اقداماتی از سر ترحم، بعضی جاهلانه و در برخی مواقع نمایشی افراد در غذارسانی به سگهای رها شده و ولگرد با وجود هشدار کارشناسان محیط زیست و حیاتوحش یکی از مهمترین عوامل ازدیاد جمعیت سگهای ولگرد و تشکیل کلونیها و گلههای این حیوان شده است.
حمله سگهای ولگرد به انسانها و کودکان ماجرای تازهای نیست و چند سالیست که شاهد پر رنگ شدن چنین اخباری در فضای رسانه و به ویژه شبکههای اجتماعی هستیم که بعضا پیامدهای ناگواری از جمله جراحت و یا جان باختن انسانها و به خصوص کودکان را در اثر گازگرفتگی سگها به دنبال داشته است.
از بارزترین نمونههایی که در چند سال گذشته میتوان به آن اشاره کرد که منجر به فوت فرد قربانی شده میتوان به مرگ دلخراش کودک ۴.۵ ساله در روستای بیرجند بر اثر حمله سگهای ولگرد در مقابل چشمان مادرش، و یا مرد ۶۰ ساله در تهران در شهریور ماه ۹۹ و همین چند روز پیش در چهارم و دهم تیرماه سال جاری در دامشهر قم که منجربه فوت دو کودک شد.
با بررسی سابقه حملات سگهای ولگرد در کشورمان به کودکان و انسانها متوجه میشویم که اکنون حمله سگهای ولگرد از مناطق دور افتاده و بعضا پارکهای جنگلی به حاشیه شهرها و مناطق مسکونی گسترش یافته است به نحوی که گویی انسان در حال تبدیل شدن به طعمهای برای گلههای سگ ولگرد است.
اقداماتی از سر ترحم، بعضی جاهلانه و در برخی مواقع نمایشی افراد در غذارسانی به سگهای رها شده و ولگرد با وجود هشدار کارشناسان محیط زیست و حیاتوحش یکی از مهمترین عوامل ازدیاد جمعیت سگهای ولگرد و تشکیل کلونیها و گلههای این حیوان شده است.
نکته قابل توجه در این میان این است که با وجود آنکه بسیاری از متخصصان تبدیل سگهای ولگرد به یک معضل بزرگ را پیشبینی میکردند و بر لزوم اقدامات اصلاحی در زمینه کنترل جمعیت این سگها تاکید داشتند، اقداماتی نظیر معدوم سازی غیر اصولی سگهای ولگرد و واکنش شدید افرادی به اسم حمایت از حقوق حیوانات عملا سبب بیاثر شدن اقدامات اصلاحی شد.
حال این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان تعارض بین حقوق حیوانات و اقدامات اصلاحی برای جلوگیری از وقوع حوادث ناگوار ناشی از حمله سگهای ولگرد به انسان را حل کرد.
نقی میرزا کریمی، از محیطبانان کهنهکار سرپرست اداره حفاظت محیط زیست شهرستان دماوند، معتقد است برای بررسی این معضل ابتدا باید تعریف درستی از سگ ولگرد داشته باشیم؛ «در واقع سگ حیوانی اهلی است که سالیان سال با انسانها زندگی کرده است؛ یا پیش گله بوده یا نگهبان؛ بنابراین هیچگاه به طور آزاد در طبیعت و یا زیستگاههای طبیعی زیست نکرده است.
پس وقتی میگوییم سگ ولگرد، یعنی سگی که کسی نگهداری از آن را نپذیرفته و بدون صاحب رها شده است. همیشه من به دلیل مسئولیتی که داشتم، هشدارهای لازم را میدادم که این سگها یک روز دردسر میشوند. با توجه به این که سگ در طبیعت جایگاهی ندارد این باعث میشود که به حیاتوحش آسیب بزنند و به گونههای جانوری با ارزشی مثل آهو، یوزپلنگ و ... ضربه بزند.
