ایام سوگواری فاطمیه، فرصت بسیار مناسبی برای تامل و تحقیق درباره ابعاد مختلف وجودی حضرت فاطمه (س) است، بانویی که به شایستگی تمام، الگویی بینظیر محسوب میشود، اما یک سوال مهم و آنهم اینکه چگونه ایشان به عنوان یک بانو، میتوانند الگویی تمام عیار برای مردان نیز باشند.
با این پرسش و سوالاتی درباره ابعاد وجودی حضرت فاطمه (س) به گفتگو با حجتالاسلام «علی قهرمانی»، کارشناس مذهبی نشستیم و پاسخهای بسیار قابل تاملی را نیز دریافت کردیم.
با هم این مصاحبه را همزمان با شهادت حضرت زهرا (س) و ایام فاطمیه میخوانیم:
نگرش شما به عنوان یک کارشناس مذهبی به پدیدهای به عنوان الگو در یک جامعه چگونه است؟
پیش از هر مطلبی باید بگویم که هر جامعه به داشتن الگوهایی افتخار میکند که این الگوها گاهی ذهنی هستند و گاهی واقعی و گاهی هم آمیختهای از واقعیت با افسانه. جوامعی مثل جوامع مدرن غربی، چون اغلب چنین الگوهای را از قدیم الایام ندارند، در نتیجه به خلق چنین شخصیتهایی میپردازند تا به آنچه خویش به عنوان الگو میسازند و اغلب هم واقعی نیستند، افتخار کنند.
به طور مثال، چند دهه پیش در کشور آمریکا شخصیتهایی مثل راکی، رامبو و ... را در هالیوود به عنوان قهرمان و الگو ساختند. اکنون نیز دهها اسطوره و قهرمان دیگر را در اندیشه و خیال پرورانده و به جامعه معرفی کردهاند تا فقدان هویت نداشته باشند. واقعیت این است که حوزه تربیت آنقدر مهم است که آموزش منحصر در "مثال "و "الگو" میشود. در مقابل چنین جوامعی، کشورهایی مانند ایران اسلامی خودمان الگو کم ندارد؛ به ویژه که الگوهایش در اوج انسانیت، علم، اخلاق و رفتار قرار دارند و انسانهای چند بعدی هستند.
این نگرش محصول یک واقعیت عینی است یا اینکه ما دوست داریم که اینگونه جامعهای داشته باشیم؟
من چندین سال در جامعهالمصطفی فرصت مطالعاتی داشتهام و در این زمان، با دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان و حتی غیردینی گفتمان کردهام. آدمهای منصف از این جمع، اذعان میداشتند که چیزی در ایران وجود دارد که خیلی عجیب است و آن اثر اسلام است که یک فضای اجتماعی خاصی را ایجاد کرده است که عواطف مردم این کشو در اوج قرار میدهد. این افراد حتی درباره عاطفه، محبت و دوستی مردم ایران نیز مثالهای متعددی میآوردند. مثل اینکه مردم مسلمان ایران هنگام مواجهه با فرد فقیر یا ناتوان که به کمک نیاز دارد، خیلی فوری به کمک او میشتابد و این نتیجه اجتماعی دین و الگوهای دینی است. بنابراین، مشاهده میکنیم که همه چیز عینی است و هیچ چیز در این باره خیالی نیست.
شاید مهمترین فایده الگوها، کاربردی بودن آنها در زندگی شخصی و اجتماعی باشد. نظر شما چیست؟
الگوها اتفاقاً علاوه بر اثر فردی، اثرات اجتماعی هم دارند. به عنوان یک کارشناس مذهبی و پژوهشگر دیدهام افرادی از خارج برای مدتی به ایران آمدند تا از فرصتهای مطالعاتی بهره ببرند. برخی از این افراد به من میگفتند که الگوها و آموزههای گرفته شده از آنها خیلی اهمیت دارند. این را گفتم تا مشخص شود حتی افرادی که مدت کوتاهی البته با نگرش عمیق و شفاف به الگوهای جامعه اسلامی ما دقت کردهاند، سبک رفتاری و گفتاری آنها را برای زندگانی این دوره پسندیدهاند.
