«چرا بچههای امروزی آنقدر نا آرام هستند؟! چرا آنقدر طلبکار و زیاده خواه شدهاند؟! چرا مدام گله میکنند؟! چرا آنقدر لجباز و هیجان زده عمل میکنند؟! چرا به حرف بزرگتر گوش نمیکنند؟! وقتی دهه هشتادیها اینجوری هستن، خدا میداند دهه نودیا و هزار و چهارصدیا چطوری میشن!»
این دیالوگها را این روزها زیاد میشنویم و شاید بارها و بارها خودمان هم گویندهاش شده باشیم. شاید در ۴۰ روز اخیر که فوت خانم «مهسا امینی» بهانه و ابزاری در دست دشمنان داد تا بتوانند از نوجوان بیتجربه و نا آرام ما سوء استفاده حداکثری کنند، بیشتر از قبل شاهد انتقادهای این چنینی نسبت به نوجوانان کشورمان بودیم.
بیشتربخوانید
جنگ احساسات که غرب و رسانههای معاند آن را پشتیبانی میکردند و از بیتجربگی بچههای عزیز ما برای رسیدن به نیات شوم خود سوءاستفاده کرد. اما با کمی کنکاش در گذشته خودمان میتوانیم به راحتی بفهمیم که چرا نوجوانان ما نا آرام هستند و به راحتی در تله دشمن افتاده اند.
دلیل همه این هیجانات و نا آرامیها نه عجیب و غریب است و نه این بچهها اولین نسلی هستند که این رفتارها و برخوردها را دارند. شاید فراموش کردهاید اما خود شما هم وقتی در سن و سال بلوغ و نوجوانی بودید، همین رفتارها را داشتید حالا برخی از ما کمی بیشتر و برخی از ما هم کمی بیشتر.
نوجوانها به دلیل ماهیتی که سن و سالشان دارد، بیتجربه هستند. آنها در جست وجوی شناخت درست از غلط هستند و این هیجان و ناآرامی از همین نشئت میگیرد. پس لطفا بیدلیل بر روی این نوجوانهای بیگناه برچسب نامتعارف «گودزیلا و دهه هشتادی و دهه نودی و. .» نزنید. اینها حرفهای من نیست، بنده فقط راوی کارشناسان متخصص این حوزه هستم.
در نشست خبری که به مناسبت هفته نوجوان در یک موسسه فرهنگی برگزار شد؛ موضوع واکاوی «نوجوانِ ناآرام» با حضور اساتید و کارشناسان مرتبط با این حوزه بررسی شد. در این نشست دکتر «سعید مدرسی» دانش آموخته دکتری علوم تربیتی، مدیر موسسه باران، دکتر «میر سبحان سادات» دانش آموخته روانشناسی و پژوهشگر حوزه نوجوان و خانواده، دکتر «ایمان عرفان منش» جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) و دکتر «حسین حق پناه» معاون کودک و نوجوان موسسه تبیان حضور داشتند. این کارشناسان در مورد دلیل نا آرامیهای نوجوانها به گفتوگو نشستند که مشروح آن در پایین میتوانید بخوانید:
دکتر«میر سبحان سادات» دانش آموخته روانشناسی و پژوهشگر حوزه نوجوان و خانواده
شناخت محدود در مورد نوجوانان
دکتر «میر سبحان سادات» دانش آموخته روانشناسی و پژوهشگر حوزه نوجوان و خانواده میگوید: «قریب به دو، سه سال است که نوجوانان برای مسئولان و جامعه ما پر رنگ تر شده است. دلیل این اتفاق هم به خاطر بروز و ظهور رفتارهایی است که به نظرمان عجیب و غریب آمده است و برچسبهای نا متعارف دهه هشتادی و گودزیلا زده تولید شد. اما همه این عجیب و غریب بودن بچههای این نسل این است که ما در مورد نوجوان شناخت زیادی نداریم.