از طرفی حالا این معضل در حال تبدیل شدن به یک بحران در داخل حریم سکونتگاههای انسانی شده و انسان به ویژه بچهها را که آسیب پذیرترند در معرض آسیب قرار داده است. پیامد این بحران علاوه بر مشکلات بهداشتی، سلب آرامش و بهم ریختگی روحی روانی افراد جامعه را به دنبال داشته است. واقعیتی که میرزاکریمی به آن اشاره دارد این است که یک سری افراد آگاهانه از احساسات افراد ناآگاه سو استفاده میکنند و با عناوینی همچون حمایت از محیط زیست و حیوانات و اقداماتی همچون غذادهی دستی و بیجا، سبب ازدیاد زاد و ولد و در نتیجه جمعیت این حیوان شدهاند.
البته از نقش برخی رسانههای خارجی در ترویج این اقدامات نباید غافل شد. این در حالیست که باید غذا دادن به سگهای ولگرد در همان کشورها ممنوع و با مجازات سنگین همراه است.
وی به این نکته اشاره میکند که در کشور ما نیز ضوابط و قوانینی وجود دارد که دستورالعمل کنترل جمعیت سگهای بلا صاحب یا بیسرپرست و یا ولگرد را مشخص کرده است که بر اساس آن شهرداریها موظف هستند سگها را از سطح شهر جمعآوری، در مراکز ویژه عقیمسازی و کنترل کنند. این اقدامات همچنین نگهداری موقت سگها و سپردن آنها به افرادی برای استفاده به عنوان سگ نگهبان گله را شامل میشود. اگر کسی داوطلبانه این مسئولیت را پذیرفت باید تعهد بدهد که اجازه رها کردن این حیوان را ندارد.
این کارشناس حیات وحش افزایش بیماری هاری و بیماریهای مشترک بین انسان و دام را از جمله آسیبهای ناشی از زیست سگهای ولگرد در حریم مسکونی ذکر میکند؛ «وقتی اعلام میکردیم که باید چارهای برای افزایش جمعیت سگهای ولگرد شود، به ما میگفتند که بیرحم هستید، ولی الان باید خودمان را جای کسی بذاریم که سگها فرزندش را تکه پاره کرده و جانش را گرفتهاند. باید پذیرفت که مطالبه مردم برقراری نظم و آرامش در محیط زندگیشان است و اگر افراد مدعی حقوق حیوانات با این شیوه مشکلی دارند، باید خود مسئولیت نگهداری از این سگها را بر عهده بگیرند.»
وی با بیان اینکه پیش از هر چیز این را بدانید که من خود حامی جدی حقوق حیوانات اهلی و وحشی هستم تصریح کرد: آزار و اذیت سگها به هر شیوه غیر قابل پذیرش است و ما هم با این اقدامات به شدت مخالفیم، ولی قرار نیست که این حیوانات باعث سلب آسایش مردم و مخل زندگی آنان شوند. افراط و تفریط در هر شرایطی بد و مذموم است. اما آنچه مسلم است در هیچ کشوری شاهد به این اندازه رهاشدگی در کنترل سگها نیستیم. کشته شدن دو کودک در یک هفته توسط سگهای ولگرد زنگ خطری برای همه کشور است. شاهد آن ۹۰۰ مورد گزیدگی از سوی سگ در شهرستان دماوند تنها در ۹ ماهه اول سال ۱۴۰۰ است.
دکتر عبدالرضا باقری صاحب نظر مسائل محیط زیست و حیات وحش نیز در این باره میگوید به دلیل همزیستی تاریخی سگ در کنار انسان و برخورداری این حیوان از حمایت صاحبانشان مانند چوپانان و ... همواره این حیوان از زاد و ولد بالایی برخوردار بوده است. این در حالیست که به دلیل تغییر سبک زندگی، دیگر امروز آن زاد و ولد بالای سگها و رها شدن در طبیعت به یک معضل تبدیل شده است.
