رسول نجفیان، در کنار فعالیت در عرصه بازیگری و کارگردانی، سالهاست که با قصهگویی مانوس و همراه است.
او درباره وضعیت قصهگویی در زندگی ایرانیان میگوید: «یکی از ارکان مهم تربیتی در خانوادههای ایرانی پیش از آمدن رادیو و تلویزیون، قصهگویی بزرگترها در خانهها، نقالی در قهوهخانهها و اجرای مرشدان و عاشیقها در مراکز مختلف هر محله بود. مردان در قهوهخانهها و محلات جمع میشدند و به داستانهای کهن ارزشمند ایرانی مانند شاهنامه فردوسی، حکمتهای گلستان و بوستان سعدی و حتی غزلیات حافظ گوش میکردند. در خانواهها نیز بیشتر حضور زنان پررنگ بود و قصهگویی از سوی بزرگان انجام میشد و اوج آن نیز در آیینها و مراسم بود. مهمترین رکن این داستانسراییها نیز جنبه آموزشیاش بود و فقط برای سرگرمی نبود.»
نجفیان ادامه میدهد: «اثر داستانها در گذشته بر مردم بسیار زیاد بود و بسیاری از افراد به دلیل تکرار و شنیدن زیاد، آنها را حفظ بودند و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میکردند.»
این بازیگر با اشاره به وجود شیوههای متفاوت برای قصهگویی در فرهنگ ایرانی میگوید: «در خانوادهها، مادربزرگها و پدربزرگها به سنت خود برای نوهها و کوچکترهای خانواده قصه میگفتند. افراد سالخورده در محافل مردانه، سردمدار این کار بودند. در دیگر مراکز محله و به ویژه قهوهخانهها، شاهنامهخوانها، سرودههای فردوسی را با صدای بلند میخواندند؛ مرشدها با چاشنی بازی، داستانها را به نسل بعدی منتقل میکردند؛ پردهخوانها از نقاشی در قصهگویی بهره میگرفتند و عاشیقها و بخشیها، داستانهای کهن و فولکلوریک را با همراهی نواختن سازها، به گوش مخاطبان میرساندند.»
نجفیان با تاکید بر حفظ شیوههای کهن و سنتی قصهگویی، ادامه میدهد: «همانطور که اسطورهها به دوران روشنگری منتقل شدند و افرادی مانند یونگ و فروید نیز از آنها به نوعی یاد کردند، باید این داستانها و افسانههای کهن نیز با پیشرفت فناوری از طریق رسانهها، فضای مجازی، رادیو و تلویزیون، به شکل گسترده منتقل بشود که متاسفانه این اتفاق آنطور که باید رخ نداده است. من خودم بعد از سالها دوندگی توانستم مجوز برنامهای را برای تلویزیون بگیرم تا قصهگویی کنم. این در حالی بود که سالها این برنامه را در رادیو پیام همراه با سازم تولید میکردم و استقبال خوبی از آن میشد.»
این هنرمند درباره برگزاری جشنواره بینالمللی قصهگویی که بیستوچهارمین دورهاش امسال در یزد برگزار خواهد شد و تاثیر آن در ترویج قصهگویی و تربیت کودکان و نوجوانان توضیح میدهد: «من منکر تلاشهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در این زمینه نمیشوم که چهطور در شهرها و روستاها، کودکان و نوجوانان تشنه کتاب را سیراب میکند. کانون، اهلیت کتابخوانی و قصهگویی را به جوانان و نوجوانان میدهد، اما همانطور که اشاره کردم، این کار باید مکرر و ادامهدار باشد. به نظرم کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید تمهیداتی در کتابخانهها و مراکزی که دارد در نظر بگیرد تا فرهنگ قصهگویی همیشگی شود. با توجه به فناوریهای بهوجود آمده میتوان کارهای بسیاری در این زمینه انجام داد. مثلا من قصههایم را روی پردههای نمایشی جدید اجرا میکنم و نام آن را «نمانقالی» گذاشتهام. کانون میتواند این کار را تبدیل به یک سنت کند و از روشهای نو دیگر هم بهره بگیرد.»
رسول نجفیان در پایان تاکید میکند: «یک جامعه ممکن است براثر کمبود مواد غذایی نابود یا محو شود، اما احتمالش بسیار اندک است؛ در حالی که اگر جامعهای دچار سوءتغذیه فرهنگی شود، محو و نابود خواهد شد. این پایههای فرهنگی از سوی مراکزی همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، آموزش و پرورش، صداوسیما، وزارت ارشاد و... باید تقویت شود تا جامعه، سوءتغذیه فرهنگی پیدا نکند که با هر هجمه و باد خوشرنگ و لعابی، از محتوای فرهنگی خودش که بسیار ارزشمند است، خالی شود.»