حجتالاسلام ابراهیم کلانتری در جلسه سوم از سلسله مباحث با موضوع "ولایت فقیه" به صورت اجمالی پیرامون مراتب ده گانه توحید که فهم آن یکی از پیش نیازهای ورود به مبحث «ولایت بر تشریع» که به عبارت دیگر «ربوبیت تشریعی» است، گفت: مرتبه عالیه توحید، همانا «توحید در واجب الوجود» است.
این استاد دانشگاه با اشاره به آیه ۱۱ سوره مبارک رم گفت: مرتبه دوم، «توحید در خالقیت» است. یعنی اینکه در جهان هستی هیچ خالقی جز خدای سبحان وجود ندارد.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) گفت: مرتبه سوم، «توحید در ربوبیت تکوینی» است. منظور این است که تنها کارگردان مستقل جهان خداست و نظام این جهان، تحت تدبیر حکیمانۀ یک پروردگار اداره میشود.
او در ادامه گفت: مرتبه چهارم، «توحید در ربوبیت تشریعی» است. یعنی فقط خداوند حقّ قانونگذاری برای مردم را دارد. «اِن الحکمُ اِلّا لِلّهِ» و مرتبه پنجم، «توحید در الوهیت» است. فقط و فقط خداوند شایسته بندگی و پرستش است. «لااله الا الله».
کلانتری گفت: نِصاب توحید از دیدگاه قرآن این پنج مورد است و اگر کسی اعتقاد و التزام به این موارد داشته باشد، از دیدگاه قرآن، موحد است.
تولیت حرم مطهر گفت: مرتبه ششم، «توحید در عبادت» است: إِیّاکَ نَعبُد. فقط تو را عبادت میکنیم و مرتبه هفتم، «توحید در استعانت» است إِیّاکَ نَستَعین. فقط از تو کمک میگیریم.
او گفت: مرتبه هشتم، «توحید در خوف» است. یعنی خشیه و ترس، فقط از خدا. در سوره مبارک احزاب آیه ۳۹ آمده است: "الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلَا یَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَکَفَى بِاللَّهِ حَسِیبًا" آنان که تبلیغ رسالت خدا کنند و از خدا میترسند و از هیچ کس جز خدا نمیترسند و خدا برای حساب به تنهایی کفایت میکند.
کلانتری گفت: مرتبه نهم، «توحید در رجا» است یعنی انسانهای مومن فقط به خدا توکل میکنند. "اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ" (سوره مبارک تغابن ایه ۱۳) خدای یکتاست که جز او خدایی نیست و اهل ایمان، تنها بر خدا باید توکل کنند.
او گفت: مرتبه دهم، «توحید در محبت» است "وَالَّذینَ آمَنوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ" (سوره مبارک بقره ایه ۱۶۵) آنهایی که به خدا ایمان دارند عشقشان به خدا، شدیدتر است.
کلانتری در ادامه با بیان اینکه «ولایت بر تشریع» عبارت است از سرپرستیِ وضع و جعل و تشریع قانون، گفت: به عبارت دیگر یعنی اینکه کسی سرپرست جعل قانون و وضع کننده اصول و مواد قانونی باشد. قرآن کریم چنین ولایتی را مختص خداوند میداند: خداوند متعال در بخشی از آیه ