کتابخوانی در فرهنگ و آیین ایرانیان از گذشتههای دور یکی از زیباترین فرهنگها بهشمار میآید و در شب یلدا که بلندترین شب سال نامیده میشود همه اقوام دور هم جمع میشدند و شاهنامه میخواندند. فردوسی در شاهنامه سترگش نیز به آیینهای ایران زمین وابستگی بسیار داشته و در پاسداشت این جشنها و آیینها میکوشیده است.
بیشتربخوانید
چنین بود تا بود گردان سپهر / گهی پر ز درد و گهی پر ز مهر
تو گر باهشی مشمر او را به دوست / کجا دست یابد بدردت پوست
شب اورمزد آمد و ماه دی / ز گفتن بیاسای و بردار میکنون کار دیهیم بهرام ساز/ که در پادشاهی نماند دراز
امروزه نیز در زندگیهایی که مشغلههای بسیاری دارد، کمتر پیش میآید اعضای خانواده دور هم جمع شوند و ساعاتی را با هم بگذرانند پس باید شب یلدا را فرصتی مهم دانست و از کنار خانواده بودن لذت برد. در این شب افزون بر آیینی که به جا آوردن آنها در میان ایرانیان از آداب و رسومهای دیرینه است میتوان به شاهنامهخوانی، شعرخوانی و حافظخوانی پرداخت و کتاب و کتابخوانی را میان اعضای خانواده رواج داد و بلندترین شب سال را فقط به خوردن آجیل و شیرینی یا انار و هندوانه نگذراند، بلکه فاصله یک دقیقهای آخرین شب پاییز با نخستین روز زمستان را با خواندن چند صفحه کتاب سپری کرد.
گلپایگانیها شاهنامهخوانی را با نام حضرت علی (علیهالسلام) شروع میکنند و در تهران قدیم هم رفتن به قهوهخانه و گوش دادن به صدای نقال رواج داشت. در شاهرود هم ۹۰ بیتی ملاقات خضر و امام علی (ع) را میخوانند.
در کردستان نیز تا بانگ خروس داستان حسین کُرد میگویند و هرکس در حین داستان حرف بزند، جریمه میشود.
مادربزرگهای قزوینی داستان ننه سرما میگویند. اگر ننهسرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبه لحافها را بیرون بریزد، برف میبارد و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود، تگرگ میبارد.
کرمانیها هم افسانه قارون میخوانند، پیرمرد هیزمشکنی که شب یلدا به خانه فقرا میرود و به جای هیزم، طلا به آنها هدیه میکند.
این داستانها بخشی از اعتقادات مردم را نشان میدهد و مبارزه خیر و شر، پیروزی خوبی بر بدی در تمامی افسانهها و داستانهای ایرانی هویداست.
خواندن سرودها و آوازهای محلی متناسب با شب یلدا و زمستان با گویش و لهجه محلی هر استان بخش دیگری از آداب کهن این شب است.
در شرق بابل رجخوانی میکنند، افراد به ترتیبی که نشستهاند باید نوبت به نوبت سرود و آواز بخوانند. در خمین نیز فردی که صدای خوبی دارد نام خوراکیهای شب یلدا را میگوید و بقیه هم در جواب باز شب یلدا اومد را تکرار میکنند و در کاشمر رسم کله فریادی اجرا میشود. فردی نی و دیگری درباره زمستان میخواند.
آوازهای محلی به دور از یأس و نا امیدی سرشار از رنگ و شادی برای نشاط بیشتر در این شبها اجرا میشود.
بازی برای بالا رفتن همکاری، شادی و همدلی بهترین الگوست. ایرانیان از دیر باز به بازی توجه خاصی نشان میدادند؛ به طوری که در تمامی جشنها از جمله یلدا بازیهای محلی به صورت گروهی اجرا میشد و کمتر شاهد اجرای بازیهای انفرادی هستیم.
در آذربایجان، جوراببازی مرسوم است. این بازی شبیه گل یا پوچ است با این تفاوت که تیم مقابل باید جای سکه را در جوراب حریف تشخیص دهد. نقل معما و مسابقه خواندن دوبیتی آذری هم مرسوم است. همدانیها هم فنجان بازی میکنند و گل را زیر فنجان مخفی میکنند.
جوانان خرمآبادی هم بازی خاصی برای شب یلدا دارند که به آن شنهبرگی میگویند. شانهای را وسط میگذارند، دو نفر با یک فاصله مشخص از شانه مینشینند. باید با یک دست شانه به سمت خود بکشند. جریمه بازنده خریدن شبچره (خوراکیهای شب یلدا) است.
