشینی را در عمل بهزیبایی ترسیم کرد و در معرض نگاه و قضاوت جهانیان قرار داد.
۵ـ پیروزی انقلاب اسلامی و به دنبال آن تأسیس نظام جمهوریاسلامی، در نگاهی دیگر قطببندی جدیدی در جهان سیاسیمعاصر پدید آورد که اکنون با گذشت ۴۴ سال از آن رخداد عظیم ابعاد تازهای از این قطببندی پیش روی جهانیان قرار گرفته است.
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ترسیم این حقیقت تاریخیچنین میگویند: «انقلاب ملّت ایران، جهان دوقطبی آن روز را به جهان سهقطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهیجدید «اسلام و استکبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد.» (بیانیه گام دوم انقلاب، ۲۲/ ۱۱ /۱۳۹۷).
به نظر میرسد عبور جهان از قطببندیهای گذشته و ظهور قطببندی «اسلام ناب و استکبار» نوید بخش رخداد عظیمیاست که جهان و بشریت از اعماق وجود نیل به عدالت و سعادت و بهروزی خود را در گرو آن میبیند. این همان اراده حتمیخداوند است که در کتاب آسمانی اش وعده تحقق آن را اینگونهداده است: «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ» (سوره قصص، آیه۵). "