حجت الاسلام ابراهیم کلانتری در جلسه بیست و هفتم از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه"، پیرامون رابطه بین جنگ نرم و ناتوی فرهنگی گفت: پرسشی که مطرح میشود، این است که رابطه ناتوی فرهنگی، جنگ نرم و جهاد تبیین چیست؟ پیش از پاسخ به این سوال، به اختصار پیرامون ناتو میتوان گفت که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو پیمان نظامی بین کشورهای بلوک غرب و در مقابل بلوک شرق و شوروی سابق است. سازمان ناتو در ۴ آوریل ۱۹۴۹ میلادی، در واشینگتن، پایهگذاری شد. شوروی در پاسخ به ناتو، ۶ سال بعد، پیمان ورشو را تشکیل داد و در جنگ سرد، رقیب اصلی ناتو محسوب میگردید. ناتو شامل ۳۰ کشور از جمله آمریکا و اروپا و برخی از کشورهای دیگر است. اینها دو ائتلاف نظامی هستند که در حقیت به صورت سازمان نظامی و شبکه دفاعی بین چندین کشور ایجاد شده اند، که عنداللزوم همه اینها در جنگ سخت فعال میشوند.
کلانتری گفت: بعدها ناتوی غرب، شامل ائتلاف نظامی کشورهای غربی، برای مقابله با بلوک شرق به صورت محرمانه ائتلاف بزرگ فرهنگی ایجاد کرد. به علت اینکه جهان بینی و ایدئولوژی حاکم بر جهان شرق، در آن زمان مارکسیستی بوده است و کشور شوروی و اقمار شوروی با ایده مارکسیستی پیش میرفتند و حرکت میکردند. یعنی اول یک جهان بینی مادی را ترویج میکردند و در ادامه بر اساس آن جهان بینی کشورها را فتح میکردند. تاثیرات این موضوع در ایران عصر پهلوی بسیار جدی بود. حزب توده که در سال ۱۳۲۷ ایجاد شد و در سال ۱۳۳۲ رسماً توسط محمدرضاشاه منحل شد، مروج اصلی جهان بینی مارکسیستی در ایران بوده است.
او گفت: ظرف این پنج تا شش سال، حزب توده دارای قدرت فرهنگی منحصر به فرد و قویترین حزب در ایران، بوده است که تشکیلات پیچیده و ایدئولوژی بسیار جدی داشته است. کتاب "ایران بین دو انقلاب" اثر "یرواند آبراهامیان" راجع به قدرت و نفوذ حزب توده در ایران مفصل بحث میکند و کتاب مهمی در مورد شناخت این حزب است. در آن زمان، بسیاری از سازمانها و تشکلهای مذهبی در ایران در واکنش به حزب توده ایجاد شده اند. یعنی دهها سازمان، گروه، هیأت مذهبی و مجله دینی در ایران قبل از سال ۱۳۴۲ شکل گرفته است. به عبارتی از سال ۱۳۲۰ به بعد که رضاخان از ایران تبعید شد، اینها غالباً در مقابله با حزب توده ایجاد شدند و جهت گیری اصلی آن ها، جنگ ایدئولوژیک با حزب توده بوده است که بسیار تلاش کردند و زحمت کشیدند. جهان بینی حاکم بر بلوک شرق یعنی مارکسیسم و ماتریالیسم بلوک غرب را به این جمع بندی رساند که باید در مقابله با این جریان، کار فکری و فرهنگی کنند لذا به صورت محرمانه در کنار ناتوی نظامی، ناتوی فرهنگی ایجاد کردند.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، گفت: در سال ۱۹۹۹ میلادی، یکی از متخصصان جنگ جهانی دوم به نام خانم فرانسیس استیونر ساندرز کتابی با عنوان جنگ سرد فرهنگی منتشر کرد که زلزلهای در محافل فرهنگی و روشنفکری غرب بر پا کرد. چاپهای بعدی این کتاب با عنوان جنگ سردفرهنگی؛ سیا و جهان هنر و ادب در ۵۰۹ صفحه منتشرگردید. به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، کتاب خانم ساندرز یکی از حیرت آورترین و افشاگرانهترین کتابهایی است که تاکنون دربارهی سرویس اطلاعاتی ایالات متحده آمریکا منتشر شده است. خانم ساندرز نشان میدهد که کورد مه یر رئیس بخش عملیات بینالمللی سیا و همکار وی آرتور شلزینگر طبق طرحی که ملوین لاسکی ارائه داد، حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد شبکهی فرهنگی غول آسایی در سراسر جهان انجامید. ساندرز این شبکه را ناتوی فرهنگی مینامد.
