روز گذشته اهالی یکی از محلههای غرب تهران شاهد درگیری لفظی شدید میان دختر و پسر جوانی شدند. لحظاتی بعد دختر جوان، کیفی را که در دست داشت به سر و صورت پسر جوان کوبید و پسر جوان نیز سوار بر خودرو پرایدش آنجا را ترک کرد، دختر جوان، اما خودش را مقابل خودرو انداخت تا مانع فرار او شود. رهگذران که شاهد این صحنهها بودند موضوع را به پلیس خبر دادند.
دقایقی بعد از این تماس بود که مأموران وارد عمل شده و دختر و پسر جوان را بازداشت کردند. از آنجا که پسر جوان به نام امیر، راننده خودرو پراید بود، آنها شماره خودرو را از مرکز استعلام کردند و مشخص شد خودرو مورد نظر، سه ساعت قبل، از مقابل خانهای در همان حوالی به سرقت رفته و راننده که متوجه سرقت خودرواش شده، ماجرا را به پلیس خبر داده بود.
با فاش شدن راز سرقت خودرو، تحقیقات از آنها آغاز شد و امیر به مأموران گفت: مدتی قبل در فضای مجازی با مهسا آشنا شدم، دوستی ما خیلی زود از فضای مجازی به حقیقی کشید و من به او علاقهمند شدم. اما یک مشکل بزرگ داشتم و آن هم بیپولیام بود. مهسا همیشه سر این موضوع به من سرکوفت میزد؛ میگفت با این سن و سال حتی یک ماشین هم نداری. من برای دیدن مهسا، ماشین مادرم را میگرفتم و گاهی اوقات برای او کار پیش میآمد و ماشینش را میخواست. این موارد مهسا را ناراحت میکرد تا اینکه آخرین باری که با او بیرون بودم، دوباره دعوایمان شد.
او ادامه داد: مهسا مدام میگفت خیلی بیعرضه هستی و وقتی به او میگفتم نمیتوانم کار مناسبی پیدا کنم گفت تو حتی عرضه این را نداری که سرقت کنی. برای اینکه به من ثابت کنی دوستم داری و لیاقت زندگی با مرا داری باید یک ماشین سرقت کنی. از شنیدن حرفهای مهسا خیلی ناراحت شدم. به او گفتم به تو ثابت میکنم که عرضه سرقت را دارم. بعد از آن روز مهسا را ندیدم، اما حرفهای تحقیرآمیزش را فراموش نکردم به همین دلیل تصمیم گرفتم اول به او و بعد به خودم ثابت کنم که عرضه دارم. باید ماشین سرقت میکردم، اما چون هیچ تجربهای در این کار نداشتم، در فضای مجازی جستوجو کردم و با چندین صفحه در اینستاگرام آشنا شدم که آموزش سرقت میدادند. بالاخره بعد از چندبار تماس و جلب اعتماد، یکی از آنها راضی شد با دریافت ۵ میلیون تومان آموزش سرقت خودرو بدهد. سه جلسه برای سرقت پراید و تمرین طول کشید و درنهایت کسی که آموزش میداد و متوجه شدم از سارقان سابقهدار سرقت خودرو و لوازم آن است، تأیید کرد که میتوانم سرقت را انجام دهم.
امیر گفت: اوایل خیلی میترسیدم، ولی بالاخره به خودم جرأت دادم و یک خودرو پراید را از مقابل خانهای به سرقت بردم. بعد از آن هم با مهسا تماس گرفتم و از او خواستم به محل قرار بیاید. اما مهسا با دیدن پراید سرقتی به جای اینکه ابراز خوشحالی کند، به من گفت بعد از این همه آموزش و پول دادن پراید سرقت کردی؟ تو که زحمت کشیدی حداقل ماشین بهتری سرقت میکردی. سر همین مسأله باهم دعوایمان شد و مهسا از شدت عصبانیت حتی مرا کتک زد که مردم موضوع را به پلیس خبر دادند.
در حالی که پسر جوان چنین ادعایی داشت، مهسا، اما اظهارات متناقضی مطرح کرد و گفت: امیر واقعیت را نمیگوید، من با او دوست بودم، اما بهدلیل اینکه وضع مالی خوبی نداشت و از طرفی اخلاق و رفتار مناسبی هم نداشت با او قطع رابطه کردم. امروز با من تماس گرفت و بعد از کلی اصرار خواست برای آخرین بار او را ببینم. من چیزی در مورد سرقتی بودن ماشین نمیدانم؛ بنابراین پسر جوان به اتهام سرقت به دستور بازپرس کشیک دادسرای ویژه سرقت بازداشت شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
پراید ۲۰۰ میلیون تومان ،
اوصاع اینقدر خرابه که ملت پراید نمیتونن بخرن و باید بدزدن
دروغ میگن کار نیست پول نیست
من با ارشد از دانشگاه نمیرم دنبال تخصصم
کلی کار تو خونه انجام میدم وسایل تزیینی درست میکنم
و حتی چن نفر خاستن براشون درست کنم بفروشم
میرم تو بازار میگردم چیزای ارزون میخرم باهاش کلی کار تزینی درست میکنم
همین تابستون ده جا زنگ زدم ی خانم بیاد برا کار هیشکدوم قبول نکردن
فقط میخواین بخوابید تو خونه دولت بیاد بریزه زیر دستتون
نه تخصص دارید
نه به زور بازو کار انجام میدید
یادمون رفته تو زمستونا چقد هوا سرد میشد
ماها که بخاری نفتی داشتیم پاهامون یخ میزد تا نفت بکشیم بریزیم تو بخاری
الان دهاتاشم گاز هست و خونه ها گرم و تروتمیز
قدر نمیدونیم
کوچه های ما گلی میشد تا زانو باید میرفتیم تو گل
قدر نمیدونید