آنچه در جشنواره فیلم امسال کاملا چشمگیر بود حضور پررنگ و تاثیر گذار فیلمسازان جوان و مستعد بود که خون تازهای در رگهای این جشنواره جاری کرد. سالها بود که جشنواره این تعداد فیلمساز جوان و خلاق به خود ندیده بود. ورود این تعداد فیلمساز صاحب نگاه وسلیقه به حیطه سینمای حرفهای میتواند منجر به جریانی در سینمای ما شود که پیش از این به دلایل بسیار امکانی برای وقوع آن وجود نداشت.
ورود این حجم از فیلمسازان تازه نفس، با انگیزه، خوش فکر و پرانرژی میتواند سمت وسوی تازهای برای سینمای ما تعریف کند. سینمای ما به خاطر نوع مدیریت آن در سالهای پیش رفته رفته به سینمایی خموده وملال آور تبدیل شد که به پوست اندازی فوری نیاز داشت و لازم بود آدمهای تازه با فکرها وایدههای نو به این حیطه ورود کنند.
با اینکه در سینمای ایران پیشکسوتان زیادی مشغول کار هستند، اما آمارها نشان میدهد که اکران عمده فیلمهای این هنرمندان در گیشه چندان موفق نبوده است و لازم است نیروهای تازه با انگیزه و توان بالا وارد گود شوند. موفقیت بزرگ رییس سازمان سینمایی دولت سیزدهم این بود که از همان ابتدا با شناخت درست از موقعیت فعلی سینمای ایران خوب میدانست که کمبودها و کمداشتهای سینمای ایران در کجاست. او میدانست که سینمای ایران برای احیای خودش و رسیدن به استانداردهای کیفیِ روز نیاز مبرم به پوست اندازی دارد و هیچ چیز بهتر از این نیست که زمینهای فراهم شود تا فیلمسازان جوان امکان فعالیت واقعی و گسترده در حوزه سینما پیدا کنند.
باشگاه فیلمسازان فیلم اولی
رییس سازمان سینمایی با این نگاه تلاش کرد با اجرای سیاستهایی در زمینه تسهیل ورود فیلمسازان فیلم اولی، «ریل گذاری» تازهای را دراین حوزه انجام دهد. تشکیل باشگاه فیلم اولیها به طور قطع یک اتفاق تازه در حوزه ورود فیلم اولیها به سینمای حرفهای است. درخواست بیش از ۵۰۰ فیلمساز واجد شرایط برای ورود به این باشگاه خود نشانگر این مهم است که ما چه میزان استعداد بالقوه در این زمینه داریم که میتواند پشتوانه بسیار محکمی برای تضمین آینده سینمای ایران باشد.
سازمان سینمایی این بار برخلاف شعارهای مدیران قبلی سینما به دنبال پیاده کردن سیاستی بود که بتواند به صورت عملی و همه جانبه به کمک سینماگران جوان بشتابد آن هم با ارائه راهکاری قاعدهمند که در فضای سینمای ایران قابلیت و ضمانت اجرایی داشته باشد.
سینمای محفلی در محاق
در دولت سیزدهم آنچه بیشتر از همه آسیب دید سینمای محفلی و انحصاری بود که تنها در دست عده معدودی بود. به نظر میرسد با رنسانسی که در جشنواره چهل ویکم فیلم فجر اتفاق افتاد، سدی که در برابر نیروهای جوان در چند دهه اخیر شکل گرفته بود به یکباره شکست و بازی به نحو حیرت انگیزی به نفع جوانان علاقمند به سینما که دسترسی کمتری به محافل فیلمسازی داشتند، عوض شد. البته که سینمای محفلی ورانتی وانحصاری از آنچه که در جشنواره چهل و یکم اتفاق افتاد دل خوشی نداشته باشند. هرچه باشد این جشنواره باعث شد که حکمفرمایی آنها بر بخش بزرگی از بدنه سینما پایان یابد و عدهای جوان و مشتاق جای آنها را در بخشهای مختلف سینما بگیرند.
جوانان به مثابه آینده سینمای کشور
در همه جای دنیا تربیت نسل تازه و سپردن امور مختلف به دست آنها برای استمرار کارها، امری بدیهی و روالی معمول و پذیرفته شده است. میدان دادن به جوانان به همان اندازه که برای آینده سینمای ما مهم و حیاتی است به همان اندازه هم بدخواه و دشمن دارد. حداقل در سینمای ما که اوضاع اینگونه است. در گذشته سینمای ایران سهم اندکی برای ورود فیلمسازان نوظهور به بخش حرفهای در نظر میگرفت و همه چیز تنها بین چند فیلمساز شناخته شده که بعضا هیچ حرف تازه و به روزی هم برای گفتن نداشتند، خلاصه میشد.
جشنواره چهل ویکم این حسن را داشت که این تابوی همیشگی را شکست و به همه فهماند که نسل تازهای در حوزه فیلمسازی ظهور کرده که قرار است بسیاری از قواعد گذشته را کنار زده وآثار تازهای را به جامعه معرفی کند. سازمان سینمایی در معرفی و پرورش نسل تازه فیلمساز با وجود همه مخالفتهای موجود قاطعانه و منطقی ورود کرده است.
چشم اندازی که سازمان سینمایی از این نسل در برابر ما پدیدار کرده جذاب و بسیار دل انگیز است که به نظر میرسد درسالهای آینده ثمرات این نگاه سازمان سینمایی را بهتر میتوان دید.