عریانی تو عین اسیری برای توست؛ آزادی اش برای هوس های هرزه شان

آزاده تر که بود ز زن های این جهان؟

آن کس که کرد پیکر عریان خود عیان؟

گر این بُوَد رهایی انسان که ای گلی!

هر تن فروش گشته رها طبق این گمان

نشنیده ای تو ناله ی مردم ز خاک خود؟

ای گل! تو "مثل مادر"معصوممان بمان

رحمی اگر به پاکی روحت نمیکنی

بر حرمت "به نام پدر" کن تنت نهان

عریانی تو عین اسیری برای توست

آزادی اش برای هوس های هرزه شان

ما را هزار امید به بازیگری چو گل

تو گرم بازی سیه زشت دیگران

ما در سماع ساز تو مدهوش و گشته ای

رقّاصه ای به نغمه ی دشمن در این میان

مال خود تو هست تن و جان تو ولی

ترسم براو ز سیلی ویران گر خزان

دیدم پس دو دیده ی عصیان گرت که بود

از ترس کودکانه ی تنهاییت نشان

ترسم که نام گل صفتت همچو لکه ای

ممتد شود به ننگ به پیشانی زمان

بودی عزیز بین کسانت چه حیف شد

گشتی عروسک ید پنهان ناکسان

شاعر: س.ن
 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۸
در انتظار بررسی: ۱
Iran (Islamic Republic of)
ali
۱۶:۳۳ ۲۴ دی ۱۳۹۲
حیف شعر برای این آدما
Iran (Islamic Republic of)
jmahdavi
۲۳:۲۸ ۱۷ دی ۱۳۹۲
ale bud
Iran (Islamic Republic of)
Parmida
۲۳:۵۴ ۲۸ اسفند ۱۳۹۱
Kheili Khoob bood
Iran (Islamic Republic of)
ahmad
۱۵:۱۸ ۲۱ اسفند ۱۳۹۱
واقعا با معنی بود...آفرین.
Iran (Islamic Republic of)
ملینا
۱۳:۲۶ ۲۰ اسفند ۱۳۹۱
دمت گرم با این سروده ی زیبات.بسیار زیبا بود
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۶:۲۷ ۱۹ اسفند ۱۳۹۱
عجب شعری سرودی.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۸ ۰۲ اسفند ۱۳۹۱
خیلی خوب بود
United States of America
ناشناس
۱۷:۰۳ ۱۰ آبان ۱۳۹۱
ali boooooooooooooood
آخرین اخبار