همچنین نوجوانان در کشور ما دیده نمیشوند، چراکه کسی با نوجوان کاری ندارد. نوجوان به سن قانونی نرسیده است و تازه میخواهد پا در جامعه بگذارد؛ پس طبیعی است که این قشر از افراد به واسطه سن کمشان رفتارهای هیجان زده و حتی عجیب و غریب از خودشان بروز بدهند. اما دلیل این عجیب و غریب بودن تقصیر آنها نیست، ما شناخت کافی نسبت به آنها نداریم.
کتابهای محدودی در رابطه با نوجوانان وجود دارد و کارشناسانی که متخصص نوجوان باشند هم زیاد نیستند، بنابراین سر بزنگاهها، میگوییم چرا نوجوانان امروز این مدلی هستند؟ در اتفاقات اخیر و اغتشاشاتی که اتفاق افتاد هم تحلیلها و برچسبهای عجیب و غریبی به نوجوانان زده شد.
اما این نوجوان سنی ندارد. بیتجربه است و تازه میخواهد تجربه کند و خودی نشان دهد. اما ما باید شناخت خودمان را بیشتر کنیم. پس بهتر است که نسبت به بحث تربیتی نوجوانان نگاه سیستمی داشته باشیم. اما اکنون ما فقط نگاه نقطهای داریم. بدون اینکه ببینیم نوجوان چه عقبهای داشته که به این مرحله رسیده است.
تفاوت نوجوان دهه ۸۰ با نوجوانان دههی ۵۰ یا ۴۰
ما در تحلیلهای اغتشاشات و اعتراضات ناظر به همین اتفاقات ۴۰ روز اخیر بودیم، اما آیا نوجوانان دهه ۸۰ با نوجوانان دههی ۵۰ یا ۴۰ که دوران جنگ و انقلاب را گذراندند تفاوت خاصی دارد که ما به او برچسب دهه هشتادی میزنیم! چه کسانی انقلاب و جنگ را جلو بردند؟ نخبه جنگ ما « شهیدحسن باقری» چندساله بود که اطلاعات عملیات را راه اندازی کرد؟ نوجوان بود.
وقتی به گذشته و جنگ تحمیلی نگاه میکنیم؛ میبینیم نوجوانان آن زمان هم فعال بودند و الان هم فعال هستند. در سرود «سلام فرمانده» هم نوجوانان فعال بوند و تا قیام قیامت نوجوانان فعال هستند. جنس نوجوان این است که در این سن خودی نشان دهد.
نوجوانان دهه ۸۰ هم مثل همانها هستند، اما به واسطه بیتجربگی تصور میکنند راه درست را میروند. تفاوت این نسل با نسل دهه ۴۰ و ۵۰ اینجاست که در آن زمان امام خمینی (ره) و رهبران آن زمان راهنماییشان کرد و درست و غلط را نشانشان داد و آنها را با هویتشان آشنا کرد، اما ما فقط به بچهها برچسب های غلط زدیم. در حالی که در علم روانشناسی هم آمده که نباید به بچهها برچسبهای منفی زده شود، چرا که به او نقشهایی را میسپاریم و انتظار داریم بچهها آن نقشها را نپذیرند.
نوجوانی دوران هویت یابی است
دوران نوجوانی سنی بین ۱۱ که هیجده سال است اما پژوهش های جدید سنین نوجوانی را بالاتر هم نشان میدهد و حتی تا ۲۱ سالگی هم ادامه پیدا میکند. نوجوانی دوران هویتیابی است. البته بچه از زمان کودکی به دنبال هویت خود است، اما در سنین نوجوانی خیلی پررنگتر میشود. هویتیابی یعنی من چه کسی هستم؟ از کجا آمدم؟ برای چه آمدم؟ میخواهم به کجا بروم؟
فرآیند هویتیابی دو عنصر دارد. عنصر جستجو و عنصر تعهد. اگر این دو عنصر برآورده شود، شخص هویت اصلی خود را پیدا میکند و به ثبات میرسد. نوجوان جستجوگر دائم سوال دارد. چون نمیداند. وقتی از ما سوالی میپرسد؛ ما میگوییم: «چرا این سوال را میپرسی؟» حتی گاهی هم او را سرکوب میکنیم، در صورتی که نوجوان فرآیند طبیعی خود را جلو میرود، چراکه نمیداند در دنیا چه خبر است و چیزهای مختلفی را مانند ما تجربه نکرده است، بنابراین ذهن سوال برانگیزی دارد، اما ما تحمل آن را نداریم.
