با وجود شهادت ۳ دانشجوی ایرانی در جریان سفر معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا به تهران در سال ۱۳۳۲، روزنامه‌های آمریکایی این رویداد را در آن زمان، فقط به سیاست‌های ضدایرانی انگلیس مرتبط دانستند.

هفته دوم آذر سال ۱۳۳۲؛ تهران به شدت ملتهب است. بعد از برقراری مجدد روابط سیاسی با انگلیس که مردم آن را به مثابه بر باد رفتن ثمرات نهضت ملی شدن صنعت نفت می‌دانند، برگزاری دادگاه دکتر مصدق هم بر تنش‌های موجود افزوده‌است. حالا ایرانی‌ها تردیدی ندارند که اگر کمک آمریکا نبود، انگلیسی‌ها به تنهایی قادر به ساقط کردن دولت ملی نبودند. درست در همین زمان، سر و کله ریچارد نیکسون پیدا می‌شود؛ معاون «دوایت آیزنهاور»، رئیس‌جمهور وقت آمریکا. او قرار بود به تهران سفر کند و پیروزی و در واقع، موفقیت کودتا را به شاه تبریک بگوید. طبق برنامه، نیکسون باید در دانشگاه تهران حاضر می‌شد و دکترای افتخاری حقوق را هم دریافت می‌کرد. همه این‌ها، بر خشم مردم و به ویژه دانشجویان می‌افزود، آن‌ها دیگر در برابر خودشان تنها انگلیس را نمی‌دیدند، این آمریکا بود که نقش اصلی را در طراحی و اجرای کودتا برعهده داشت. در ۱۶ آذر ۱۳۳۲، چنان‌که می‌دانید، دانشگاه تهران صحنه حضور نیرو‌های نظامی بود؛ نیرو‌هایی که از چند روز قبل، در آن‌جا مستقر شده‌بودند تا امنیت برنامه سفر نیکسون را با کنترل اعتصابات دانشجویی، تضمین کنند. نتیجه این حضور، درگیری و تیراندازی به سوی دانشجویان دانشکده فنی بود؛ مهدی شریعت رضوی، مصطفی بزرگ‌نیا و احمد قندچی به شهادت رسیدند. برخی از مورخان بر این باورند که این واقعه، آغاز رودررویی مردم ایران با دولت ایالات متحده است. کشتار دانشجویان، آن هم در داخل دانشگاه، اتفاقی نبود که بتوان آسان از کنارش گذشت. در اروپا و آمریکا، مدعیان دموکراسی در چنین مواقعی، سر و صدا راه می‌اندازند، اعتصاب می‌کنند و مقاله پشت مقاله در مذمت این اقدام منتشر می‌شود. به همین دلیل، توقع این بود که دست کم واکنش روزنامه‌های آمریکایی به این اقدام، صریح، منتقدانه و بدون تحریف باشد، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که چنین نبوده‌است.

