فرزاد جعفری کارگردان مستند «نشان» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند درباره آن توضیح داد: مستند «نشان» در واقع روایتی از یک آئین مذهبی است که برای عزای امام حسین (ع) در ایران برگزار میشود و تمرکز آن بر روی نمادهای ایرانیای است که در این مراسم بهکار برده میشود.
وی افزود: واقعیت این است هر اتفاقی که در هم جامعهای میخواهد رخ دهد، آدمها به گذشته خود چنگ میاندازند و از داشتههای خود برای تجربههای جدید استفاده میکنند. زمانی هم که اسلام وارد ایران شد و به تبع آن آئینهای عزاداری بهویژه برای امام حسین (ع) در کشور شکل میگیرد، افراد مذهبی و متولیان برگزاری این آئینها، برای آنکه نمادهایی برای این آئینها داشته باشند، سراغ نمادهایی رفتند که از قبل در ایران وجود داشت.
بیشتربخوانید
این مستندساز ادامه داد: بهعنوان مثال چلیپای فارسی که چیزی شبیه نشان نازیها بوده است را بهعنوان علم استفاده میکنند. برخی به اشتباه علم عزاداری را برگرفته از صلیب مسیحیان میدانند، اما چلیپای فارسی از پیش از میلاد مسیح در ایران مورداستفاده بوده است و جزو نمادها و نشانههای ایرانی محسوب میشده است. همان نشان چلیپا را بهعنوان یک نماد در مراسم عزاداری امام حسین (ع) مورد استفاده قرار میدهند. برای اینکه این نماد را زیباتر کرده و مفاهیمی را به آن اضافه کنند، از نمادهای دیگری هم بهره گرفته و به آن اضافه کردهاند. به عنوان مثال از اژدها استفاده میکنند که پیشتر هم در مجسمهها و نمادهای ایرانی وجود داشته و آن را در دوسوی علم میگذارند به این معنا که این اژدها در حال محافظت از این نمادهاست. یا از انواع و اقسام پرندههایی که از قبل مجسمهشان در جاهای مختلف با تعاریف و منظورهای مختلف ساخته شده بودند، روی علم استفاده میکنند و برای هر کدام هم تعریف و تفسیری دارند.
وی افزود: بهعنوان مثال کبوتر فلزی درست میکنند و روی علم میگذارند و برای آن تعریف میکنند که در روز شهادت امام حسین (ع) کبوترها میآیند و بالهای خود را روی بدن حضرت پهن میکنند تا آفتاب به آن نتابد. برخی دیگر از شیرهای فلزی بر روی علم استفاده میکنند و برای آن توضیح میدهند که در روز شهادت حضرت، این شیر به صحرای کربلا آمده و از دور به عزاداری برای امام حسین (ع) پرداخته است تا عظمت این واقعه را نشان دهد. از آنجایی که میخواستند در کنار نمادهای ایرانی از نشانههای اسلامی هم استفاده کنند، از آیههای قرآن و احادیث برای طراحی و نقش بر روی این نمادها استفاده شده است تا این نمادها وجوه اسلامی هم پیدا کند.
جعفری درباره تحقیقات خود در زمینه مرز میان باورها و خرافات در شکلگیری نمادها بر روی علمهای عزاداری هم توضیح داد: در فیلم به این نکتهها هم اشاره میشود. بهعنوان مثال کارشناسی در مستند میگوید اژدهایی که در علمهای عزاداری به کار میرود، اساساً ایرانی نیست و از فرهنگ چین به ایران وارد شده است. این اتفاق البته تا حدودی طبیعی است و در همه جای دنیا این مسئله وجود دارد که مرز مشترک میان واقعیت و خرافات زیاد است. در عین اینکه معتقدم حتی اگر فرض را بر این بگیرم که در این موارد خرافه هم دخیل بوده است، بازهم ارزشمند است. یک چیزهای ارزشمندی وجود دارد که ممکن است به خرافات، افسانهها و داستانهای یک کشور ربط داشته باشد، اما نمیتوان آنها را صرفاً به دلیل تعلق داشتن به گذشته، به دست فراموشی بسپاریم.
این مستندساز در ادامه با اشاره به نمادهای مانند «سیمرغ» در فرهنگ ایران و جهان گفت: دکتر آیتالهی در مستند ما به این نکته اشاره میکند که پرندههایی که در دو طرف علم پراکنده هستند، نمادی از سیمرغ هستند که در نهایت با هم یکی میشوند. نمیتوان گفت این یک خرافه است و واقعی نیست.
وی به رسم و رسوم مربوط به برداشتن و حمل «علم» هم اشارهای کرد و ادامه داد: مهم است کسی که جلو میرود، سید است یا نیست، پیشکسوت است یا نیست، در واقع همین آدمهایی که به دنبال علم به راه میافتند و آن را حمل میکنند، به نوعی نمادی از سیمرغ هستند که گویی همه با هم یکی میشوند و پشت امام حسین (ع) درمیآیند. اینها به نوعی به خونخواهی امام حسین (ع) برخاستهاند.