انواع هویت های نوجوان/ چرا نوجوان هنگامِ ورود به دانشگاه تغییر میکند؟
برخی از نوجوانان هویتی که دنبالش هستند را بدون جستجو کردن به آن متعهد میشوند؛ اینها جز افرادی میشوند که هویت ضبط شدهای را از خانواده یا از دوستان یا از اجتماع و ضبط کردهاند. این میتواند خوب یا بد باشد. برخی از این دسته هر چه جلوتر میروند به دلیل تجربهای که جامعه به او ارائه میدهد، دچار تزلزل میشوند. این دسته از افراد هنگامی که به دانشگاه وارد میشوند از این رو به آن رو میشوند، چراکه این اولین حضور بچه در اجتماع است.
دستهای دیگر از نوجوانان در شرایط عادی بزرگ شدهاند و خیلی در محیط گلخانهای نیستند. برعکس در معرض اتفاقات قرار گرفته اند. اما معلوم نیست چه خوراکی به خورد مغزشان رفته است.
دستهای دیگر از نوجوانان هویت متوقف شده دارند؛ بدین معنا که جستجو کرده، اما متعهد نشده است. او چیزهای مختلفی را امتحان کرده است و نتوانسته انتخاب کند کدام را به عنوان الگو بپذیرد و به آن متعهد باشد.
دسته آخر هم نوجوانانی هستند که نه جستجو کرده و نه متعهد شده است. این دسته باری به هر جهت هستند و حتی ممکن است تا ۵۰ سالگی هم متعهد نشود و متناسب به شرایط دیدگاه و اخلاقش تغییر کند.
چالش نسل جدید/ نوجوان امروز نیاز به یک سنگ محک دارد
نوجوانی که سال ۱۴۰۱ به دنبال هویتش است، با پدیدهای به نام شبکههای اجتماعی مواجه شده اند؛ شبکههای مجازی انواع و اقسام تفکر، اخلاق و سبک زندگی را برای نوجوان عرضه میکند. همچنین ملیت و فرهنگها هم متفاوت شده و فرهنگ های اروپایی، آمریکایی، کرهای و آسیایی برای نوجوان عرضه شده است، بنابراین نوجوان سردرگم میشود. یک نوجوان میبیند و میخواهد. او نمیداند الگوی بهتر کدام است و نیازمند یک لنگر و سنگ محک است تا بتواند انتخاب درست کند.
در این شرایط که بچه دچار بحران هویت شده، دین به او کمک میکند. برای همین است که بچه در سنین نوجوانی به سمت دین میرود، چراکه دین یک نظام همه جانبه را به او ارائه میدهد و کار نوجوان را راحت میکند. اما به شرط اینکه درست برایش روایت شود.
چرا نوجوانان در اغتشاشات شرکت کردند؟
در این شرایط نوجوانانی که دچار بحران هویت شدهاند، برخی از رسانهها و دشمنان مستنداتی که درست نیستند و دروغ هستند، را با نهایت ظرافت به نام حقیقت تحویل نوجوان میدهند، تا بنیاد انقلاب اسلامی را زیر سوال ببرند. همین امر سبب میشود بچه بدون اینکه بداند اشتباه میکند و با تاثیرپذیری از یک الگوی غلط به خیابانها میآید.
ذهن نوجوان مانند یک زمینه مساعد است، هر آنچه در آن بکاری، رشد میکند. پس مهم است که چه کسی اول در این زمین میکارد و چه چیزی میکارد.