تیتر‌های آمریکایی برای کشتار ۱۶ آذر
روزنامه‌های آمریکایی ترجیح دادند درباره واقعه ۱۶ آذر، سکوت اختیار کنند. شاید آن‌گونه که مَتیو. کی. شانِن در رساله‌ای (برای دانش آموختگی در مقطع دکترا از دانشگاه کارولینای شمالی – سال ۲۰۰۹ م) با نام «جنبش دانشجویی ایران و سیاست خارجی آمریکا»، می‌نویسد: «دولت آمریکا دقیقاً نمی‌دانست که باید چه راهبردی را پس از کودتا در قبال دانشجویان معترض ایرانی در پیش بگیرد. بخشی از این دانشجویان، در آمریکا حضور داشتند و تعداد خیلی بیشتری در ایران. رسانه‌ها هم با همین وضع روبه‌رو بودند.» برچسب دخالت در کودتا و براندازی دولت ملی و در پی آن، روی کار آوردن یکی از خشن‌ترین و سهمگین‌ترین دیکتاتوری‌های تاریخ جهان در ایران، چیزی نبود که کاخ سفید به دنبال عیان کردن آن باشد. آن‌ها بیشتر دوست داشتند توپ را به زمین رقیب دیروز و متحد امروزشان بیندازند؛ بریتانیا. روزنامه نیویورک‌تایمز بیش از دیگران به این معرکه ورود کرد. رابرت. سی. داتی، خبرنگار این روزنامه، روز ۷ دسامبر سال ۱۹۵۳ (۱۶ آذر ۱۳۳۲)، خبر درگیری‌های روز قبل (۱۵ آذر) در تهران را این‌گونه پوشش داد: «[حکومت]ایران معترضان به توافق جدید با بریتانیا را سرکوب می‌کند. مخالفان ایرانی سیاست آشتی با بریتانیا، امروز در دو نقطه سنتی اعتراضات در تهران، یعنی بازار و دانشگاه، دست به تحرکات محدودی زدند که توسط نیرو‌های دولتی سرکوب شدند.» هم او، روز بعد، ۸ دسامبر (۱۷ آذر)، زمانی که می‌خواست اخبار روز قبل و درگیری‌های اتفاق افتاده در دانشگاه تهران را تنظیم کند، این‌گونه تیتر زد: «در درگیری دانشجویان ایرانی مخالف بریتانیا با سربازان، ۲ نفر کشته شدند و یک نفر زخمی شد»؛ آن‌گاه در متن خبر، چنین نوشت: «دیروز در محوطه دانشگاه تهران، سربازان به دانشجویانی که تظاهرات ضدانگلیسی به راه انداخته‌بودند، تیراندازی کردند. در این تیراندازی، دو نفر کشته شدند و یک نفر زخمی شد و تظاهرات سرکوب شد.» در بقیه روزنامه‌های پُرتیراژ آمریکایی نیز، کم و بیش همین فضا برقرار بود. واشنگتن‌پُست با تیتر «تظاهرات ضدانگلیسی در تهران سرکوب شد» و شیکاگو تریبون با تیتر «مخالفان توافق با انگلیس در تهران سرکوب شدند»، به استقبال این خبر رفتند. اما در ایران، این اعتراض، برخلاف اعتراضات پیشین، کاملاً ضدآمریکایی بود.
اعتراض ضدآمریکایی؛ شواهد داخلی و خارجی
در ایران تقریباً هیچ کدام از فعالان مبارزه با رژیم شاه، تردیدی در ضدآمریکایی بودن اعتراض دانشجویان در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ نداشتند. سال‌ها بعد از آن واقعه، دکتر علی شریعتی در نامه‌ای به همسرش، زنده‌یاد دکتر پوران شریعت‌رضوی (خواهر یکی از شهدای واقعه ۱۶ آذر) می‌نویسد: «اگر اجباری که به زنده ماندن دارم، نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش می‌زدم؛ همان جایی که ۲۲ سال پیش، «آذر» مان در آتش بیداد سوخت؛ او را در پیش پای نیکسون قربانی کردند.» طی دوره‌های زمانی بعد از نگارش این متن، تمام گروه‌های سیاسی، حتی آن‌ها که امروز مشی و روش خود را در برابر حکومت آمریکا متفاوت نشان می‌دهند، در مناسبت ۱۶ آذر و برای هیجان‌انگیزتر کردن متن بیانیه‌های خود، از این نوشته دکتر شریعتی استفاده کرده‌اند؛ این رویکرد را می‌توان در بسیاری از نوشتار‌هایی که قبل و بعد از انقلاب درباره جنبش دانشجویی ایران به رشته تحریر درآمده‌است، مشاهده کرد. اما آمریکایی‌ها، تا همین اواخر و پیش از آن‌که بخواهند به اظهار نظر‌های مداخله‌جویانه درباره اغتشاشات سال ۱۳۸۸ به بعد در ایران بپردازند، اصولاً به مبحث واقعه ۱۶ آذر ورود نمی‌کردند. احتمالاً وقتی رابرت مک. کِی، ستون‌نویس جراید آمریکایی و از جمله نیویورک‌تایمز، در یادداشت هفتم دسامبر ۲۰۰۹ (آذر ۱۳۸۸) خود برای این روزنامه، با ذوق و شوق از تاریخ جنبش دانشجویی ایران می‌نوشت تا از آن برای قبولاندن ادعاهایش علیه جمهوری اسلامی ایران سوءاستفاده کند، نوشته ۵۶ سال قبل رابرت. سی. داتی را در این روزنامه نخوانده‌بود. مک. کِی نوشت: «مراسم روز دانشجو در ایران، مربوط به مراسم بزرگداشت کشته شدن سه دانشجو در تظاهراتی است که روز ۷ دسامبر سال ۱۹۵۳، پس از کودتای مورد حمایت دولت‌های آمریکا و انگلیس برای بازگرداندن شاه و سرنگونی نخست‌وزیر منتخب کشور برگزار شد.» نظیر این اظهار نظر را می‌توان در دیگر رسانه‌های نوشتاری آمریکا، اعم از مجازی و کاغذی یافت، اما هنوز هم نام نیکسون، به عنوان کسی که سفر او به ایران، بهانه‌ای برای این کشتار بود، در متن گزارش‌ها گنجانده نمی‌شود. حتی سایت رسمی «بنیاد نیکسون» که مسئولیت گردآوری اسناد و گزارش‌های مربوط به او را برعهده دارد، درباره واقعه ۱۶ آذر ۱۳۳۲، کاملاً ساکت است؛ انگار باید همچنان بخشی از توپ در زمین انگلیسی‌ها باقی بماند.

منبع: روزنامه خراسان

برچسب ها: آمریکا ، دانشجو
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.