«خورشید کاروان» نام تئاتری به نویسندگی محمد حیادار و کارگردانی محمود فرهنگ است که سی سال است در ایام محرم و صفر روی صحنه میرود. این نمایش در کشورهایی از جمله انگلیس، هلند، امارات و شهرهای مختلف ایران اجرا شدهاست. موضوع این نمایش با بهرهگیری از داستان مشهور دیر راهب به واقعه پس از عاشورا میپردازد. نمایش براساس نمایش «هیهات» نوشته محمد حیادار و با بازنویسی مهدی متوسلی است.
مهدی متوسلی نویسنده نمایشنامه «خورشید کاروان» در رابطه با چگونگی شکل گیری و قدمهای اولیه برای اجرای این تئاتر گفت: اگر در یک کلام بخواهم جواب بدهم میگویم «هیئت و روضه حضرت زهرا سلام الله علیها»، ما در سال ١٣۶٩ بعد از مراسم هیئت که در منزل مرحوم حاج حیدری بود به واسطه آقای کیهانی با دوستانی آشنا شدیم؛ این دوستان چندین بار تجربه اجرای کار نمایشی داشتند و کارهایی هم آماده کرده بودند که به دلایلی اجرا نشده بود، در آن جمع تصمیم گرفتیم که کاری را با هم شروع و به اجرا برسانیم.
او میگوید: من در دوران دانشجویی در دانشگاه هنرهای زیبای تهران بودم و امکاناتی را از دفتر ایثارگران تهران داشتم، دوستان هم در حوزه نمایش تجربیات بسیار خوبی داشتند البته خود من هم در حوزه نمایش تجربههایی داشتم، آن جلسه منجر به تکرار جلسات و همفکری شد و قرار شد برای ماه رمضان در حوزه نمایشهای دینی کارهایی را انجام دهیم. به پیشنهاد یکی از دوستان متن «هیهات» معرفی شد؛ از آنجا که من سالها با نویسنده این متن آشنایی داشتم خدمت ایشان رسیدیم و با کسب اجازه از مرحوم حیا دار بازنویسی نمایش را آغاز کردیم.
متوسلی گفت: ما فکر اینکه این نمایشها روزی ارزنده باشد هم به ذهنمان خطور نمیکرد، اما اولین فیلمبرداری که از کار ما صورت گرفت اجرای کاشان بود که البته نمیدانم فیلم آن کجاست، تصویربرداری بهتر در سال دوم انجام شد که حاج نادر طالب زاده آن را انجام دادند، این هم مبنای آشنایی ما با ایشان بود که بعد از تصویربرداری آمدند خودشان را معرفی کردند و با ایشان همکاری کردیم. ایشان روزی به من گفتند که تمام تصاویر را ضبط کرده ام، اما احساس میکنم که یک بخش از کار کم است.
به گفته متوسلی آن موقع اولین دوربینهای که به کمر بسته میشد را ایشان تهیه کرده بود در اجرای آخر به تماشاچیها گفتم که امشب به غیر از عوامل و بازیگرها شما یک فیلمبردار با لباس مشکی هم میبینید که فرض کنید در صحنه نیست و به ایشان گفتم شما تصویرهایی که میخواهید باید در لابلای این بازیگرها ضبط کنید و این تصویر برداری بی نظیر شد.
او در رابطه با تاثیر حال و هوا و غلیان احساس مردم بر روی بازیگران و عوامل اجرایی گفت: در اجرای «خورشید کاروان» و صحنه ورود حضرت زینب سلام الله علیها متنی نداشتیم؛ من بر اساس یک اتفاق چند دیالوگ را یادداشت کردم و آن منجر به یک طراحی شد و به نقطه اوج کار تبدیل شد.
متوسلی گفت: تماشاچیها در تبدیل شدن این نمایش به نمایش بهتر تاثیر داشتند؛ احساس ما این بود که مردم الان دارند همراهی میکنند و دوست داشتیم این اتفاق بیفتد، یکی از دوستان که از بزرگان ما هستند به من گفتند: «شما نفراتی را در بین تماشاچیان میگذارید که گریه کنند». در جواب گفتم خیر ما این کار را نمیکنیم، ولی حواسمان به تماشاچی است که ارتباطش برقرار باشد.
او میگوید: در حوزه نمایشهای سنتی و نمایشهای سیاه بازی، جاهایی خود تماشاگرها وارد داستان میشدند به دلیل اینکه لحظهای تماشاچی رها نشود. اگر ما از یک نمایش، تماشاچیان را بگیریم قطعاً رو به سقوط هستیم، شما «خورشید کاروان» را با همین عوامل و بازیگرها در یک پلاتو بگذارید تا اجرا کنند، هیچ چیزی از آن در نمیآید و زیبایی ندارد.
