مصطفی محمودی، منتقد سینما در برنامه «بوطیقا» از رادیو فرهنگ درباره نقد فیلم «منصور» گفت: این فیلم درباره بخشهایی از زندگی تیمسار منصور ستاری، فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و ساخت اولین جنگنده ایرانی است.
محمودی گفت: فیلمنامه «منصور» ساختار کلاسیک دارد و به غیر از قهرمان داستان آنچه که مورد توجه مخاطب قرار میگیرد، رابطه علت و معلولی است. باید گفت که هر فیلمنامه با ساختار کلاسیک، سوال اصلی دارد که پاسخ به آن تا انتهای داستان طول میکشد. هر کدام از پردههای فیلمنامه هم دربرگیرنده سوالهای فردی است.
این منتقد سینما گفت: در فیلمنامه «منصور» شخصیت منصور ستاری به عنوان سوژه اصلی وظیفه پیشبرد روایت را به عهده دارد. در ابتدا فیلمنامهنویس برای اینکه مخاطب را با شرایط بحرانی فرمانده پایگاه هوایی ایران در بحبوحه جنگ آشنا کند، رویدادی را ترتیب میدهد و در آن رویداد منصور ستاری برای دلجویی نزد خانوادههای داغدار میرود و موقعی که مورد هجوم برخی از آنها قرار میگیرد، بر اهمیت سمت فرمانده تاکید میشود.
به گفته مصطفی محمودی، این موضوع سبب میشود که تیمسار در کار خود جدیت بیشتری به خرج دهد و مستقیماً از سوله تعمیر هواپیماهای جنگی در اردوگاه دیدن کند. ناامیدی منصور ستاری از فرآیند کاری مهندسان موضوع جدیدی را پیش میکشد و آن راهاندازی خط جدید در اردوگاه نیروهوایی است. سوال اصلی فیلمنامه هم براساس هدف قهرمان شکل میگیرد و آن این است که آیا تیمسار ستاری میتواند خط تولید جدید هواپیما را راه بیندازد و ناوگان هوایی ایران را در مقابل هجوم دشمن ساماندهی کند.
این منتقد سینما گفت: برای اینکه پاسخ به سوال اصلی تا پایان فیلمنامه ادامه پیدا کند، باید در مسیر قهرمان تعدادی مانع قرار بگیرد. همچنین باید امکانات مختلفی برای پاسخگویی به هدف وجود داشته باشد تا قهرمان داستان بتواند دست به آزمون و خطا بزند. در این فیلمنامه یکی از مسیرهای متفاوت، پیشنهاد حسین به تیمسار درباره واردات هواپیماهای جنگی از اوگاندا است. حال برای اینکه موافقت تیمسار از لحاظ دراماتیک قانعکننده باشد، روایت از دو محور مختلف زمینهچینی میشود. اول به شرایط بحرانی جنگ و لزوم بهکارگیری هرچه سریعتر هواپیماهای جنگی تاکید میکند و بعد پایین بودن دانش فنی مهندسان پایگاه در زمینه تعمیر مجدد هواپیماها را گوشزد میکند.
مصطفی محمودی گفت: حلقه مفقوده فیلمنامه «منصور» عدم توجه پیرنگ درونی و نیازها و عواطف تیمسار ستاری است. هرچند فیلمنامه در بسط پیرنگ بیرونی تلاش میکند که عملکردی ساختارمند ارائه دهد، اما وقتی داستان به شخصیت اصلی نزدیک میشود، تمایلی به شناساندن شخصیت نشان نمیدهد. [پیرنگ به سلسله حوادث مرتبط بههم گفته میشود که به صورت علت و معلولی بدنه اصلی داستان را شکل میدهند].
منتقد سینما این را هم گفت: این فیلم جزو معدود فیلمهای شخصیت محور است که درباره یکی از قهرمانهای ایرانی ساخته شده و فراز و فرودهای خوبی را طی میکند.