او گفت: میتوانیم بگوییم ناتوی فرهنگی فرزند و مولود دقیق ناتوی نظامی است. یعنی سازمان سیا با دقت تمام طرحی را پیاده میکند، در اینجا هواپیمای نظامی، توپ، تانک و مسلسل در کار نیست و به جای آن ها، ابزراهای فرهنگی به کار گرفته میشود.
کلانتری گفت: براساس آنچه خانم ساندرز در کتاب خود آورده است، میتوان گفت: ناتوی فرهنگی عبارت است از ائتلاف و به هم پیوستگی شبکهی عظیمی از خبرگزاری ها، مجلات و روزنامههای بین المللی، تأسیسات ماهواره ای، رادیوها و تلویزیونها و صدها شبکهی ماهوارهای صوتی و تصویری، شبکههای اجتماعی، پایگاههای خبری و تحلیلی اینترنتی با زبانها و گویشهای زندهی جهان، تحلیل گران به ظاهر موجه، بنگاههای انتشاراتی، مراکز فرهنگی، هنری، تبلیغی، آثار مکتوب به زبانهای مختلف، n.g.oهای متنوع و جذاب برای اقشار مختلف، با مدیریت پنهان سازمان سیا به منظور ترویج ارزشها و فرهنگ غربی و مقابله با اصول و ارزشها و فرهنگ سایر ملتها به ویژه اسلام راستین و ارزشهای اسلامی.
او گفت: تعبیر غول آسا تعبیر دقیقی است. کسانی که کار فرهنگی میکنند، عموما به شبکه بی اعتنایی میکنند. در حالیکه شبکه خیلی مهم است. وقتی به لحاظ فرهنگی با یک نفر مواجه شویم، با یک نفر هم میشود اقدام متقابل کرد. در مقابل یک مجله، یک مجله میزنیم و این مقابله میشود. اما زمانی که با یک شبکه جهانی مواجه هستیم، برای اینکه فرهنگ یک ملت را استحاله و هویت یک ملت را نابود کنند، هزاران رقم کار اتفاق میافتد. در مواجهه با یک ائتلاف نظامی باید به سمت شبکهها رفت.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: ائتلاف سازیهای آمریکا را در عصر خودمان هم دیده ایم. در حمله نظامی به کشور عراق و کشور افغانستان ائتلاف نظامی شکل گرفت. زمانی دولت آمریکا اعلام کرد برای حفاظت از امنیت خلیج فارس میخواهیم یک ائتلاف ایجاد کنیم و هیچ کشوری به جز اسرائیل جلو نیامد. در مقابله آن ائتلاف چه اتفاقی افتاد؟ در اینجا جبهه مقاومت روبروی آن ائتلاف شکل گرفت. یعنی دهها گروهِ معتقدِ رزمندهِ جهادگر در منطقه به وجود آمد و دشمن دید در محاصره همین گروهها هست و هر جا بخواهد حرکتی کند با واکنش جریان مقاومت روبرو میشود. در جنگ فرهنگی هم قصه به همین شکل است. وقتی قضیه ناتوی فرهنگی در سال ۱۹۹۹ میلادی توسط خانم فرانسیس استیونر ساندرز علنی شد و کتاب ایشان یعنی جنگ سرد فرهنگی، افشاگری کرد، یک هیاهوی عظیم در میان متفکران، اندیشمندان و فرهنگیان غرب ایجاد کرد. وقتی با جریانی به این شکل روبرو میشویم باید به شبکهها توجه کنیم. مقام معظم رهبری در مقابل ناتوی فرهنگی یا جبهه فرهنگی غرب، عبارت جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی را به کار بردند.
تولیت حرم مطهر گفت: واقعیتهای عینی به روشنی نشانگر آن است که با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران که به بیداری ملتهای مسلمان و تحت ستم استکبار در سراسر جهان انجامید، این شبکهی عظیم فرهنگی با اتخاذ رویکردی جدید به مقابلهی همه جانبه با تفکر، اندیشه، اصول و ارزشهای زیر ساختی انقلاب اسلامی به ویژه اسلام ناب محمدی (ص) پرداخته است. به نظر میرسد قرارگاه اصلی جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی در حال حاضر، همین شبکهی عظیم فرهنگی با مدیریت سازمان سیا و تحت سلطهی آمریکا و بازیگری فعال صهیونیزم بین الملل و سرمایهی ارتجاع عرب است.
او گفت: برای این که مطمئن شویم چنین چیزی علیه نظام و انقلاب اسلامی در جریان است چند جمله را بیان میکنم که برخی اعترافهای دشمنان در باب جنگ نرم علیه انقلاب اسلامی است و البته اینها همه حرف نیست:
۱ـ دیویدکیو، مأمور سازمان سیا میگوید: «مهمترین حرکت در براندازی جمهوری اسلامی، تغییر فرهنگ فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم».