جعفری در ادامه افزود: ایرانیان از هزاران سال پیش یکتاپرست بودهاند و همین یگانهپرستی آنها مانند عدد یک بود که با انگشت نشان داده میشود. گاهی همین عدد یک بهعنوان یک نماد بهصورت یک بعلاوه تصویر میشد تا به هر طرف که میچرخد، عدد یک در آن قابل مشاهده باشد. همین علامت بعلاوه نماد یگانهپرستی ایرانیان از هزاران سال پیش بوده است و همین علامت بعدها تغییراتی میکند و به شکل نماد چلیپا درمیآید. بعدها این نشان بر روی علم هم مینشیند. چیزهایی مثل پر و پارچه هم به آن اضافه میکنند تا هم زیبا شود و هم ابهت بیشتری پیدا کند.
کارگردان مستند «نشان» درباره به کارگیری نماد پر هم توضیح داد: اطلاع دقیقی درباره این نماد ندارم، اما میدانم دو سردار ایرانی بودهاند که همواره در جنگها روی کلاهشان یک پر بلند داشتهاند و همین نماد از نشانههای قدیمی است که وارد ماجرای علمسازی هم شده است.
جعفری در بخش دیگری از این گفتگو به شغل «علمسازی» هم اشاره کرد و گفت: نکته مهم درباره حرفه «علمسازی» تنوع هنرهایی است که در این حرفه مورداستفاده قرار میگیرد. خطاطی، نقاشی، قلمزنی، آهنگری و مجسمهسازی بخشی از این هنرهاست که در علمهای کمی گرانتر، هنرهایی مانند طلاکوبی هم به آن اضافه میشود. همین مسئله باعث میشود که هزینه ساخت علم بسیار بالا باشد. در حال حاضر قیمت دقیق از بازار علم ندارم، اما زمانی که مستند «نشان» را در حدود ۱۲ سال پیش کار میکردم حتی قیمت ۳۰۰ میلیون تومان هم برای یک علم مطرح میشد. در علمهای طلاکوب البته وزن طلای به کار رفته بسیار پایین است و حتی گاهی از یک تار مو هم باریکتر میشود، اما آنقدر با ظرافت بر روی علم کوبیده میشود، آن را ارزشمند میکند. میزان طلای به کار رفته طبیعتاً روی قیمت نهایی علم هم تأثیرگذار است. در مواردی حتی جواهر و فیروزه هم روی برخی علمها کار میکنند که البته بیشتر مربوط به علمهای قدیمی و باستانی میشود که نمونهای از آن در کاخ گلستان نگهداری میشود. در مجموع صنعت «علمسازی» بهواسطه وجوه هنریاش، صنعت گرانی است.
این مستندساز با تأکید بر لزوم توجه بیشتر به هنرمندان عرصه علمسازی افزود: باید تمهیدی اندیشیده شود تا پیشکسوتان این عرصه هنر خود را به جوانترها منتقل کنند. به تازگی برخی ابزارهای صنعتی مانند پرس فلز را برای ساخت علم مورد استفاده قرار میدهند که تفاوت کیفیت و زیبایی آن با علمهای ساخت دست بسیار مشهود است و اینگونه هنر علمسازی دارد از بین میرود. برخی بزرگان این عرصه امروز در میان ما نیستند و اگر میتوانستند هنر خود را به دیگران منتقل کنند امروز این هنر شرایط بهتری داشت.
کارگردان مستند «نشان» درباره جالبترین تجربه خود در مسیر ساخت این مستند هم گفت: واقعیت این است که من در ابتدا نمیخواستم درباره علم فیلم بسازم و صرفاً قصد ساخت مستندی درباره عزاداری امام حسین (ع) را داشتم چرا که معتقدم این مراسم تنها و بزرگترین کارناوال رسمی در ایران است که همه آدمها در هر سطح و طبقهای از فرهنگ و اقتصاد در آن مشارکت میکنند. حتی اقلیتهای مذهبی هم در این مراسم حضور دارند و ما افراد یهودی و زرتشتی در کشور داریم که در این ایام نذری میدهند. این ویژگی بسیار مهمی است. قصد ساخت مستند درباره مراسم عزاداری بود، اما ماجرای علمکشی بهخصوص در جنوب که من بودم، بیشتر توجهم را جلب کرد. افرادی را در ماجرای علمکشی میدیدم که از یکدیگر سوال میکردند آیا برای علمکشی وضو داری؟ و یا افرادی مشارکت میکردند که شاید در ظاهر اساساً شباهتی به افراد مذهبی نداشتند، اما برای علمکشی نذر میکردند. این ویژگیها توجهم را به خود جلب کرد و بعدها از جنوب به تهران آمدم و این مستند را ساختم.
منبع: مهر