یک دنیای ساده و پاک. درست مثل خود دریا. گاهی خروشان و درهم، گاهی هم آرام و رام. این زندگی آدمهای «دنیای شیرین دریا» بود. آدمهایی که بخش پررنگشان کودکان و نوجوانان بودند و به بچههایی که تماشایشان میکردند، یاد دادند چطور میتوان بود و خوب بود و حتی روی دنیای آدم بزرگها هم تأثیر گذاشت. آنها در دورهای از زندگی ما قهرمانهایمان بودند. قهرمانهای ساده و معمولیای که مثل این دوره برندباز نبودند و با لباسها و قیافههای معمولی روستایی، به ما چهرهای واقعی از زندگی را نشان میدادند. اما اینکه چه شد یاد این قصه افتادیم هم به تولد نقش اصلی آن یعنی دریاخانم برمیگردد، بازیگری که مردادماه به نام او گره خورده و همین باعث شد تا در این گزارش یادی کنیم از این سریال که مدتی پیش روی آنتن رفت.
بیشتربخوانید:
دغدغه بازیگران سریالهای تاریخی
سریال دنیای شیرین دریا، به تهیهکنندگی بیژن بیرنگ و زندهیاد مسعود رسام، کارگردانی بهروز بقایی و منوچهر شمسایی و نویسندگی علی خودسیانی ساخته شدهبود. زندهیاد پوپک گلدره، بهروز بقایی، فرهاد بشارتی، مینا نوروزی، مهسا ملاپور، عطیه غبیشاوی، امیر محمدزاده و حمزه شیرعلیپور ازجمله بازیگران این سریال بودند و در ۳۳ قسمت ۴۵دقیقهای با کلی بازیگر حرفهای و آماتور در کنار هم ماجراهای جذابی را رقم میزدند. در هر قسمت از این مجموعه تلویزیونی، دو خانواده هربار با مشکلی تازه درگیر میشوند. مطابق معمول، هر بار بچههای خانواده مشکلی ایجاد میکنند و بزرگترها با هدایت و تدبیر خود، آنرا حل میکنند.
خیلیها خاطره نوشتند
زندهیاد پوپک گلدره، یکی از بازیگران این سریال بود و افسوس زمانی که به دوران بلوغ بازیگریاش رسیدهبود، از دنیا رفت و به خاطرهها پیوست. بدون شک بازی خوب او در نقش یک دختر روستایی سادهدل، مهمترین جذابیت این سریال بود. او نقش دریا را بازی میکرد و راوی داستانهای سریال هم بود. یک دفتر خاطرات داشت که همه چیز را در آن مینوشت و همین کارش هم توجه خیلی از بچهها را به خاطره نوشتن جلب کرد. در دفترش هیچ اتفاق عجیبی ثبت نمیشد، روستا بود و زندگی روستایی.
ریتم ساده و آرام
همسایهها، آدمها و همهچیز ریتمی ساده و آرام داشت، اما همان اتفاقات سادهای که رخ میداد، آنقدر شبیه زندگی بود که باورشان کنیم و همراهی... و همین صداقت در روایت را باید از دلایل مهم ماندگاری دنیای شیرین دریا در ذهن مخاطبان دانست. بقایی هم همین نظر را دارد و میگوید: اگر ماندگاری در کار بوده، علت آن را در صداقت همه کسانی میدانم که در ساخت این کار بودند و یک هدف و نیت دستهجمعی را دنبال میکردند.
کارگردانی خوب
از نکات مهم در کارگردانی بقایی باید این را گفت که او میتوانست درگیر جغرافیا شود و بخواهد برایمان از زیباییهای گیلان بهعنوان روستایی که اتفاقات در آن میگذشت، حرف بزند، اما او برخلاف اغلب این دسته از آثار، خود را درگیر جغرافیا و جنگل و دریا نکرد. او آدمها را ترسیم کرد؛ آدمهایی که با لهجهشان، با اتفاقاتشان در محیط و کنار دریا و زمین و... نگاهی انسانی به مخاطب دادند و البته در عین حال او را هم با زیباییهای دیگر نقاط ایران آشنا کردند.
قصههای تازه کهنه
باید گفت این سریال قصههایی دارد که هیچ وقت کهنه و تکراری نمیشود. خود ما هم هر موقع به خاطرات دوران کودکی خود فکر میکنیم این احساس را داریم که این خاطرات تازگی دارد. خودسیانی، نویسنده این سریال پشتوانه فکری خوبی داشته که توانسته است قصههای ساده را خوب پرورش دهد. قصه از زبان کودکانی که پاک و معصوم هستند بیان میشد و به همین علت بر دل مخاطب مینشست و بیننده به نوعی خود را درون قصه احساس میکرد و این بهترین و مهمترین امتیازی بود که داستان را باورپذیر میکرد.
منبع:جام جم