پس یقینا این الگوها در زندگی فردی و اجتماعی ما که از ابتدای به دنیا آمدن با آنها آشنا شدهایم، کاربرد بسیار بیشتری دارند.
اجازه بدهید درباره ابعاد شخصیتی حضرت فاطمه (س) و الگو بودن ایشان در دوران کنونی صحبت کنیم؛ به ویژه اینکه شما کتاب "فاطمه (س) علی (ع) است" را نوشتهاید، کتابی که چندین بار در چند هزار نسخه تجدید چاپ شده است و مورد استقبال هم قرار گرفته است.
خدا را شکر میگویم که توفیق داشتم برای نگارش این کتاب حدود ۱۴ سال پژوهش و تحقیق کنم و آن را در قالب داستانک یا داستانهای کوتاه به جای یک کتاب با رویکرد تحلیلی-توصیفی کار کنم.
چرا این روش را به کار گرفتید؟
اگرچه روش نگارشی تحلیلی- توصیفی بسیار خوب است، اما بیان مطلب در قالب داستانک میتواند محتوایی را ارایه دهد که به درد عموم جامعه میخورد و قابلیت خوانش و ارتباطگیری با عموم جامعه را داشته باشد. در جریان تحقیق و پژوهش درباره این کتاب ذهنم تا حد بسیار زیادی به جبنههایی از ابعاد وجودی حضرت فاطمه (س) نزدیک شد و شخصیت وجودی ایشان را بیشتر و بهتر دریافتم. به همین دلیل با قاطعیت میگویم که اگر بخواهیم فردی را به عنوان الگو برای زنان و مردان معرفیکنیم، بهتر از حضرت فاطمه (س) نخواهیم یافت.
ابتدا توضیح دهید که چرا حضرت فاطمه (س) برای بانوان جامعه الگوی موفق و کاربردی هستند؟
به این دلیل که حضرت فاطمه (س) در اوج اخلاق و عرفان، معنویت و سبک زندگی بودند و موضوعات مختلف از دانش تا مسایل اخلاق فردی ایشان در قله قرار دارد. همچنین ایشان شخصیت یک بعدی ندارند و طبیعی است که یک زن کامل برای زنان دیگر الگو باشد.
سوالی پیش میآید که چرا گفته میشد که حضرت فاطمه (س) برای مردها نیز یک الگوی کامل محسوب میشوند؟
اگر دقت کنید، خواهید دید که خداوند رحمان در قرآن کریم حضرت مریم (س) یا برخی زنان دیگر را به عنوان الگو برای تمام مردم اعم از زنان و مردان معرفی میفرمایند. به این دلیل که ایشان الگوی کاملی هستند. پس معرفی یک زن به عنوان الگو حتی برای مردان از چنین سابقه و پشتوانهای برخوردار است. همچنین اجازه دهید به این موضوع اشاره کنم که از نظر ابعاد جسمی بین زن و مرد تفاوت وجود دارد تا نقش آنها در جامعه فرق داشته باشد؛ هرچند که برخی به ظاهر روشنفکرها به این موضوع نیز باور ندارند. این را هم بگویم که در کنار جنبشهای زنانه مثل فمینیست در غرب، جنبشهای مردان هم نیز بوده که کمتر مطرح بودند، اما همه آنها بر این باورند که زنها و مردها از این حیث با هم تفاوت دارند. علوم پزشکی و روانپزشکی نیز بر این تفاوت صحه میگذارند، اما زنان و مردان در یک چیز هیچ تفاوتی با هم ندارند و آن جنبه روحانی و معنوی انسانها است، چون انسانها اولا عملگرا هستند و دوماً کمالگرا. انسان در این ابعاد دوست دارد به همه آنچه خوبی است، برسد و تمامی آنها را به دست بیاورد.
