از اواخر دهه ۲۰ شمسی در ایران بحثهایی درباره آلودگی هوا مطرح شد و نخستین منابع آلودگی هوای پایتخت هم که میخواستند برایش چاره بیندیشند اینها بودند: «دود ناشی از اتوبوسهای گازوییلسوز و کامیونها و دود حاصل از کارخانههای اطراف، کورهها، حمامها و امثال اینها». سال ۱۳۵۴ که جمعیت و ترافیک تهران زیاد شده بود مجلس شورای ملی «آییننامه جلوگیری از آلودگی هوا» را تصویب کرد که درباره انواع سوختهای مجاز، استانداردسازی کارخانجات و کارگاهها، انتقال برخی از کارخانهها به نقاط دیگر و... بود.
ولی دیماه ۱۳۵۶ هوا آنقدر آلوده شد که رئیس اداره هواشناسی آمد در تلویزیون و اعلام کرد: خودروهای دودزا عامل اصلی آلودگی هوا هستند و آلودگی هوا در محدوده شهرری تا میدان سپه [میدان امام خمینی (ره) فعلی]فراتر از حد مجاز است.
از همان موقع موضوع آلودگی هوا جدی شد و البته مهمترین اقدامی که انجام شد این بود: «گروهی از مسئولان مرتبط با محیط زیست در قالب هیأت عالی جنبش مبارزه با آلودگی محیط زیست فعالیت میکردند. این هیأت آن روزها با توجه به اهمیت و فوریت موضوع آلودگی هوا، بحث درباره سایر موضوعها را کنار گذاشت و بر معضل هوای پایتخت متمرکز شد. رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، معاون شهردار تهران و کارشناسان و نمایندگانی از ارگانهایی، چون شرکت ملی نفت ایران، وزارت بهداری و بهزیستی، شرکت ملی گاز ایران و شرکت واحد اتوبوسرانی از جمله شرکتکنندگان جلسه دیماه این هیأت بودند که به موضوع بررسی آلودگی هوای تهران اختصاص داشت؛ جلسهای که در دفتر روزنامه اطلاعات برگزار شد و این روزنامه گزارشی مفصل از آن ارائه داد. نکته جالب، تیتر انتخابی اطلاعات برای آن گزارش است که چنین بود: آلودگی هوا؛ ۲۸ سال فقط حرف زدهایم».
این هم بخشهایی از گزارش مفصل روزنامه اطلاعات در همان ایام درباره آلودگی هوای تهران:
«آسمان تهران در این دو روز به ظاهر ابری بود، اما در واقع آنچه، چون پرده ضخیمی مانع تابش نور خورشید بود، پیش از آنکه ابر باشد، لایهای ضخیم از دود و مواد مسمومکننده بود. در این دو روز یک جبهه هوای ساکن بر آسمان تهران استیلا داشت و به سبب عدم وزش باد مواد آلودهکنندهای که از زندگی صنعتی و ماشینی تهران ناشی میشود بر فراز تهران لایه لایه روی هم نشست...
در این دو روز... خیلیها احساس کردند چشمانشان میسوزد، گلویشان خشک و دهانشان تلخ است، به سختی نفس میکشند و سرگیجه دارند. اما کمتر کسی بود که بداند چرا؟
در روزهای عادی، یعنی در شرایطی که باد بوزد و هوا را جابجا کند نیز نگریستن به آسمان تهران از حومه آن، دل آدمی را به درد میآورد. کسانی که عصرها از اتوبان کرج عازم پایتخت میشوند، آسمان را با دو مرز مشخص میبینند: آسمانی که در غرب قرار دارد آسمانی است آبی و شفاف و آسمانی که بر تهران سایهافکن است تیره، سُربی و غمآور. در زیر این آسمان شهری دیده میشود که رنگهایش همه تیره است و چرک.
تیرگی آسمان تهران پدیدهای طبیعی نیست بلکه نتیجه توسعه سریع وسایل مختلف آلودهکننده هواست...
به موجب آخرین آمار از شرایط کنونی، هر سال ۱۴۷۹ تن انواع مواد مسموم با هوای تهران آغشته میشود. اگر این رقم را به تن و گرم ضرب و حاصل آن را بر عده چهار میلیون نفری جمعیت تهران تقسیم کنیم عددی معادل ۳۶۵ به دست میآید. یعنی هر تهرانی سالی ۳۶۵ و روزی یک گرم سم خالص تنفس میکند...
این مقادیر در صورتی است که منابع تولیدکننده این سموم بینقص کار کنند. یعنی اتومبیلها، کامیونها، کورههای کارخانهها، نانواییها، حمامها و وسایل خانگی نظیر بخاری و آبگرمکن همه بینقص کار کنند. حال آنکه چنین نیست و کسی نمیتواند منکر شود که نیمی از وسایل فوقالذکر معیوب است و خیلی بیشتر مواد سمی تولید میکند. به همین جهت اغراق نیست اگر بگوییم هر تهرانی روزی ۱/۵ گرم مواد مسموم را با هوا به ریه میفرستد».
منبع: فارس