واقعهی عاشورا، عظیمترین رخداد تاریخ تشیع و به نوعی حافظهی جمعی اسلام شیعی است، نبرد امام حسین (ع) تنها جنگی ساده بین حق و باطل نیست، بلکه پیامی ابدی برای آزادیخواهان قلمداد میشود، در امتحان الهی عاشورا، تنها ۷۲ نفر در حاشیه فرات سربلند شدند، حضرت عباس (ع) سقای دشت کربلا که در نبرد ظالمانهی عاشورا در کنار برادرش امام حسین علیه دشمن جنگید و در نهایت نیز به عنوان علم دار دشت کربلا به فیض شهادت رسید.
سیدمهدی شجاعی در رمان سقای آب و ادب زندگی حضرت ابوالفضل (ع) را با روایتی شاعرانه توصیف میکند و در خلال داستان ابعاد جدیدی از شخصیت بزرگوار حضرت عباس را به تصویر میکشد، این کتاب در ۲۶۴ صفحه توسط انتشارات نیستان در دی ماه سال ۸۹ به چاپ رسیده است.
سقای آب و ادب در ۱۰ فصل روایت شده است که فصلهای کتاب عبارتند از «عباسِ علی»، «عباسِ امالبنین»، «عباسِ عباس»، «عباسِ سکینه»، «عباسِ مواسات»، «عباسِ زینب»، «عباسِ ادب»، «عباسِ حسین»، «عباسِ فرشتگان» و «عباسِ فاطمه».
نویسنده در هر فصل سعی دارد تا قسمتی از شخصیت ابوالفضل (ع) را به نمایش بگذارد. در توصیف هر فصل رفت و آمدهای بسیاری وجود دارد و به صورت سیال اتفاقات داستان روایت میشود.
در روایت تمام فصول، شجاعی از مستندات تاریخی برای پیش بردن داستان خود کمک گرفته است، اما در فصل نهم «عباسِ فرشتگان» راوی، شیوهی نگارش خود را تغییر میدهد و بیشتر از زبان فرشتگان مدحیهای در رثای حضرت عباس (ع) گفته میشود: «ما فرشتگان؛ فرشتگان هفت آسمان، بر خود فرض میشماریم که پا به میدان بگذاریم و پرده از رخسار حضرت عباس (ع) برداریم و ناگفته پیداست که این نه بدان معناست که ما قادریم پرده از اسرار حضرت عباس (ع) برداریم. چرا که رخسار جلوهای از جلوات حضور عیان است و اسرار، جنس و جوهری از علوم در پرده و معارف پنهان؛ و میان این دو، فاصله میان زمین است تا آسمان.»
سید مهدی شجاعی در کتاب سقای آب و ادب سعی کرده است هر دو جنبهی احساسی و منطقی واقعه را در نظر بگیرد، او حضرت عباس (ع) را بهعنوان شخصیت اصلی کتاب خود انتخاب کرده است و با روایت قسمتهای مختلف حادثهی کربلا، جنبههای گوناگون شخصیت حضرت ابوالفضل (ع) را به خواننده معرفی میکند. نویسنده زبانی شاعرانه و شیوا را برای نوشتن اثر انتخاب کرده است به طوریکه کتاب به اثری هنری و روضهای مکتوب بدل شده است. اما، جنبهی ادبی اثر باعث نشده است تا نویسنده از جنبهی تحلیلی و تاریخی واقعهی عاشورا غافل شود. او در نگارش اثر از مستندات متنوع تاریخی کمک گرفته است تا بتواند تصویری درست و منطقی از حضرت ابوالفضل (ع) ارائه کند. البته نویسنده این موضوع را نیز عنوان کرده است که در قسمتهایی از کتاب علاوهبر مستندات ادبی، نظر شخصی خود دربارهی حضرت عباس (ع) را اضافه کرده است و هدف او از اینکار مدح و ستایش عباس (ع) است.
در بخشهایی از کتاب میخوانیم:
شریعه فرات، پیش روست و چند هزار سوار دشمن پشت سر.
سوار تشنهلب، لحظه به لحظه به آب نزدیکتر میشود، با مشک خالی بر دوش و شمشیری در دست و لبخند شیرینی بر لب.
لبخند، لبهای ترک خوردهاش را به خون مینشاند.
اسب در زیر پایش، به عقابی میماند که مماس با زمین پرواز میکند.
آنقدر رعنا و رشید و بلند بالاست که اگر پا از رکاب، بیرون کشد، سرانگشتانش، خراش بر چهره زمین میاندازد.
«وقتی که تو بر اسب سوار میشوی، ماه باید پیاده شود از استر آسمان»
چشمانی سیاه و درشت و کشیده دارد و ابروانی پر و پیوسته و گیسوانی، چون شبق که از دو سر فرو ریخته و تاب برداشته و چهرهی درخشانش را چونان شب سیاه که ماه را به دامن بگیرد، در قاب گرفته است.
«ماه اگر در روز طلوع کند، از جلای خودش میکاهد. این چه ماهی است که رنگ از رخ روز میزداید و با ظهورش روشنایی روز را کمرنگ میکند؟!»
چیزی به آب نمانده است. برق آب در چشمهای اسب و سوار میدرخشد.
هوای مرطوب در شامه تفتیده اسب میپیچد و به او جان و توان تازه میبخشد.
سوار دمی به عقب بر میگردد و کشتههای خویش را مرور میکند.
همه این جنازهها اکنون در سایه سار نخلها خفتهاند، تا لحظاتی پیش ایستاده بودهاند و سدی شکستناپذیر مینمودهاند.
فقط چهار هزار نفر، مامور نگهبانی از شریعه بودهاند با اسب و شمشیر و نیزه و تیر و کمان و خود و سپر و زره و عمود.
فرمانده سپاه دشمن گفته است که اگر اینان به آب دست پیدا کنند و جان بگیرند، احدی از شما را زنده نمیگذارند.
باور دشمن بر این بوده است که نه از آب، که از حیات خویش نگهبانی میکند.
اکنون همهی آن چهار هزار، یا کشتهی اویند یا گریخته از هجوم خشم او.
اما آنها که گریختهاند باز خواهند گشت. یاران خویش را به کمک خواهند خواست و بازخواهند گشت. حتی پیادهها بر این اسبهای سرگشته و بی صاحب خواهند نشست و هجوم و محاصره را از سر خواهند گرفت.
کتاب سقای آب و ادب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم :
خواندن کتاب سقای آب و ادب را به تمام دوستداران کتابهای مذهبی و عاشقان امام حسین (ع)، حضرت ابوالفضل (ع) و واقعه عاشورا پیشنهاد میکنیم.