کدام انسان را سراغ دارید که به دنبال کمالگرایی نباشد؟ حتی آنها که به ظاهر توان آن را ندارند تا به این درجه برسند، یک شجاعتی دارند که دوست دارند به این کمال برسند و این هم یک نوع کمالگرایی است. بنابراین، همه مردم اعم از زنان و مردان به دنبال کمال هستند.
اکنون باید به پاسخ این پرسش بیندیشیم که چه کمالی در جهان وجود دارد که در وجود فاطمه سلام الله علیها نباشد؟ من پاسخ این پرسش را نه بر اساس شعار و ادعا که شخصاً با حدود ۱۴ سال تحقیق در منابع شیعه و سنی یافتم که تمامی کمالات و فضایل در وجود مبارک حضرت فاطمه (س) جمع شده است.
هنگام نگارش کتاب "فاطمه (س) علی (ع) است" نیز تمامی منابع معتبر و داستانهایی را که در هر دو منبع تشیع و تسنن بود، مطالعه کردم و در کتابم نیز آوردم که محور اصلی آن موضوع سبک زندگی ایشان بود. همچنین برای بررسی شخصیت حضرت فاطمه (س) با ابعاد عرفانی زیاد سر و کار نداشتم، چون معتقد بودم که در این صورت پیروی کردن از ایشان ممکن است برای مخاطبان اثرم، قدری سخت شود. در واقع، تشریح و پرداختن به ابعاد عرفانی گاهی این موضوع را تداعی میکند که ایشان دستیافتنی نیستند، در حالی که مثال حضرت فاطمه (س) مثال خورشیدی است در کنار ما که همیشه میتابد. با این نگاه میگویم که تمامی کمالات در وجود ایشان جمع شده است.
صفاتی نظیر شجاعت، رشادت، ایثار و حتی جمال ظاهری و اخلاق و گفتار در تعامل با دیگران؛ همه و همه در وجود ایشان بوده است. به عنوان مثال، ایشان همسایهای داشتند که به اصطلاح "بسیار دیر یادگیر" بوده و بسیار دیر مطالب را متوجه میشده است، به نحوی که هیچکس حال و حوصله صحبت و تفهیم مطلب به او را نداشته است و این شخص معمولیات را نیز به سختی یاد میگرفت. این فرد از فاطمه سلام الله علیها سوال را میپرسد و حضرت چند بار پاسخ این پرسش را بیان و تکرار میکند و بعد به این فرد میگوید که اگر متوجه نشده است، باز هم پاسخ را برای او تشریح خواهد کرد و سپس چندین بار بیان و الفاظ و واژهها و مثالها را عوض میکند تا این فرد متوجه شود، اما او بازهم درنمییابد. این فرد سرش را پایین انداخته، نشان میدهد که مطلب را به اصطلاح نگرفته است.
حتی در این زمان هم حضرت فاطمه (س) در گفتار به آن شخص متذکر میشوند که نگران تکرار پاسخ و تشریح آن نباشد؛ به این دلیل که سختی متوجه حضرت فاطمه (س) میشود. این نشانه جمال در رفتار ایشان است که شخصیت این فرد "دیر یادگیر" را هم از بین نمیبرد، چون ایشان معتقد بودند که اجرشان را از خداوند میگیرند؛ اجری که چندین برابر زحمتی است که در تفهیم مطلب به آن فرد متحمل میشدند. خود شما فکر کنید که اگر کاری را انجام بدهید و صاحب کار شما صدها برابر به شما اجر بدهد، آیا انگیزه کار کردن در وجود شما بیشتر نمیشود؟ این یک واقعیت زیبا در وجود حضرت فاطمه (س) است. چنین زیبایی در رفتار کدام یک از ما وجود دارد؛ چیزی که نتیجه صبر، بردباری و محبت در وجود حضرت فاطمه (س) بوده است و از سوی دیگر، درباره تعامل و رفتار ایشان با همسایگان نیز روایتهایی از محبت ایشان و مهربانی بوده است؛ بدان گونه که امام حسن علیهالسلام هنگام دعا کردن ایشان از صبح تا نزدیکی سحر، به ایشان میفرمایند که نزدیک سحر است و هنوز نوبت به دعا برای خودشان نرسیده است و ایشان همچنان برای همسایگان دعا میکنند.