واقعیت این است که در سایه سیاستگذاریهای اشتباه سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان دامپزشکی و غفلت از یک برآورد درست از مسئله و عدم توجه به نظر کارشناسان و دلسوزان شاهد یک خطای راهبردی هستیم چرا که باید خیلی زودتر از اینها با اقداماتی از جمله عقیمسازی سگها بحران را مدیریت میکردیم.
در کنار این موضوع نبود دشمن طبیعی نیز عامل دیگر افزایش جمعیت سگها است. در این جا شما با حیوانی روبرو هستید که به مدد زندگی گلهای و حس بویایی بالا و در عین حال آشنایی با انسان و نقاط ضعف آن به دشمنی برای انسان و محیط زیست تبدیل شده است. حالا ما با حیوانی روبرو هستیم که خوی وحشی آن زنده شده و میداند که چگونه شکار کند. این باعث میشود که این حیوان برای طبیعت آسیبزا شود و در جاهایی مثل پارکهای ملی این حیوان حمله به حیاتوحش را آغاز کند.
نکتهای که باقری به آن اشاره دارد این است که سگها باید دائم تحت درمان و کنترل قرار داشته باشند به طوری که اگر به حال خود رها شده و به تغذیه از پسماندهای آلوده رو بیاورند، با توجه به گستردگی حضوری که در اطراف شهرها دارند، گسترش بیماریهایی از جمله کیست هیداتیک را سبب خواهند شد.
وی در مورد اقدامات موثر در زمینه کنترل جمعیت سگهای ولگرد میگوید؛ مطالعهای در سال ۷۹ یا ۸۰ انجام شد که بر اساس آن یک نقشه راه در اختیار شهرداریها قرار گرفت. راه حلی که در سایر نقاط دنیا نیز امتحان خود را به خوبی پس داده است. سگها باید جمع آوری، درمان و عقیم و در پناهگاه نگهداری شوند. این بهترین و انسانیترین راه است که مسئولیت آن نیز متوجه دولت است. رفع این معضل نیازمند هزینه است و باید در اطراف شهر و در جاهایی که امکانش وجود دارد پناهگاهی برای سگها با حضور دامپزشک ایجاد شود.
به گفته این کارشناس محیط زیست، چه بخواهیم چه نخواهیم این حیوانات طرفدارانی دارند بنابراین کشتن سگها باعث جریحهدار کردن احساسات این طرفداران خواهد شد و بنابراین این اقدام اگرچه سادهترین راه، ولی نه صحیح است و نه انسانی.
وی با تاکید بر استفاده از ظرفیت حامیان حقوق حیوانات میگوید: چنانچه دولت به وظایف خود به درستی عمل کند، با جلب اعتماد این حامیان میتوان گامهای بزرگی برای ساماندهی و نگهداری این حیوانات برداشت.
باقری معضل سگهای ولگرد را مختص کشور ما نمیداند و در این باره میگوید؛ این مشکل در سرتاسر کشورهای جهان وجود دارد، و کشوری نیست که با این معضل روبرو نباشد، اما با اقدامات کنترلی نظیر اختصاص بودجه، قوانین سفت و سخت و استفاده از ظرفیت متخصصان حیاتوحش به عنوان پلیس حیوانات توانستهاند این موضوع را تا حد زیادی کنترل و ساماندهی کنند.
در عین حال در کشوری مانند هندوستان که به دلیل جمعیت زیاد عدم امکان ساخت پناهگاه برای سگها وجود ندارد، اما شهرداریها موظف به انجام اقداماتی برای کنترل این معضل هستند. در این کشور ابتدا سگها عقیم و سپس به طور مرتب انگل زدایی شده و تزریق واکسن به طور مرتب در مورد آنها انجام میشود. در چنین مواردی حتی با وجود آنکه سگها توسط ساکنین محلات تغذیه میشوند، اما اقدامات کنترلی جلوی تبدیل شدن سگهای ولگرد را به یک معضل تا حد زیادی گرفته است.
منبع: ایلنا