مشکلات نوجوانانی که در خانواده دیده نشدهاند
یکی دیگر از ویژگیهای نوجوان میل به دیده شدن و نمایش دادن است. اولین فضایی که در آن میتواند خودی نشان دهد کجاست؟ خانواده. اما هنگامی که در خانواده دیده نشود، به فضای مجازی روی میآورد، چرا که در فضای مجازی به راحتی میتواند خودی نشان بدهد یا سراغ خودنمایی برود. دقت کنید میل به دیده شدن با خودنمایی فرق دارد. برخی از نوجوانان سعی میکنند در شبکههای مجازی هر کاری کنند تا دیده شوند.
مثلا شما میبینید نوجوان یا جوان لباسی میپوشد که همه میدانند غلط است، اما او میل به خودنمایی دارد. در کودک هم چنین موضوعی را میبینیم، کودکانی که دیده نمیشوند وقتی به مهمانی میروند، شروع به شیطنت میکنند. بنابراین درصدی از افرادی که به خیابانها آمدند و در اغتشاشات شرکت کردهاند، هم از این دسته هستند.
نوجوان آرمانگرا، عدالت طلب و ایدئال طلب۱۰۰ درصدی میشود و از پدر و مادر و حکومت انتقاد میکند. فکر میکند همه چیز باید عالی باشد و به دلیل اینکه تجربه ندارد و همه چیز را در عالیترین مرتبهی خود میخواهد و به دنبال حقیقت میرود، اما نیاز به تجربه دارد تا متوجه واقعیت شود و آرمانگرا و واقعگرا باشد.
برای آرام کردن نوجوان دیجیتال باید چه کرد؟
ما بر روی طبیعت رسانهی نوجوان کار نکردهایم و در نتیجه او هر چه میبیند را باور میکنند، هیجان بچه بالاست و نوجوان در تصمیمگیریهای لحظهای است. علاوه بر این این نوجوان دیجیتال در بازی مثل فضای پابجی، جی تیای و کالاف دیوتی بزرگ شده است، یعنی در بازیها تجربه میکند. برای کمک به این نوجوانان دیجیتال، حکومت باید به سراغ بسترسازی برود. بستری که نوجوان بتواند در آن فعالیت کند. ما هویت اجتماعی و ملی را برای نوجوان تعریف نکردیم. برای بچهها دورههای اصول انتقال ارزشها و برای خانوادهها دوره درک بچهها گذاشته شود و در سومین قدم هم تربیت رسانهای باید انجام شود. »
دکتر ایمان عرفان منش و دکتر سعید مدرسی
کم کاریهای تربیتی را نمیتوان یک روزه جمع کرد
دکتر «ایمان عرفان منش» جامعهشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) هم در این نشست درباره اینکه چرا نوجوان امروز نا آرام است؟ میگوید: «گاهی پرسیدن سوال درست برای پاسخ درست خیلی کمک کننده است. ۲۴ درصد از کل جمعیت از کشورمان را کودک و نوجوان تشکیل میدهد. عمدتا تحلیلها برای مسائل از ناحیهی آسیب شناسانه است. گاهی میگذاریم همهی مسائل به نقطهی بحرانی برسد و بعد اقدام میکنیم. در حالی که کم کاریهای تربیتی که در دو، سه دهه اخیر شاهدش هستیم را نمیتوان یک روزه جمع کرد.
اقتضای دورهی نوجوانی نا آرام بودن و اعتراض است
متاسفانه خیلی از الگوهایی که خانوادههای دارای فرزند نوجوان برای تربیت فرزندان دارند، منسوخ است. آنها میخواهند با همان الگوهای تربیتی دهه ۵۰ و ۶۰ نوجوانان این دهه را تربیت کنند. در حالی که نوجوان امروز نوجوان دیجیتال است. اما اینکه میپرسید چرا نوجوان نا آرام است، روشن است، چراکه ماهیت نوجوان و جوان همین است و اقتضای دورهی نوجوانی نا آرام بودن و اعتراض است. مشکل ما فقدان یک زبان مشترک در انتقال و دریافت مباحث با نسل جدید است.