۲ـ یوسف یورشلیمی، مدیر مرکز مطالعات اسرائیل و یهود اذعان دارد «تمام مشکلات ما ریشه در هویت ایرانیان دارد که بخش قابلتوجهی از آن وابسته به باورهای مذهبی آنهاست. پس بنابراین تلاش برای از بین بردن و حتی کمرنگ کردن مظاهر اعتقادی اسلامی مانند رعایت حجاب و ... اولویت نخست عملیاتی ماست که در این مسیر به استفاده از تمامی ابزارهایی که در اختیار داریم بهویژه رسانهها به شدت پای بندیم».
۳ـ راس برن، محقق مرکز مطالعات پیشرفتهی یهودی دانشگاه پنسیلوانیا تاکید دارد: «با استفاده از هر ابزار یا بهتر بگویم تمام ابزارها باید فضای دینگرایی و اخلاق در جامعه جوانان ایران که اساسیترین راهبرد برونرفت جمهوری اسلامی از چالشهای متعددی نظیر جنگ، تحریم و ... است را پاک کرد و اخلاق دینی را از این جامعه دور کرد که در غیر این حالت هر برنامهای با شکست روبهرو خواهد شد».
۴ـ مارک پالمر، از استراتژیستهای معروف آمریکایی و چهرهی برجسته دستگاه سیاست خارجی ایالات متحده که رسانهها از وی به عنوان چهرهی خبرساز یاد میکنند، در گفتگو با «دبو راه سولومود» خبرنگار روزنامهی آمریکایی نیویورک تایمز به صراحت با ایدهی تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام کرده است: «ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمّیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیاییِ ممتاز در منطقهی خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل، به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد». به زعم مارک پالمر و همچنین اعضای «کمیته صلح جاری» تنها راه سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران، پیگیری جنگ نرم با استفاده از سه تاکتیک «دکترین مهار»، «نبرد رسانه ای» و «ساماندهی نافرمانی مدنی»، ممکن است.
۵ـ بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر چندین سالهی رژیم صهیونیستی در مجلس نمایندگان آمریکا میگوید: «من یک بار به رئیس سازمان سیا گفتم، بهترین راه ایجاد دگرگونی در ایران، استفاده از تاکتیکهای استاندارد و معمول سیا نیست. بلکه بهترین راه، استفاده از ماهوارههای بسیار قدرتمندی است که برنامههای تلویزیونی هالیوود را به ایران پخش کنند. این گونه برنامهها واژگون کننده هستند».
۶ـ «جوزف بایدن»، (رئیس جمهور فعلی ایالات متحده، ۲۰۲۱م)، سناتور و رییس وقت کمیتهی روابط خارجی مجلس سنای آمریکا (در دوره ریاست جمهوری بوش دوم) و معاون اوباما رییس جمهور اسبق آمریکا، در یکی از سخنرانیهای خود (در زمان دولت بوش دوم) میگوید: «دولت بوش باید به تمامی سازمانهای غیر دولتی آمریکایی اجازه بدهد که به گروههای ایرانی مرتبط با جامعه مدنی، حقوق بشر، فرهنگی و خواهان دموکراسی کمک مالی کنند». متعاقب این اظهارات، در بیست و پنجم دی ماه ۱۳۸۱ کمیسیون بودجهی سنای آمریکا مبلغ ۱۰ میلیون دلار را به این امر اختصاص میدهد.
۷ـ در سخنان «میچ مک کانال» سناتور جمهوری خواه آمریکا نیز، دکترین «جنگ نرم و مبارزه بدون خشونت»، یکی از دلایل اختصاص این بودجه ذکر میشود. وی در یکی از سخنان خود خطاب به رییس مجلس سنا میگوید: «آقای رئیس، هم اکنون زمینههای تغییر سیاسی و اقتصادی در ایران وجود دارد. وظیفهی ما این است که بفهمیم چگونه از این موقعیت استفاده کنیم. به نظر من حمایت مالی از فعالیتهای مفید زیر بجاست. حمایت مالی از برنامههای رادیو تلویزیونی ایرانی، حمایت مالی از چاپ نشریات سیاسی ایرانی، حمایت مالی از ایجاد سایتهای اینترنتی، حمایت مالی از اشاعهی اطلاعاتی درباره دمکراسی، روشهای مبارزه بدون خشونت و سکولاریزم».
