بیستم شهریور امسال دختر ۲۲ سالهای با مراجعه به پلیس مدعی شد از سوی پسر جوانی مورد تعرض قرار گرفته است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: از محل کارم که بیرون آمدم قصد داشتم به مطب دکتری در خیابان اندرزگو بروم نزدیک مطب راننده یک خودروی «بام و» جلوی پایم ایستاد و با معرفی خودش به من درخواست دوستی داد. ابتدا اهمیتی ندادم، اما او دست بردار نبود و مدعی شد از من خوشش آمده و بعد هم از من خواست تا شماره تلفنش را روی گوشیام ذخیره کنم. وقتی اصرارش را دیدم برای اینکه او را از سر باز کنم گفتم شارژ تلفنم تمام شده و نمیتوانم شمارهاش را ذخیره کنم.
پس از آن به داخل مطب رفتم حدود یک ساعتی در مطب بودم و بعد از اتمام کارم وقتی بیرون آمدم دیدم همان پسر داخل خودرواش منتظر من نشسته است. این بار از من خواست تا من را به خانه برساند، اما قبول نکردم و گفتم با تاکسی اینترنتی میروم. بالاخره آنقدر اصرار کرد تا سوار ماشینش شدم بعد به جلوی خانهشان رفتیم و او پیاده شد و به داخل رفت و چند سیم شارژر برایم آورد که هیچکدام به گوشی من نخورد بعد هم مرا به خانهشان دعوت کرد تا برایم تاکسی بگیرد. وقتی وارد خانه شدم برایم آبمیوه آورد، اما ناگهان بیحال شدم. همان موقع او شروع به آزارم کرد توان مقابله و دفاع نداشتم و هرچه التماس میکردم بیفایده بود او ناگهان با خشونت سرم را به تخت کوبید و بیرحمانه آزارم داد.
پس از شکایت دختر جوان، وی با دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شد و کارشناسان این مرکز پس از معاینه، تعرض به او را تأیید کردند.
شناسایی و بازداشت متهم
در ادامه، مأموران با اطلاعاتی که شاکی در اختیار آنها گذاشته بود متهم را در خانهاش بازداشت کردند، اما متهم منکر ادعاهای دختر جوان شد و گفت: ما در یک مجتمع تجاری با هم دوست شدیم.
او ۳ بار به پنتهاوس من در زعفرانیه و یک بار هم به خانه مادرم در اندرزگو آمد. من نه او را تهدید کردم و نه اجباری در کار بود. با تکمیل تحقیقات، کیفرخواست وی به اتهام تجاوز به عنف صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت؟
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، شاکی برای متهم درخواست اعدام کرد.
سپس متهم به جایگاه رفت و باز هم اتهامش را رد کرد و گفت: نمیدانم چرا این دختر از من شکایت کرده است، آخرین بار که او را دیدم به من گفت گوشوارهاش به ارزش ۱۰۰ میلیون تومان در خانه من گم شده و از من خواست پول آن را بپردازم، اما، چون قبول نکردم از من شکایت کرد. من رابطه نامشروع را قبول دارم، اما تعرض را نمیپذیرم، چون من او را مجبور به کاری نکردم.
با پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده و گزارش پزشکی قانونی متهم را به اعدام محکوم کردند.
منبع: ایران
همیشه و در همه حال پلیس رو آگاه کنیم