امروزه ما شاهد واگرایی و شکافها از ناحیهی خانواده، رسانه و مدرسه بودیم، در حالی که در دههی ۶۰ این سه ضلع همگرا بودند. اما هر چقدر از دههی ۶۰ فاصله گرفتیم، بین این سه ضلع یعنی خانواده، رسانه و مدرسه شکاف به وجود آمده و حتی یکی دیگری را رد کرده است.
نوجوان در فضای مجازی فریب میخورد
مدارس و دانشگاهها مهمترین نقش را در تربیت شهروند آینده این جامعه دارد، بخشی از هویت نوجوان از ناحیهی خانواده شکل گرفته است، بخشی هم در اجتماع و رسانه اتفاق میافتد. فضای رسانه و شبکههای مجازی و فضای سایبر کارکرد دوگانه دارند. میتواند بحرانزا باشد و هم میتواند بحرانزدایی کند. هم میتواند وحدتزدا باشد و هم اینکه وحدتزا؛ بنابراین برخی از نوجوانان که به دنبال هویت خود هستند در شبکههای اجتماعی فریب میخوردند.
سلبریتی نقش رهبر را برای نوجوان ایفا میکند
از دیگر موضوعاتی که میتواند بر نوجوان تاثیر بگذارد، سلبریتیها هستند. سلبریتی نقش رهبر را برای نوجوان ایفا میکند، درحالی که سلبریتی تنها روایتگر مسائل از دیدگاه خودش است.
از دیگر دلایلی که باعث شرکت نوجوانان در اغتشاشات در جامعه شد، نبود ساز و کار اعتراض مسالمتآمیز است. ما تریبون نداریم و وقتی تریبون ایجاد نمیشود، فرد میل به ایجاد پرخاش دارد. ما مردم سالاری دینی داریم اما تریبون نداریم. بنابراین در دورهای که جنگ روایتهاست، بنابراین نمیتوانید مردم و نسل جدید را بدون پشتوانهی فکری رها کنید. بچهها با فیلترشکن ایدههای غلط خود را باز تولید میکنند، اما هنگامی که مسئولان دست به مسدودسازی اینستاگرام و برنامههای این چنینی میزنند، آن فردی که اطلاعات دارد و مذهبی است هم نمیتواند درست و غلط را به نوجوانها یاد بدهد.
از مشکلات دیگر که منجر به نا آرام بودن نوجوان میشود، این است که نسل جدید را به کار نمیگیریم. نسل جدید را بر سر کار نیاوردهایم. بنابراین جواب این سوال که آیا نوجوان امروزی ناآرام است؟ بله است. حتما او نا آرام است.»
ده هزار نیرو برای یاد دادن مهارتهای تربیتی به خانواده ها تدارک دیده شود
دکتر «سعید مدرسی» دانش آموخته دکتری علوم تربیتی، مدیر موسسه باران درباره راه حل آرام کردن نوجوانان، میگوید: «راه حل کوتاه مدت برای آرام کردن اعتراضات وجود ندارد. مسئولان هم نباید به دنبال راهکار سریع باشند. بلکه باید مهارتهای تربیتی والدین را ارتقا بدهیم و نشستهای صمیمانهی واقعی شکل بگیرد تا التیام اولیه صورت بگیرد.
در یکی دو روزه نمیشود کاری کرد، بلکه باید از طریق نشستها اعتمادسازی صورت بگیرد تا نوجوان بفهمد که حرفش شنیده میشود. والدین کریدورهای تربیتی را تحت اشراف خود ندارند، بنابراین راه حل این است که از الان باید ۱۰ هزار نیروی تربیتی برای یاد دادن مهارتهای تربیتی برای خانواده ها تدارک دیده شود تا نسل نوجوان آینده بتواند راحتتر هویت خود را پیدا کند و دچار بحران نشود.»
منبع: فارس