تولیت حرم مطهر گفت: در حقیقت جنگ نرم توسط یک ائتلاف فرهنگی بزرگ به اسم ناتوی فرهنگی که خودشان به آن معترف هستند، انجام میشود؛ و این چیزی است که با تمام وجود بر روی ایران اسلامی و در کشورهایی که از تفکر ناب اهل بیت علیهم السلام برخوردار هستند مثل عراق، آذربایجان، لبنان، سوریه و یمن پیاده میشود و همه تحت هجوم ناتوی فرهنگی هستند؛ و البته مرکزی که در این جنگ به شدت بمباران میشود کشور جمهوری اسلامی ایران است. راه کار مقابله با این ناتوی فرهنگی چیست؟ راه کار جهاد فرهنگی است که بارها حضرت آقا فرموده اند که امروز مصداق بارزش جهاد تبیین میشود.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به بیان چهار گام اساسی در جهاد تبیین پرداخت و گفت: گام اول در جهاد تبیین شناخت دشمن و حربههای اوست؛ دشمن را آنطور که هست بشناسیم نه از طریق افراد متأثر از دشمن که میخواهند دشمن را مهربان، خوب و نرم نشان دهند. دشمن با همه وجود دشمن است. یعنی حتی اگر در انتخابات دشمن به سمت یک کاندیدا برود، از سر دشمنی است نه از سر دوستی. در قضیه کرونا و واکسیناسیون امروز میبینیم کشوری مثل ژاپن که تا الان دوز پنجم واکسن را که ساخت آمریکا و انگلیس است تزریق کرده چه فاجعه انسانی در آنجا رخ میدهد. در خود آمریکا و اروپا و انگلیس ببینید چه وضعی به وجود آمده است. دشمن، هر جا حتی اگر با چهره مهربان بیاید دشمن است و مترصد فرصت تا ضربه خودش را وارد کند.
او در توضیح دومین گام اساسی در جهاد تبیین گفت: گام دوم در این میدان، شناخت دقیق و تخصصی حقایق و واقعیتهاست؛ انسانی که دستش خالی باشد، نمیتواند به درستی تبیین کند. اگر دستمان خالی است بهتر است وارد گفتگو نشویم. چون ضربه میزند. چون دفاع بد، بدترین ضربه را به آن چیزی که از آن دفاع میکنیم وارد میکند.
این استاد حوزه و دانشگاه در توضیح گامهای بعدی جهاد تبیین گفت: گام سوم، تشریح روشن و مستند حقایق و واقعیتهاست. به عبارتی با سند صحبت کردن است و گام چهارم عرضه و نشر جذّاب، متنوع و قابل فهمِ حقایق و واقعیتها برای مخاطبان است.
تولیت حرم مطهر در ادامه گفت: مقام معظم رهبری، روز گذشته (۲۸ دی ماه در دیدار رئیس و جمعی از مدیران سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری) فرمودند که اگر قرار است با بچهها حرف بزنیم باید با ادبیات بچهها حرف بزنیم و اگر قرار است با نوجوان تعامل کنیم با ادبیات مورد قبول نوجوان حرف بزنیم. جوان همینطور، انقلابی همین طور و غیر انقلابی به شکل دیگر. به عبارتی با ابزارهای متنوع. حقیقتاً بسیاری از دستگاههای متولی جهاد تبیین به وظیفه خودشان به درستی عمل نکرده اند و در دنیا و آخرت باید پاسخگو باشند. نه صدا و سیمای ما آنطور که باید و شاید در این حوزه ورود کرده است و نه مطبوعات، حوزه و دانشگاه ما آنطور که شایسته است در این زمینه کار کرده اند. کار شده است، اما جداً ناقص است. یعنی آن کاری که اقتضای یک جهاد به معنای واقعی کلمه است، اتفاق نیفتاده است.
او گفت: شاید هنوز باور نکرده ایم که کماکان جنگ است. یکی از دلایل اصرارهای مکرر مقام معظم رهبری بر جهاد تبیین این است هنوز خیلیها باور نکرده اند. وقتی حضرت آقا در سال ۱۳۷۵ بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند، خیلیها با وقاحت گفتند این حرفها چیست و آنچه شاهدش هستیم، نه تهاجم فرهنگی بلکه تبادل فرهنگی است. بارها حضرت آقا صحبت کردند و سند ارائه دادند و تشریح کردند که تهاجم و قتل عام و شبیخون است. بعد از این که ده سال گذشت، عدهای گفتند تهاجم فرهنگی دارد اتفاق میافتد. آدمی که دیر از خواب بلند میشود و دیر میفهمد. بعضی اوقات در فضای فرهنگی، سر و کار ما با همین آدمهای غافل است. یعنی متولی فرهنگی که خواب است و مدتها گذشته و از خواب غفلت بلند نشده است و این مشکل بزرگی است. خیلی ضربات از ناحیه غفلت و بی خیالی وارد میشود. این بحثی است که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب است.