رضا پورحسین، رئیس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران با اشاره به اینکه کودک، کودک است گفت: بچهها مینیاتور بزرگسالان نیستند. پس ما باید به سمت آنها برویم نه اینکه کودکان به سوی ما بیایند.
به گفته این روانشناس، کودک، یک بذر کاشته شده است و ما بزرگترها تنها باید باغبان خوبی باشیم و زمینهها را برای رشد و پیشرفت او فراهم کنیم. ما باید بدانیم هدفمان کدام است؟ اصلا از کدام کودک حرف میزنیم؟ وقتی از کودک تراز میگوییم این تراز بودن به چه معنی است؟
دکتر پورحسین، تمدن نوین اسلامی را لازمه تراز بودن دانست و افزود: راهبرد ما برای تربیت بچهها براساس تربیت اسلامی چیست؟ اصلا راهبرد به چه معناست؟ واقعیت اینکه هدف و مسیر به معنی راهبرد نیست. در راهپیمایی اربعین همه میدانند باید به کدام سو بروند پس لازم است ما مثل یک باغبان نه یک نجار، فقط زمینههای رشد و آموختن تربیت اسلامی را برای کودکان فراهم آوریم.
به گفته این روانشناس کودک، گاهی حرکت به سمت تعلیم و تربیت اسلامی باید سازوکاری باشد نه محتوایی. چون آن سازوکار، خودش درونمایهاش را میسازد.
پورحسین به دو انقلاب ارتباطات و شناختی اشاره و بیان کرد: ما بر اساس این دو انقلاب میتوانیم سازوکارهایی را انتخاب کنیم و به کار ببریم که کودک خود را به آن تربیت تراز برسانیم.
به گفته او کسی که تکلیفش با خودش روشن نیست چگونه میتواند در ارتباطات درونفردی، آدم موفقی باشد؟ ما تا زمانی که خودمان را مجهز نکنیم چگونه میتوانیم تربیت دیگری را برعهده بگیریم؟ ما ابتدا باید کودک خود را تجهیز و بعد او را روانه جامعه کنیم.
پورحسین با اشاره به اینکه روزگاری کانون پرورش فکری، متولی اصلی کودک و نوجوان و جهتدهنده و فرهنگساز بوده است گفت: امروز کانون به بخشی از یک وزارتخانه تبدیل شده و لازم است تمهیداتی بیندیشد تا به آن دوران برگردد. بنابراین ضرورت دارد کانون به رساندن بچهها به کودک تراز فکر کند.
به گفته او ما باید کودک خود را برای رویارویی با جهان پیشرو و فرزند زمان خود بودن آماده کنیم. بچههای امروز، گرفتار بمباران اطلاعاتی هستند و ما باید آنها را به گونهای مجهز کنیم که بتوانند مسیر درست را انتخاب کنند. آیا آموزش و پرورش ما و نهادهایی چون کانون این مسیر را برای کودکان هموار کردهاند؟ بعید میدانم.
پورحسین با اشاره به اینکه کشورهایی که در عمومی کردن علم مشکل دارند به سمت نخبهگرایی میروند گفت: اگر ما هزار نخبه داشته باشیم که به هر دلیل مهاجرت کنند و از کشور بروند با فقر علمی و مهارتی مواجه میشویم پس باید به عمومی کردن دانش و مهارت بپردازیم و نهادهایی چون کانون، نقش بسیار موثری در این زمینه دارند.
به گفته این روانشناس، کودک امروز بدون صاحب است. نه پدر و مادرها او را به درستی میشناسند نه مراکزی چون کانون که یک روز، متولی اصلی کودک و نوجوان بوده و نقش کلیدی و راهبردی در این زمینه داشته و کتابها و نمایشها و فیلمهایش، هماهنگ با ذهن و زبان بچهها بوده، در این روزگار به نقش خود ادامه داده جایگاه خود را حفظ کرده است.