این نگهبان ۴۰ ساله که صبح چهارشنبه از سوی پلیس آگاهی تهران در پارک مهدیه در حوالی میدان آزادی دستگیر شد در خصوص نحوه سرقتهایی که از انبار سازمان میراث فرهنگی انجام داده بود میگوید: همکار من امین اموال بود و در موزه کار میکرد. البته جایی که من به آن دستبرد زدم، مخزن میراث فرهنگی بود. خودم نگهبان بودم که یک روز برای سرکشی به اتاقی رفتم که عتیقهها در آن نگهداری میشد. همکارم که عنوان امین اموال داشت پارسال کرونا گرفت و در خانه اش قرنطینه شد. به همین دلیل من به جای او برای سرکشی به اتاق عتیقهها رفتم. چشمم به یک مجسمه کوچک مهرماهی افتاد. مهرماهی متعلق به دوره هخامنشیان بود که دقیقا مشابه آن داخل میز بود. با دیدن مجمسه دستم آمد که ماجرا از چه قرار است.
مجسمه حرفهای ساخته میشد و با اصل جا به جا کرده و به خارج انتقال داده میشد. این کار امین اموال بود و من در همان لحظه به رازش پی بردم. او مشابه اصل عیتقهها را میساخت و سر جایش قرار میداد و سپس اصلی را سرقت میکرد بی آنکه کسی متوجه شود. ولی من به جای اینکه ماجرا را لو دهم باتوجه به کینهای که از آنها به دل داشتم، تصمیم گرفتم از این فرصت استفاده کنم و خودم عتیقهها را سرقت کنم.
سارق اشیاء تاریخی انبار میراث فرهنگی همدان در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه پس از سرقت آثار تاریخی با آنها چکار میکرد گفت: «بخشی از آنها را میفروختم، اما بعضی از آنها که تقلبی بودند را به انبار برمیگرداندم.» .
این سارق در توضیح تقلبی بودن بعضی از آثار مسروقه گفت: «همان همکارم که امین اموال بود در درست کردن سنگها و بعضی ظروف تقلبی مهارت داشت. او چند قطعه از عتیقه جات و سنگهای قیمتی را با ساخت تقلبی جابجا کرده بود. به همین خاطر وقتی چند تکه از آنها را برای فروش بردم متوجه شدم تقلبی است. بعد از آن با هم کار میکردیم و بیشتر اشیاء ارزشمند را خارج میکردیم و پس از مدتی بدل آن را جای آن میگذاشتیم. مثلا یک ظرف مربوط به شکار خسرو پرویز بود که ۸۰۰ میلیارد تومان قیمت داشت. یکی هم دستبند داریوش بود که وقتی آنها را برای فروش بردم فهمیدم تقلبی است. اینجا بود که فهمیدم همکارم اشیاء را خارج میکند و بدل آن را داخل انبار میگذارد.
این سارق همدانی در پاسخ به سؤالی در خصوص اینکه آیا تمام مخزنهای انبار میراث فرهنگی را سرقت کرده بودند و به جای آنها اشیاء تقلبی گذاشته بودند پاسخ داد: «نه. آخرین روز یک گاوصندوق باز کردیم که اصل بود. سکه، مجسمه، سنگهای اصلی دوره هخامنشی و ساسانیان. یک مُهری هم بود برای دوره ساسانیان به ارزش ۹۰ میلیارد تومان. از این قبیل سنگها زیاد بود.»
این سارق دستگیر شده در خصوص نحوه پیدا کردن مشتریان اشیاء تاریخی و اینکه آیا از کشور ایران بودند یا خارج از کشور نیز توضیح داد: «هم ایرانی بودند همه خارجی. مثلا از کشور روسیه مشتری داشتم. آنها فهمیده بودند جیوه سرخ دارم. یک گرم از آن ۲ میلیون دلار قیمت داشت. این جیوه در نیروگاههای هستهای برای پیشران هستهای استفاده میکنند و مشتری زیادی داشت.»
سارق اشیاء ارزشمند و منحصر به فرد تاریخی در نهایت خونسردی در خصوص این سؤال که چه مقدار از جیوه سرخ را به روسها فروخته است پاسخ داد: «هیچ. چون پلمب بود و من حاضر نشدم پلمب آنرا باز کنم»
نگهبان انبار امن میراث فرهنگی که خود را معتاد به تریاک و شیشه بدون سابقه کیفری معرفی کرد، در خصوص میزان تحصیلات خود گفت لیسانس مکانیک دارد. او درباره نحوه لو رفتن سرقتهایش گفت: «گیجبازی همکارم باعث شد لو برویم. یک سکه از ساک او داخل اتاقمان افتاده بود. وقتی کارمندان آن سکه را پیدا کردند متوجه سرقت شدند و مأموران را خبر کردند.»
او همچنین در خصوص اینکه چه مقدار از این اشیاء را به فروش رسانده است هم پاسخ داد: «موفق نشدم بفروشم، بعد از سرقت راهی تهران شدم و بدنبال خریدار مناسب بودم. چون دنبال مشتری دست به نقد بودم و از طرفی هم باید اموال را به خریدار نشان میدادم، همیشه عتیقهها را با خودم حمل میکردم. مشتری هم پیدا کردم، اما مشتریها قصد بزخری داشتند و من هم که قیمت این عتیقهها دستم بود، متوجه میشدم. مثلا یکی از عتیقهها که مهری برای دوره ساسانیان بود، حدود ۹۰ میلیارد تومان ارزش داشت، اما خریداران مبلغی پایینتر از مبلغ اصلی پیشنهاد میدادند که من حاضر نمیشدم وارد معامله با آنها شوم.» این پاسخ سارق اشیاء تاریخی همدان با جواب قبلی او که گفته بود قسمتی از اشیاء را فروخته بودم در تضاد بود.
سارق اشیاء تاریخی گفت: تعدادی از آثار مسروقه را نزد خود نگهداری کردم تا قیمت دلار زیاد شود و بعد سر فرصت آنها بفروشم.
سارق ۴۰ ساله موزه همدان در خصوص نحوه دستگیری خود در تهران گفت: آمده بودم تهران برای بستری کردن یکی از دوستانم در کمپ ترک اعتیاد. او حالش بد شد به همین خاطر به پارک المهدی در میدان آزادی رفتیم. روی صندلی نشسته بودیم که مأموران مرا شناسایی و دستگیر کردند.»
سارق دستگیر شده در پایان صحبتهای خود در خصوص اینکه ایده و فکر سرقت از موزه از چه زمانی و چگونه به ذهنش رسید گفت: به خاطر اینکه میراث فرهنگی حقم را نمیداد همیشه به فکر تلافی بودم. از میراث به من پیشنهاد دادند برنامههایی که از مهمانان خارجی و داخلی دعوت میشد صدابرداری کنم. برای این کار چند دستگاه صدابردای کرایه کردم. حتی یک بار مجبور شدم طلاهای همسرم را بفروشم. به همین خاطر ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون تومان هزینه کرده بودم، اما وقتی پولم را طلب کردم آنها گفتند تو کارمند میراث بودی و نباید این کار را قبول میکردی و خرج کرد مرا ندادند. به همین دلیل من هم فکر سرقت اشیاء به سرم زد و آن را عملی کردم.
میراث فرهنگی باید چندین لایه امنیتی داشته باشد.
۲۰۰ کارمند مازاد و مصرف کننده
دیگه بودجه ای برای بقیه چیزا نمیمونه