در کردستان هم بازی محلی رواج دارد. چوبی ۳۰ سانتیمتری را دو نفر که نشستهاند و پاهایشان را به هم چسباندهاند به سمت خود میکشند، برنده کسی است که دیگری را با فشاری که وارد میکند از زمین بلند کند. به این بازی گورناکشی میگویند.
در اقوال کهن و منابع ادبی پیشینیان، شب یلدا را با عناوینی همچون شب زایش خورشید، شب پایان تاریکی و… یاد کردهاند. یلدا بلندترین شب سال در اعتدال زمستانی نیم کره شمالی زمین است.
وجود عناصر مختلف تاریخی و فرهنگی در این مناسبت، موجب شده است تا برخی از شاعران به آن با نگاهی ویژه بپردازند؛ برخی ازاشعار مربوط به «شب یلدا» در پی میآید.
امیر معزی:
ایزد دادار، مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مومن
زانکه به کینت بود تفاخر ترسا
سنائی غزنوی:
به صاحبدولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا
سیف افرنگی:
سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شاید
که درازنامی از نام مسیح یافت یلدا
حافظ:
صحبت حکام، ظلمت شب یلدا است
نور ز خورشید خواه بو که برآید
سعدی:
هنوز با همه دردم امید درمان است
که آخری بود آخر شبان یلدا را
اوحدی:
شب هجرانتای دلبر، شب یلدا است پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
خاقانی:
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف
تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا
عنصری:
چون حلقه ربایند به نیزه، تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا
منوچهری:
نور رایش تیرهشب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند
مسعود سعد:
کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا
ناصرخسرو:
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا
ناصرخسرو:
گر نیابد خوی ایشان درنیابد خلق را
روز روشن در بر دانا شب یلدا شود
ناصرخسرو:
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده، چون روز و دلت، چون شب یلدا
خاقانی:
گر آن کیخسرو ایران و تور است
چرا بیژن شد اندر چاه یلدا
خاقانی:
هست، چون صبح آشکارا کاین صباح چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من
سعدی:
روز رویش چو برانداخت نقاب از سر زلف
گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست
سعدی:
یاد آسایش گیتی بزند بر دل ریش
صبح صادق ندمدتا شب یلدا نرود.
سعدی:
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی ست
شب فراق تو هرگه که هست یلدایی ست
جوجه را آخر پاییز میشمارند
معنی: نتیجه کار آخرش مشخص میشود، نباید از ابتدا زیاد دلخوش و امیدوار بود.
داستان: جوجه های طبیعی در فصل بهار سر از تخم درمی آورند تا بزرگ شوند و به پاییز برسند، بسیاری از آنها دچار آسیب های گوناگون می شوند و از میان می روند و چه بسا که شمار اندکی از آنها که همهٔ پیشامدها و قضا و قدر الهی و انسانی را از سر بگذرانند، به پاییز می رسند و در شماره می آیند و حساب می شوند.
آخر پاییز (شب یلدا) نقطه انقلاب زمستانی و طولانیترین شب سال است. این روز از نظر کشاورزی برای مردمان کهن اهمیت فراوانی داشته و به همین در این ضرب المثل به آخر پاییز اشاره شده است.
هندوانه و انار از اجزای ثابت شب یلدا بوده و ضرب المثلهای نیز برای آنها بیان شده است.
با یک دست که نمیشود دوتا هندوانه برداشت
معنی: در آن واحد نمیتوان دو کار مختلف را با هم انجام داد چرا که در نهایت هیچکدام به سرانجام درستی نمیرسد.
هندونه زیر بغل کسی گذاشتن
معنی: به منظور فریفتن کسی، او را بیش از اندازه ستودن
تو زرد از آب درآمدن
معنی: کم ارزش تر از آنچه که انتظار می رفت خود را نشان دادن. این ضرب المثل اشاره به هندوانههای بیکیفیت شب یلدا دارد.
مثل انار ترکیدن
معنی: کنایه از ترکیدن بغض و به شدت به گریه افتادن.
از اینکه با مجموعه تک بیتی، اصطلاح و ضرب المثل درباره شب یلدا همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب با ما به اشتراک گذارید.
گردآوری : باشگاه خبرنگاران جوان
خودم حدود پنجاه سال پیش که تالابهای استان فارس پرآب بودند شاهد این امراض در فصل پاییز برای مرغها و ...بنام اینکه کوفت آمده و مرغ ها و خلنگها کوفتی شده اند بودم و خیلی از آنها تلف می شدند.