حجت الاسلام والمسلمین مسعود عالی، سخنران مذهبی، درمورد سلب توفیق بیان کرد: یک نفر خدمت امیرمومنان (ع) آمد و گفت که آقا من سحر نمیتوانم بلند شوم.
امیر مومنان (ع) فرمودند: گناهانت دست و پاهایت را بسته اند و اگر بخواهی که بهت چیزی داده شود باید کاری کنی.
گاهی اوقات، انسان غفلت میکند، دل میشکَند و دل میسوزاند و خیلی چیزها از او گرفته میشود و محروم میشود.
این سخنران مذهبی گفت: «علی بن یقطین» از بهترین اصحاب امام کاظم (ع) بود که حضرت (ع) فرمودند: اگر کسی میخواهد یکی از اهل بهشت را ببیند علی بن یقطین را مشاهده کند.
علی بن یقطین با اجازه امام موسی کاظم (ع)، وزیر هارون الرشید (ع) و در حقیقت، نفوذی بود و حتی چندین بار میخواست از دربار بیرون بیاید که حضرت (ع) به او گفتند که در آن جا بماند.
علی بن یقطین با عظمتی که داشت یک بار کاری کرد که از چشم امام کاظم (ع) افتاد. چون گاهی انسان غفلت میکند.
حجت الاسلام عالی تصریح کرد: یک بار، یکی از شیعیان آمده بود و به عنوان ارباب رجوع با علی بن یقطین کار داشت. او به دلیل خستگی یا شلوغی، به او راه نداد و این بنده خدا هم برگشت و به هر حال، کارش راه نیفتاد. به همین دلیل، همان سال، وقتی علی بن یقطین خدمت امام موسی کاظم (ع) رسید حضرت (ع) هم، او را راه ندادند. با وجود این که این اصحابشان، عظمت و برتری زیادی داشت.
علی بن یقطین در خانه امام کاظم (ع) رفت و خادم دم در آمد و به او گفت که با آقا کار دارم. خادم هم رفت داخل و سپس، بیرون آمد و گفت که آقا فرموده اند تو را راه ندهم.
پای علی بن یقطین دیگر یاری نمیکرد که از در خانه امام (ع) جای دیگری برود. چون امام کاظم (ع)، او را راه نداده بود و شروع کرد در کوچه به این طرف و آن طرف رفتن بلکه امام کاظم (ع) بیرون بیایند.
بعد از چند ساعت، امام موسی کاظم (ع) بیرون آمدند و علی بن یقطین گفت: آقا! من خطا و جفایی کردم که من را داخل خانه راه ندادید؟
امام کاظم (ع) فرمودند: شما به یکی از شیعیان ما بی اعتنایی کردی و ما به تو بی اعتنایی کردیم. اگر میخواهی خداوند متعال، تو را بپذیرد باید بروی و حلالیت بطلبی. به همین دلیل، علی بن یقطین رفت و حلالیت طلبید و وقتی برگشت امام موسی کاظم (ع)، او را راه داد و بیشتر از قبل، خودش را در دل حضرت (ع) جا داد.
این سخنران مذهبی افزود: گاهی، توفیق از انسان سلب میشود و او را راه نمیدهند و حتی اگر جسم انسان به زیارت برود، نمیتواند زیارت کند. چون توفیق پیدا کردن و راه دادن و ندادن مربوط به دل است؛ به طوری که ممکن است هر سال، دل به کربلا و مشهد برود، ولی معنایش طلبیدن نیست. چون طلبیدن زمانی است که دل انسان، شوق پیدا کند.