«یادگاران» عنوان کتابهایی است که بنا دارد تصویرهایی از سالهای جنگ را در قالب خاطرههای بازنویسی شده، برای آنها که آن سالها را ندیده اند نشان بدهد. این مجموعه راهی است به سرزمینی نسبتا بکر میان تاریخ و ادبیات، میان واقعهها و بازگفته ها. خواندنشان تنها یادآوری است، یادآوری این نکته که آن مردها بوده اند و آن واقعهها رخ داده اند؛ نه در سالها و جاهای دور، در همین نزدیکی.
نام چمران برای آنها که او را ندیده اند، تصویر مبهمی است از کسی که درس و دانشگاه را رها کرد و جنگید؛ تن به تن، سلاح به دست. او سالها در لبنان با بچههای مدرسهی جبل عامل زیست و زیستن را آموخت و جنگید و جنگیدن را آموخت، و عاشق شد و عشق ورزیدن را آموخت.
در این کتاب از مجموعه "یادگاران "یکصد خاطره کوتاه درباره زندگی، روحیات، عقاید، مبارزه و شهادت شهید "مصطفی چمران "گردآوری و در قالب عبارات و جملات کوتاه بازنویسی شده است.
راویان خاطرات مشخص نیستند، اما، چون از دوران نوجوانی تا شهادت او را در بر میگیرند، میتوان حدس زد نزدیکان و همرزمان وی خاطرات را روایت کرده باشند.
شهید چمران در سال ۱۳۱۱ متولد شد و دوران تحصیل را در ایران و مدتی در آمریکا سپری کرد. درجه دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی گرفت. یک چندی در لبنان مبارزه میکرد و با پیروزی انقلاب برای آرام کردن غرب کشور در آن صفحات دست به مبارزه چریکی زد و سرانجام در خرداد ۱۳۶۰ در "دهلاویه "به شهادت رسید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
از اهواز راه افتادیم؛ دو تا لندرور. قبل از سه راهی ماشین اول را زدند. یک خمپاره هم سقف ماشین ما را سوراخ کرد و آمد تو، ولی به کسی نخورد.
همه پریدیم پایین، سنگر بگیریم.
دکتر آخر از همه آمد.
یک گل دستش بود. مثل نوزاد گرفته بود بغلش. گفت: کنار جاده دیدمش. خوشگله؟