در جریان آزادسازی تکریت، حاج قاسم برای بازدید از منطقه حضور پیدا کرد و هدایت عملیات را برعهده گرفت. بعد از آمدن حاجی، نیروهای عراقی متوجه حضور او شدند. آنها علاقه شدید و زائدالوصفی به حاج قاسم داشتند. اصولاً عراقیها آدمهای به شدت احساسی و هیجانیای هستند و وای به حال روزی که این احساسات لبریز شود.
وقتی عراقیها فهمیدند حاج قاسم به منطقه آمده، انبوهی از نیروها با ماشین و موتور و پیاده خودشان را رساندند و جمع شدند.
این تجمع نفرات باعث هوشیاری داعش شد. شاید نمیدانستند حاج قاسم به منطقه آمده، اما پر واضح بود که شخصیت مهم و با نفوذی به آنجا آمده است. در فاصله بسیار کم، داعش اقدام به فرستادن یک خودروی انتحاری کرد.
این خودرو از نوع فورد آمریکایی بود و شاید حدود دو و نیم تا سه تن وزن داشت. برای حفاظ دور تا دورش هم ورقهای فولادی جوش داده بودند که هیچ سلاحی به آن کارگر نبود. ماشین با انتهای سرعت به محلی که حاج قاسم حضور داشت، نزدیک میشد. هر چه گلوله به سمت ماشین شلیک میکردند، هیچ اثری بر آن نداشت و همه کمانه میکرد.
علی عنابستانی از فرماندهان حاضر در آنجا بیان داشت: قبلاً من شاهد انفجار این نوع ماشینهای انتحاری در مناطق بودم. چالهای که بر اثر انفجار این مواد ایجاد میشد، به اندازه یک زمین فوتبال بود. تمام اجزای ماشین به آن هیبت و بزرگی، قطعه قطعه شده و بزرگترینش قد یک کف دست میشد تا این حد اثر تخریبی داشت.
ماشین به ۱۵۰ متری حاج قاسم رسیده بود و شاید ۱۰ تا ۱۵ ثانیه دیگر به محل میرسید و بعد هم انفجار. درست در همین لحظه یک هلیکوپتر عراقی که از طریق بیسیم مطلع شده بود، در آسمان منطقه ظاهر شد و با موشک خودروی انتحاری داعش را هدف قرار داد و منفجرش کرد.
منبع: فارس
پایان پیام/