حضرت فاطمه (س) نیز آن کلام معروف را میگویند که ابتدا اول همسایه و بعد خانه! مثال ایشان، مثال بارانی است که بر همه میبارد و زن و مرد هم ندارد. مثال خورشیدی است که بر همه میتابد و میان زن و مرد برای بهرهمندی از این خورشید تفاوتی وجود ندارد. این همه زیبایی در رفتار و گفتار با دیگران را بجز وجود مبارک حضرت فاطمه (س) در کجا میتوان یافت؟ پس ایشان الگویی تمام عیار برای مردن نیز هستند.
برخی معتقدند که بسیاری از بانوان از جمله شخصیتهای علمی در تاریخ کارهایی انجام دادهاند که کم نظیر بوده است. آیا میتوان از این افراد نیز به عنوان افراد الگوی کامل به ویژه برای زنان و دختران نام برد؟
من سوال شما را با این سوال پاسخ میدهم که آیا کشف ابعاد وجودی انسان مهمتر از کشف یک موضوع علمی نیست. به گفته عارف بزرگوار معاصر که اگر آدم درست و حسابی تربیت کنیم، خودش هزاران آهن و وسیله خواهد ساخت، اما یک آهن هرگز نمیتواند یک انسان را تربیت کند و بسازد. آنچه در سیره اهل بیت (ع) دیده میشود، توجه به انسانسازی و تربیت انسان است؛ وگرنه انواع علوم نزد ایشان بوده است و دلیل این که خیلی علوم مختلف را تشریح نمیکردند، این بوده است که اولا آن نمیخواستند جلوتر از زمان خودشان و فهم جامعه مسایل را بیان کنند و دوم اینکه بیشترین تلاش خود را روی آدمسازی قرار میدادند.
این زیباییهای که مصداق واقعی و عینی آنها در ابعاد وجودی حضرت فاطمه (س) وجود دارد، در چارچوب تعامل با همگان و به ویژه فرزندان و خانواده خویش به نمایش درآمده است. تاکنون چندین روانشناس و جامعهشناس در ابعاد فردی و اجتماعی حضرت فاطمه (س) و همچنین سایر ائمه معصومین علیه السلام به بررسی پرداختهاند و شگفتزده شدهاند که این بزرگواران چگونه جامعه و تمدن شگرف را بنیان گذاشتند؛ در حالی که نقش رهبری و راهبری ظاهری جامعه از آنها را از آنها گرفته بودند، اما آنها به صورتی رهبری و راهبری کردند که تمدنی بینظیر را در عرصه جهانی به نام تمدن اسلامی پایهگذاری کردند.
آنچه جامعه نبوی را الگو میسازد، شخصیت و ابعاد وجودی خاندان نبوت و اهل بیت (ع) است که همه به نقل از حدیت کساء به وجود نازنین حضرت فاطمه (س) محدود و محصور میشود. درباره ماجرای مباهله پیامبر عظمالشان اسلام (ص) با مسیحیان نجران نیز مصداق زن واقعی و تراز جامعه اسلامی معرفی میشود. در آنجا چند مرد از طرف مسلمانان بودند و فقط یک زن و این یک زن نشان داد که هیچ نودی نمیتواند صد بشود و دیدید که بزرگان نجران نتوانستند مقابل اهل بیت (ع) عرض اندام کنند.
