کشاورز زاده بود و بسیار باهوش، ۱۵ آبان سال ۱۲۸۱ در بابل بدنیا آمد و در سن ۶ سالگی توانست قرآن را ختم کند و به واسطه سفارش جد مادریش سید آقا از روستا به شهر آمد تا تحصیلات ابتداییاش را در مدارس شهر بارفروش (بابل) بگذراند، وی پس از گذراندن مقطع ۸ ساله دبستان تحصیل را رها و آماده ورود به بازار و تجارت شد و این آغازی بود برای جاودانگی سید حسین فلاح نوشیروانی.
سید حسین پس از ترک تحصیل برای کار راهی مشهد میشود و پس از ۳ سال فعالیت، مشهد را به مقصد تهران ترک میکند، او در تهران با ماهی ۴ تومان در تجارتخانه حکیم زاده یزدی مشغول به کار میشود، پس از چندی اعتماد حکیمزاده به نوشیروانی به حدی میرسد تا او را به خانهٔ خود میبرد و مانند یکی از اعضای خانواده با او رفتار میکند.
پاکدستی و هوش بالای نوشیروانی موجب شد تا او بسیار زود پیشرفت کند و به مدیریت داخلی تجارتخانه منصوب شود، نوشیروانی پس از چندین سال کار و کوشش به توصیه حکیم زاده با دختر یکی از روحانیون یزد ازدواج میکند و حاصلش دو پسر و یک دختر میشود.
سید حسین پس از ۱۷ سال فعالیت در تجارتخانه حکیم زاده، وارد بازار تجارت شد و با گذشت اندک زمانی به واسطه هوش و مهارت خود در عرصه تجارت توانست در بازار آهن سرآمد شود.
نوشیروانی پس از بهبود اوضاع مالیاش شروع به انجام اقدامات خیرخواهانه زیادی کرد که از جمله آنها میتوان به ایجاد بانک خون، احداث پرورشگاه، بیمارستان روزبه تهران، دانشکده فنی بابل، حفر چاه و لولهکشی آب شرب برای چندین روستا، ساخت دهها مدرسه و مسجد خانه بهداشت، ایجاد زایشگاه، احداث ساختمان جذامیان در مشهد، اهدای بورس تحصیلی به دانشجویان، اهدای جهیزیه به نوعروسان و دهها اقدامات خیرخواهانه دیگر اشاره کرد.
در ارزش اماکنی که با ثروت این مرد ساخته شده است همین بس که تنها زمین دانشکده فنی بابل با ۱۱۰ هزار متر مربع اکنون چند هزار میلیارد تومان ارزش دارد.
اقدامات سید حسین فلاح نوشیروانی سبب شد تا مردم بابل با گذشت ۵۱ سالاز درگذشت او، ارادت خاص و وصف ناپذیری به این خیر نیک اندیش داشته باشند و هر ساله در سالگرد تولد و درگذشتش مراسم نکوداشتی در دانشکده فنی بابل و روستای زادگاهش برگزار کنند تا یاد و خاطرهاش را زنده نگه دارند.
احمد یعقوبی یکی از اهالی بابل میگوید: مرحوم نوشیروانی هنگامی اقدام به ساخت زایشگاه کرد که در شمال کشور ، مادران باردار هنگام وضع حمل جان خود را از دست میدادند و افتتاح این زایشگاه امید را به مادران این سرزمین بازگرداند.
خانم اکبرنژاد دیگر شهروند بابلی نیز گفت: از پدربزرگم شنیده بودم که روزی آقای نوشیروانی به روستای دیوا در بابل رفت و در آنجا زن بیماری را مشاهده کرد و با خودروی خود او را به بیمارستان شهر رساند.
این خانم میگوید: وقتی پرسنل بیمارستان از کمبود خون در این مرکز به مرحوم نوشیروانی گفتند، او به فکر راه اندازی بانک و پایگاه انتقال خون در این شهر افتاد و آن را ساخت.
مردی متعلق به همه
بزرگی رئیس مرکز نگهداری معلولین نوشیروانی بابل میگوید: نوشیروانی بزرگمردی بود که از زایشگاه تا دانشگاه را جهت سلامت جامعه از خود به ارمغان گذاشت، بزرگمردی که همیشه در یادها است.
او افزود: نوشیروانی متعلق به بابل نبود اون متعلق به تمام ایران بود و اقدامات خیرخواهانهای در دیگر شهرهای کشور انجام داد که ما حتی نامش را هم نشنیده ایم.
بزرگی میگوید: ارمغانی که او برای مردم به میراث گذاشت امروزه نیز سبب شکل گیری علاقه جوانان و کسانی شده است که حتی او را ندیده اند.
عزیززاده گرجی فرماندار ویژه شهرستان بابل نیز میگوید: نیکوکاران زیادی از گذشته تا حال اقدامات خیرخواهانه متعددی انجام دادند، اما اثر و ماندگاری میراث بجای مانده از مرحوم نوشیروانی در جامعه همیشه ماندگار است.
او افزود:امسال برای نخستین بار در یکصد و بیستمین زادروز این خیر بزرگ همایش خیرین شهرستان بابل برگزار می شود.
خوشا به سعادتشان
و اگر هر یک از ما بتوانیم قدم خیری در جهت کمک به نیازمندان بر داریم نه تنها کشورمان آباد می شود بلکه توشه آخرتی است برای فردایمان.
روحش شاد و یادش همیشه جاویدان
هر چه از این مرد بزرگ و همیشه زنده بگیم کم گفته ایم ، زحمات او در هر کجای ایران و شهر بابل هویداست و نام و یاد او هیچ وقت از ذهن ها بیرون نمی رود