عبدالقادر همایون، استاد فرقهپژوهی و نقد بهائیت در مورد رویکردهای منفی و ضدانسانی بهائیت و علت اینکه چرا علمای اسلام همیشه نسبت به این فرقه موضع و زاویه داشتهاند گفت: وقتی میگوییم بهائیت، یعنی ما با یک تشکیلات ضدبشری روبهرو هستیم. بهائیت یک ساز و کار تشکیلاتی و حزبی در قالب و پوشش دین است که هدف آن دسترسی به قدرت و حکومت است و دشمن و مانع راهشان نه فقط شیعیان یا مردم ایران بلکه هرکسی است که بخواهد در مقابلشان بایستد. جالب است که این جریان ضدبشری برای تطهیر چهره خود از شعارهای بشردوستانه نهایت بهره را هم میبرد.
مشکل با بهائیت است، نه با بهائیان!
وی افزود: مشکل اسلام و نظام اسلام نه با بهائیان، بلکه با بهائیت است. نگاه ما به بهائیان، نگاه فریبخوردگانی است که تشکیلات پرزرق و برق بهائیت آنها را اغوا کرده. از سر ضدیت یا قهریت با آنها تقابل نمیکنیم؛ بلکه از سر مباحث علمی و رویارویی نرم قصد هدایت آنها را داریم. دشمن اصلی اسلام، تشکیلات بهائیت است، نه یک مشت بهائی در ضلالت گیر کرده.
شروع اختلاف از کجا بود؟
همایون بیان کرد: شروع اختلاف جبهه اسلام با بهائیت در زمان علیمحمد شیرازی، رهبر بابیان که بعدها از دلش بهائیت متولد شد به وقوع پیوست و مدار این اختلافات حول دو شاهبیت و شاهراه معرفتی، یعنی خاتمیت حضرت رسول و مهدویت میچرخید. بهائیت قائل به نسخ اسلام است و میگوید آئینش یک دین جدید بعد از اسلام است و ضروریات اسلامی و دقیقتر، ضروریات ادیان ابراهیمی را به کل کنار میگذارد. ولی حقیقت ماجرا چیز دیگری است. بحثهای دینی و آیینی بازیچه ماجرا بود و علیمحمد شیرازی این داستان را شروع کرد تا حزب و یاری را به دور خود جمع کند؛ هرچند این اتخاذ سیاست او اشتباه و فشل بود.
بهائیت، دستپرورده استعمار
او ادامه داد: قصد بیان بحثهای کلیشهای را ندارم، اما بهائیت یک ظرفیت بالقوه بود که استعمار بیگانه آن را به یک قدرت بالفعل درآورد. نقش استعمار نسبت به بهائیت غیرقابل انکار است. روسها بابیت را کشف و از دل آن بهائیت را خلق کردند، انگلیسها پرورشش دادند و زمان باروری این درخت نحس بخت با آمریکا و اسرائیل بود که از بهائیت حمایت کردند. پس مخالفت با بهائیت، مخالفت با یک دین یا یک آیین نیست، بلکه مخالفت با فرقه ضاله استعماری است. اصلا موضوعات دینی در بین بهائیان امروزه آن موضوعیت خاص را ندارد؛ چرا که دستشان از این که بخواهند در برابر ادله ما قد علم کنند، خالی است. خود علی محمد شیرازی در کتاب «اشراقات» در مورد حضرت رسول میگوید: «درود بر آقایی که سرور عالم است و تربیتکننده امتها، آنها که به وسیله او هم نبوت و هم رسالت پایان پذیرفت.» پس نتیجه باید گرفت که دین و مذهب برای اینها بهانه است؛ چون این تناقضات به وفور در آثار بهائی دیده میشود. هدف بهائیت قدرت سیاسی است.
از گاو دانستن آفریقاییان تا توهین به مقام زن
وی افزود: همانطور که بیان شد، بهائیت یک آیین ضد بشری است. آنها شعار وحدت و انساندوستی سر میدهند و از طرفی ضدبشریترین عقاید را القا میکنند. به طور مثال، آنها بین سیاهان آمریکا و آفریقا فرق میگذراند و میگویند سیاههای آفریقا «گاوهایی در هیبت آدمیزاد» هستند! این مغز و هسته بهائیت است. بهائیت دم از تساوی حقوق زن و مرد میزند و در آیین خود بدترین احکام ضدجنسیتی را دارد؛ آنها زنان را به «بیتالعدل» که بزرگترین مرکز رهبری آنانست راه نمیدهند و معتقدند زنان شایسته بجا آوردن حج بهائی نیستند.
منبع: فارس