حجت الاسلام مسعود عالی، کارشناس و سخنران مذهبی، درمورد احترام و صمیمیت حاکم بر زندگی حضرت زهرا(س) و حضرت امیرمومنان(ع) بیان کرد: خانه امیر مومنان (ع) و حضرت زهرا (س) پُر از مهربانی، صفا و محبت بود؛ خانهای که هر دو بزرگوار نسبت به یکدیگر به گونهای بودند که حضرت علی (ع) فرمودند: ۹سالی که زهرا در خانه من بود یک بار نشد که دل من را بشکند و من هم دل او را نشکستم، یک بار نشد که من را عصبانی کند و من هم او را عصبانی نکردم و درواقع، در مدتی که حضرت امیر مومنان (ع) با حضرت زهرا (س) زندگی کردند به قدری با یکدیگر رابطه خوبی داشتند و خوش و با نشاط بودند که در روایت نقل شده است گاهی اوقات، غذایشان را در باغ یا صحرا میخوردند و با هم شوخی میکردند و برخلاف ذهنیت برخی از ما به دلیل این که روضههای حضرت زهرا (س) را بیشتر شنیده ایم، حضرت (س) در خانه بسیار با نشاط بودند؛ به طوری که امیر مومنان (ع) فرمودند: هر زمانی که وارد خانه میشدم زهرا همّ و غم را از دل من بر میداشت و به من روحیه میداد.
این سخنران مذهبی گفت: حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) بسیار به یکدیگر احترام میگذاشتند؛ به طوری که هر زمانی امیر مومنان (ع) میخواستند حضرت زهرا (س) را صدا بزنند، میفرمودند: دختر رسول خدا و حضرت زهرا (س) هم حضرت علی (ع) را این طور صدا میزدند: یابن الحسن و این نشان میدهد در خانهای که بزرگ ترها حرمت یکدیگر را نگه دارند بچهها حرمت هر دو را نگه میدارند و بالعکس، در خانهای که بزرگ ترها حرمت یکدیگر را نگه ندارند بچهها حرمت هیچ کدام را حفظ نمیکنند. زیرا اول، متولی امامزاده باید حرمت آن را حفظ کند و حضرت زهرا (س) و حضرت امیر مومنان (ع) بسیار به یکدیگر احترام میگذاشتند و در زندگی، صمیمیت و نشاط و شوخی هم داشتند.
حجت الاسلام عالی ادامه داد: در روایت است که حضرت زهرا (س) بسیار نظیف و معطر بودند؛ به طوری که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: عطر زهرا از بوی گل سرخ و یاس است و این یعنی، هم ظاهر و هم باطن ایشان گلستان بود و حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) برای یکدیگر این چنین بودند.
این سخنران مذهبی افزود: شاید افراد بگویند امیر مومنان (ع) و حضرت زهرا (س) معصوم بودند و به همین دلیل، زندگی این چنینی داشتند که باید گفت علامه طباطبایی(ره)، چهل سال زندگی متأهلانه داشت و خانم ایشان قبل از خودش از دنیا رفت و علامه طباطبایی (ره) بعد از رحلت همسرشان شکست و تا مدتها گریه میکرد و وقتی به او میگفتند مرگ حق است، علامه طباطبایی فرمودند: گریهای که میکنم به خاطر اعتراض به خدا نیست و میدانم مرگ حق است. اما هر زمانی که یاد مهربانیهای همسرم میافتم، نمیتوانم خودم را کنترل کنم.
او بیان کرد: علامه طباطبایی(ره) در مقام همسرشان گفت که هنگام نوشتن تفسیر «المیزان» اسم من روی جلد آن ثبت شد، ولی فرد دیگری(همسرم) پشت صحنه بود که زمینه نوشتن این کتاب را فراهم کرد و درواقع، این کتاب را دو نفر نوشتند و کمکهای او بود که توانستم این کتاب را بنویسم؛ به طوری که هر زمانی شروع به نوشتن این کتاب میکردم، به آرامی، یک سینی چای کنارم میگذاشت و سر و صدا نمیکرد تا حواس من پرت نشود و به همین دلیل، وقتی یاد این مهربانیها میافتم، نمیتوانم خودم را کنترل کنم. زیرا هیچ زمانی، کاری نمیکرد که بگویم کاش این کار را نمیکرد.
حجت الاسلام عالی گفت: علامه طباطبایی (ره) تا سه سال پس از رحلت همسرشان، هر روز سر مزار ایشان مینشست و قرآن میخواند و پس از این که کسالت پیدا کرد، دو روز در هفته، روزهای دوشنبه و پنج شنبه سر مزار همسرشان میرفت. بنابراین، علاقه و احترام و چنین زندگیهایی فقط برای معصومین (ع) نبوده و برای غیر معصومین (ع) هم بوده است. زیرا آنها هم میتوانند زندگی را این طور صمیمی و با محبت نگه دارند.
این سخنران مذهبی تصریح کرد: نور خانه حضرت زهرا (س) تا عرش می رفت؛ به طوری که امام محمد باقر (ع) فرمودند: سقف خانه حضرت زهرا (س) و امیر مومنان (ع) عرش پروردگار بود. یعنی نه این که سقف ظاهری نداشت بلکه ذکری که گفته و دعایی که خوانده میشد تا عرش میرفت و ملائکه در این خانه حضور داشتند و جبرئیل هر زمانی که قصد ورود به خانه را داشت، اجازه میگرفت و نقل شده است هنگامی که آیه تطهیر نازل شد، پیامبر اکرم (ص) هر روز در خانه حضرت زهرا (س) و امیر مومنان (ع) میرفتند و سلام میدادند تا همه اهل بیت (ع) را بشناسند.
او افزود: مادر چراغ خانه است و وقتی از جمع اعضای خانواده برود، خانه، دیگر آن نور را ندارد و خانه حضرت علی (ع) هم پس از شهادت حضرت زهرا (س)، شکل دیگری شد.
السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا
مادرم فاطمه زهرا و پدرم حضرت علی
پدر برزگ حضرت محمد ص (پیامبر)
السلام علیک یا حضرت فاطمه زهرا