![در بازار میوه چه میگذرد؟](https://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1403/11/18/20323974_278.jpg)
ساعت ۷ و ۳۰ دقیقه صبح شنبه سیزدهم اسفند امسال، یکی از ماموران کلانتری شهرزیبا با محمد وهابی، بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران تماس گرفت و او را در جریان قتل مردی قرار داد.
پرونده با دستور قضایی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. شواهد نشان میداد مرد زخمی بعد از انتقال به بیمارستان فوت شد و آثار ۷ تا ۱۰ ضربه چاقو روی گردن و دیگر نقاط بدنش وجود داشته است. همچنین معلوم شد که درگیری در پارکینگ ساختمانی در محله شهرزیبا رخ داده که برای ادامه تحقیقات به آنجا اعزام شدند. با تحقیقات اولیه از همسایهها متوجه شدند مقتول از همسرش جدا شده و تنها در آپارتمانش زندگی میکرده و قاتل فراری هم همسایه او بوده که در آپارتمان دیگر با همسر و دو فرزندش زندگی میکرده است.
ماموران فیلم دوربین مداربسته ساختمان را بازبینی کردند که نشان میداد ساعت ۵ و ۳۰دقیقه میان دو همسایه دعوا و درگیری رخ داده و یکی از آنها دیگری را با ضربههای چاقو زخمی کرده که وی کف پارکینگ افتاده و بعد ضارب فرار کرده است. همسایهها با صدای کمکخواهی متوجه ماجرا شده و مرد زخمی را به بیمارستان رساندند که ساعاتی بعد فوت شده است. با مشخص شدن هویت قاتل، ماموران به خانهاش رفتند که آنجا نبود و به هتل محل کارش رفته بود. در ادامه وقتی ماموران متوجه شدند که قاتل در هتل است با او تماس گرفتند و خواستند برای تحقیقات بابت دعوایی که با همسایهاش انجام داده به ساختمان محل زندگیاش بیاید که او ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه بازگشت و بازداشت شد.
متهم مورد تحقیقات قضایی ــ پلیسی قرار گرفت و در اظهاراتش گفت: خودروی کوئیک او چند بار صدمه دیده بود و او فکر میکرد، چون پرایدم در نزدیکی خودرویش پارک است من موقع پارک به آن آسیب رساندم. هرچه به او گفتم اشتباه میکند بیفایده بود. حتی فیلم دوربین ساختمان را بازبینی کرد و فهمید من مقصر نبودم، اما باز سر این موضوع بیخود و بیجهت به من گیر میداد. اختلافها تا روز حادثه ادامه داشت، از خانه بیرون آمدم تا به محل کارم در هتل بروم که او پشت سرم به سمت پارکینگ آمد. دوباره با من جروبحث کرد و زیر بار نمیرفت که من به خودرویش آسیب نزدهام. فحاشی ناموسی میکرد و دست بردار نبود. با شدت گرفتن درگیری چاقویی سمتم گرفت و قصد جان مرا داشت که در ادامه چاقو از دستش افتاد، آن را برداشتم و ضربههایی سمتش پرت کردم که بترسد و برود که زخمی شد. چاقو را انداخته و از ترسم فرار کرده و به محل کارم رفتم. وقتی ماموران به من زنگ زدند و بازگشتم تازه فهمیدم فوت شده و من قاتل شدم. شوکه بودم و دچار عذاب وجدان شدم. پرونده در شعبه دوم دادسرای جنایی تهران در دست بررسی است.