دوره محدودکردن، عرصه را تنگ کردن و حرف نباشدها گذشتهاست! واقعیت این است که نوجوان امروز زمانی در راه درست قدم برمیدارد که در خانواده فضای بیشتری برای تفکر، تفریح و زندگی آزادانه داشتهباشد؛ نوجوانی که حق انتخاب، حق تصمیمگیری و تجزیه و تحلیل دارد و البته که خودش را نسبت به همه آنها هم محق میداند. اما چطور میتواند از تمام این حقوقهای بدیهیاش در جهت درست و مورد تایید خانواده استفاده کند؟ موضوعی که این روزها، خانوادههای بسیاری را به خود درگیر کردهاست؛ درگیر آگاه کردن نوجوانهای پر شور و هیجانشان.
دیگر نمیشود چیزی را پنهان کرد؛ البته که اصلا قراری برای پنهان کردن هم وجود ندارد. با گسترش فضای مجازی و رسانههای در دسترس کودکان و نوجوانان، اصلیترین رفتار والدین باید مراقبت از آنها باشد؛ مراقبتی که گاهی با محدود کردن، گاهی با آگاهی دادن، گاهی با همدلی و ... محقق میشود. این روزها هم نیاز به مراقبت دارد؛ روزهایی که بچههای ما از سنین کم تا نوجوانهایی بر لب مرز جوانی، برایشان سؤال ایجاد میشود و فکر و خیال میکنند. در این میان، القای احساس امنیت به کودکان و آگاهی دادن به نوجوانها، همان موضوعی است که والدین نباید از آن غافل شوند.
شما «منبع خبر» باشید
نوجوانها، کودک نیستند که بشود گوشیهای تلفن همراه را از دستشان گرفت یا تلویزیون را خاموش کرد و از اخبار دورشان کرد. آنها به مدرسه میروند در اجتماع هستند، تلفنهمراه جزوی از روند تحصیلشان است؛ آنقدر که با همه این دسترسیها، گاهی آنها پیشقدم برای دریافت اخبار و وقایع نسبت به والدینشان هستند. پس فکر محدود کردنشان را از سرتان بیرون کنید و در عوض به این فکرکنید چه بهتر که در دریافت و تحلیل اخبار با همدیگر زمان بگذارید: «حالا دیگر خبرها در دست همه هست به خصوص نوجوانها که میتوانند تلفن همراه به دست به اتاقهایشان بروند و هرچه خواستند بخوانند و بدانند.»
این را دکتر مهدی حسینزاده فرمی، جامعهشناس فرهنگی میگوید و معتقد است که والدین باید به گونهای رفتار کنند که نوجوان، دانستههایش را با او به اشتراک بگذارد: «در واقع او در سن و سالی است که همه خبرها، از هیاهوی مدرسه تا شلوغی خیابان و بحث آدمبزرگها به او میرسد. پس چهبهتر است خودمان هم به او خبر بدهیم و او را در دانستههایی که فکر میکنیم درست است شریک کنیم.»
اخلاق را بپا
آنچیزی که در همه این بحثها و هیجانات، گاهی فراموش میشود، اخلاق است؛ موضوعی که باید آن را مدام به نوجوانهایمان هم گوشزد کنیم: «هر حرفی را جلویشان نزنیم، کلمات رکیک، واژههای چیپ و بیمعنی، توهین و هر چیزی که هیجانات منفی نوجوانمان را بیشتر و بیشتر میکند.»
حسینزاده فرمی از آسیبهایی میگوید که نوجوانهایمان در طولانیمدت، دچارش میشوند؛ آسیبهایی که میتواند دوران جوانی و زندگی آیندهشان را دستخوش تغییراتی جدی کند. او معتقد است که وقتی قرار بر به اشتراک گذاشتن دانستهها و نظراتمان باشد، چه بهتر که چارچوب خانواده را اولویت قرار بدهیم و فرزندانمان را هم به رعایت آن ملزم کنیم.
فرصتی برای گفتگو
موضوعات این روزها جزو خط قرمزهایی نیست که نباید راجع به آن صحبت کرد. اتفاقا میشود ساعتها برایش وقت گذاشت و بهانهای پیدا کرد زمان بیشتری را با نوجوانهایی بگذرانیم که در حالت عادی، تمایل کمتری برای سپری کردن وقتشان با خانواده دارند. در واقع اگر والدین همان کسانی باشند که نوجوان بتواند برایش حرف بزند، یعنی به معنای واقعی توانستهایم تهدید ناآگاهی را به فرصتی برای آگاهسازی و محکمتر کردن پیوند بین پدر و مادرها با نوجوانها تبدیل کنیم. موضوعی که دکتر حسینزاده فرمی هم آن را تایید میکند و از فراوان بودن چنین فرصتهایی در طول روز میگوید: «در مسیر رفت و آمد، در زمان خوردن شام و... زمانهایی است که میتوانیم به دور از هیجانها، نگرانیها و... با همدیگر گفتگو کنیم.» یا حتی با هم کتاب بخوانیم؛ کتابهایی تاریخی که میتواند ما و نوجوانمان را با وقایعی که در طول تاریخ بر سر کشورها آمده، بیشتر آشنا کند. اینطور که این جامعهشناس فرهنگی به جامجم میگوید، راهکار مدیریت نوجوانهایمان در وقایعی اینچنینی، سکوت و بیخیالی نیست؛ بلکه بهتر است با روشهایی که به سبک زندگی هر خانوادهای نزدیک است فرصتی برای آگاهی دادن به نوجوان خانوادهمان پیدا کنیم.
به دنبال مسیر نه مقصد
این یک واقعیت است؛ اینکه هویت سالم نوجوان زمانی شکل میگیرد که استقلال بیشتری در همان دوران نوجوانی داشتهباشد. آنوقت است که همین نوجوان در زمان بزرگسالی، فرد مهم و موثر در جامعه خواهدبود. بدیهی است نوجوان در چنین سن و دورهای، به دنبال اتفاقات جالب، هیجانانگیز و شور و شوقی است. اما در چنین شرایطی، وظیفه ما چیست؟ او را در مسیر بیندازیم، اما انتظار نداشتهباشیم او دقیقا همان نتیجهای را بگیرد که ما به آن اعتقاد داریم: «راستش را بخواهید، من شک دارم نوجوانهای امروز، از حرفهای والدین قانع بشوند، اما مهم این است بداند نظر او هم در چارچوبهای خانواده و با در نظر گرفتن اخلاق قابل احترام است.»
البته چه بهتر که این احترام وجود داشتهباشد و کماکان هر دو گروه، در کمال ادب و منطق، با همدیگر حرف بزنند: «گفتگو را فراموش نکنید که راه نجات هر موضوعی است.» البته اگر این گفتگو کردن و از همه مهمتر، مشورت کردن در همه مقاطع زمانی در خانواده پیاده شوددر چنین زمانهایی، نتیجه بهتری خواهدداشت؛ چرا که نوجوان میداند این روش تنها برای متقاعد کردن او نیست بلکه روش و سیستمی است که همیشه در خانواده حاکم است و این روزها بیشتر.
منبع:جام جم