افسوس که این روزها برخی از ما کمتر به سراغ چنین الگویی میرویم. شما علت ر ا در چه میبینید؟
ابتدا اجازه دهید مثال دیگری بیاورم. در دعای عرفه سیدالشهدا (ع) ایشان هنگام راز و نیاز با خداوند به مسایل علمی درباره زمین، هوا، فضا و دریا اشاره میکنند که همگی در اوج علم است. بله؛ چنین فرزندی در دامن حضرت فاطمه (س) تربیت میشود و این بیدلیل نیست، چون خود حضرت فاطمه (س) گنجینه علم و دانش بوده است و امام حسین (ع) و سایرین در دامن پربرکت ایشان رشد کردند. آنها در پی آن بودند که انسان و جامعه توحیدی بسازند و در پاسخ به این سوال شما که چرا به اندازه کافی از چنین الگویی استقبال نمیکنیم، به قول معروف؛ "اسلام به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسلمانی ماست".
ما کم به سراغ این خورشید تابان میرویم و از آنها بهرهمند میشویم. در حالی که حتی اگر یک تکه کوچک از آینه وجودی آنها را در دست بگیریم، راهگشای بسیاری از مشکلات ما خواهد بود.
راهکار را در چه میبینید؟
باید برگردیم به این صراط و بیشتر اهل مطالعه در زندگی حضرت فاطمه (س) بشویم و من بارها گفتم که "اشک" رسانه شیعه در طول تاریخ بوده است؛ برای امام حسین (ع) و برای حضرت فاطمه (س) و سایر معصومین (ع). این اشک رسانهای بزرگ محسوب میشود و سند مظلومیت و حقانیت است. البته در کنار آن باید بدانیم که داریم برای چه کسی میگرییم و اشک بر اساس معرفت زیاد میشود و نه فقط برای دلسوزی است. در حقیقت، هر چه بیشتر به عظمت وجود ایشان پیببریم، بیشتر هم کسب فیض میکنیم.
آیا شما نیز به ضرورت استفاده از بیان روز و گزیدهگویی در این روزگار پرسرعت پیبردهاید و این موضوع را قبول دارید؟
بله باید اینگونه باشد. من به همکاران خودم میگویم که بایستی با مردم با زبان خودشان صحبت کنیم تا به خوبی درک کنند و با محتوای مورد نظر ارتباط برقرار سازند. آن زمان که هنوز رسانههای اجتماعی به این شکل وجود نداشت، من بررسی کردم و دیدم مردم حوصله خواندن کتابهای حجیم را کمتر دارند و با خود اندیشیدم چه کنیم تا مخاطب کمحوصله هم بتواند با این مطالب ارتباط برقرار کند و لذا به سمت نوشتن داستانک و داستانهای کوتاه رفتیم و آنها را در قالب "کارتکتاب" یا فلشکارت درباره کرامت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در قالب دو مجموعه و همچنین یک مجموعه درباره درباره حضرت فاطمه (س) نگاشتیم و الحمدلله تاکنون درباره ائمه معصومین ۱۴ مجموعه را کار کردهایم و جالب این است که دیدیم که مردم با چنین بیاناتی و شیوههایی بیشتر ارتباط برقرار کردند.
هنگام نگارش داستان نیز به این موضوع بسیار دقت میکردیم که به متن روایت وفادار باشیم و در عین حال، متن حالت داستانی داشته باشد. باید دقت میکردیم که مطالب را چگونه بگوییم و بازتاب بدهیم تا اصل روایت خدشهدار نشود؛ لذا چالشهای بسیاری را پشت سر گذاشتیم، اما وقتی خروجی کار را دیدیم، بسیار خوشحال شدیم و الحمدلله بیش از ۴۰ چاپ از "کتاب فاطمه (س) علی (ع) است" منتشر شد و مورد استقبال بسیار زیاد نیز قرار گرفت.