نویسنده نمایشنامه تئاتر «خورشید کاروان» گفت: سیدالشهدا یک عشق بی پرده و نهان در وجود تمام افراد است ما در لندن، در هلند، در دبی و در بین اقشارو ادیان مختلف اجرا داشتیم؛ عشق نهفته وجود دارد اگر ما آن را خراب نکنیم و اگر قصد سوء استفاده از آن نداشته باشیم این آدمها خودشان جای خود را پیدا و خدمتگزاری میکنند؛ در این دستگاه هرچه گمنام تر، قویتر و جدی تر.
او میگوید: در آدمهایی که در «خورشید کاروان» به ما کمک میکنند از بازیگرهای اولیه مثل امیرحسین مدرس و مرحوم انوشیروان ارجمند که ۱۳ سال تمام کارهایشان را با این اجرا تطبیق میدادند و بعد از آن جلیل فرجاد؛ این افراد همه یک دلدادگی خاص داشتند.
به گفته متوسلی، شاید دوست نداشته باشند که من این را بگویم، ولی مرحوم ارجمند مقطعی را در کما بودند، سطح هوشیاری ایشان هم تقریباً پایین بود مشخص بود که همه چیز تمام شده است ما آن زمان در برج میلاد اجرا داشتیم و آقای فرجاد نقش را گرفته بود و آماده اجرا بودند، روز اول اجرا که برای گریم آماده شده بودیم و حدود ۱۸۰۰ نفر تماشاگر برای اجرای اول آمده بودند؛ آقای فرجاد با حال منقلبی به من گفتند: من میدانم انوشیروان ارجمند رفتنی است، ولی امشب میخواهد مطمئن شود که ما اجرا را کامل انجام میدهیم تا با خیال راحت برود اجرای ما تمام شد وقتی به خانه رفتیم فهمیدیم که ایشان از دنیا رفته است؛ این جز وقایع اتفاقیه «خورشید کاروان» بود.
متوسلی گفت: کنترل احساسات یکی از چالشهایی که خود بنده با آن روبرو بودم، در یک مقطعی مواجه شدیم که بازیگر ما بر روی صحنه نتوانست کار را ادامه دهد و علائم حیاتی اش به دلیل فشار عصبی که به او وارد شده بود پایین آمد و بستری شد و نتوانست ادامه دهد، امیرحسین مدرس هم چند بار شرایط بسیار بد قلبی پیدا کرد و، چون سعی میکرد این بغض را در خود نگه دارد از نظر جسمی لحظات سختی را تجربه کرد، از یک جایی به بعد قرار شد اگر بازیگری نتوانست احساساتش را کنترل کند آن جا کوتاه بیاییم.
متوسلی گفت: مثلاً میگفتیم مگر نمیگوییم که راهب منقلب شده است، ما هم داریم همان نقش را بازی میکنیم و تحلیل ایشان این بود که این راهب هرکسی که بوده من هم همان هستم، من میفهمم که راهب نمیتوانست احساسات خود را کنترل کند.
نویسنده نمایشنامه تئاتر «خورشید کاروان» گفت: ما این موضوع را در کودکان هم داشتیم که در روی صحنه بچهها خودشان شروع میکردند به گریه کردند و ما باید در قبل و بعد از نمایش فضایی شاد برای بچهها ایجاد میکردیم که آن لحظات سخت را بتوانیم کنترل کنیم. ممکن است شنیده باشید بعضی از تعزیه خوانها در روز عاشورا به علت فشار این احساسات از دنیا میروند علت این است که ما میخواهیم صحبت و بازی انجام دهیم که ذره ذره وجودمان آن را باور دارد و این بسیار سخت است.
متوسلی در ارزیابی سه دهه اجرای نمایش خورشید کاروان گفت: به شخصه «خورشید کاروان» را یک عهد و وظیفه میدانم و بیش از آن سهمی برای خود متصور نیستم و فکر میکنم یکی از بهترین موضوعات برای این نمایش انتخاب شد. ما در قرآن هیچ واژهای به اندازه صبر نداریم دقیقاً این صبر در زندگی اباعبدالله نمود پیدا کرده بود؛ یعنی نحوه اجرای صبر در بدترین شرایط توسط والاترین انسان انجام شد.
او میگوید: این یک الگو رفتاری است که میتواند در جامعه برای انسانها تاثیرگذارو روشنگر باشد، همچنین ما در زمانی که خورشید کاروان را شروع کردیم که خیلی از آدمها برای رفتن به هیئت تأنی داشتند ما این افراد را آوردیم در صحنه نمایش نشستند و برای روضه اباعبدالله اشک ریختند.