همچنین تحقیقی درباره حضرت امام علی علیه السلام به نام "مسیح مسلمانان" طی یکی دو سال یا بیشتر فقط بر پایه منابع اهل سنت و خارج از ایران انجام دادیم تا برخی مغرضان مانند وهابیون نگویند که اینها از منابع ایرانی است و به این تحقیق اشکال بگیرند. در حقیقت، این بهانه را از وهابیت گرفتیم. جالب اینکه این کتاب در طی یک سال به چاپ نوزدهم رسید و بازخورد بسیار زیادی داست. کار سخت، اما شیرینی بود.
با چنین دیدگاهی آیا اعتقاد ندارید که برخی از سخنرانان و کارشناسان ما در منابع و مجالس نیز باید تغییر رویه بدهند و در بیان فضیلتهای حضرت فاطمه (س) در ایام فاطمیه با چنین رویکردی سخنرانی کنند؟
پیشنهاد من این است که حتی اگر این بزرگواران نمیخواند مطالبی مانند داستانکهای کتاب را بیاورند، میتواند از آن به عنوان یک الگوی استفاده کنند و نوع دیگری از بیان را نیز تجربه کنند تا ببینند دیگران برای یک انتقال مفهوم و یک حقیقت واحد چه راهی را پیدا و تجربه کردهند. ما باید تجربه خاصی را انجام دهیم و آن را به نسلهای بعدی منتقل کنیم و همزمان دانش و تجربه دیگران به دانش و تجربه خودمان اضافه کنیم.
آیا خودتان هنگام سخنرانی در ایام فاطمیه و بیان استدلال از چنین کاری بهره میاندازید؟
بله؛ بارها پیش آمده است. به طور مثال وقتی که بین دو نماز یا در یک زمان مختصر قرار است درباره ابعاد وجودی حضرت فاطمه (س) سخنرانی کنم، به بیان یک داستانک اکتفا کردهام و در عین حال، وقتی زمان بیشتری وجود داشت، با همین زاویه نگاه، چند داستان را در کنارم گفتم و مطلب مفصلتری را بیان کردم. بجاست یک خاطره جالب را بگویم. یک بار به مدرسه پسرانهای دعوت شدم و دیدم که در آنجا بیش از ۲۰۰ نفر از آنها کتاب "فاطمه (س) علی (ع) است" را خواندهند و مورد تعجب به من بود و به آنها گفتم که من کتاب "مسیح مسلمانان" درباره حضرت علی (ع) را نوشتهام و شما پسر هستید و انتظار داشتم بیشتر این کتاب را بخوانید، اما آنها گفتند ما کتاب "فاطمه (س) علی (ع) است" را بیشتر خواندهایم، چون روانتر و شیرینتر نوشته شده است و در آن الگوی زندگی سبک زندگی و راحت به راحتی به دست ما میرسد.
به عنوان سوال پایانی، آیا اکنون کتاب و تحقیق جدید در دست دارید؟
بله؛ حدود دو سال است که روی زندگی حضرت امام زمان (عج) و به ویژه کرامات ایشان مشغول تحقیق هستم پتا ایشان را به عنوان یک انسان کامل در بعد انسانشناسی معرفی کنم؛ به گونهای که حتی یک انسان غیرشیعه و حتی غیرمسلمان و بیدین هم بتواند با آن ارتباط بگیرد و به اندازه فهم و ظرفیت وجودی خویش از آن بهره ببرد.
اعتراف میکنم که کار سختی است که حدود دو سال است انجام شده و حدود ۴ سال دیگر نیز زمان خواهد برد، اما ارزش آن را دارد، چون درباره آخرین حجت خدا است. متأسفانه دیده شده است که دشمنان ایشان تا آنجا که توانستهاند سعی کردهند تا رد پای ایشان را در این چند سال از بین ببرند، اما انشالله و به حول و قوه الهی با تحقیقاتی که انجام میدهم، کتاب روان و مفصلی را در مورد ابعاد وجودی حضرت قائم (عج) به عنوان انسان کامل تالیف و منتشر خواهیم کرد.
منبع: آنا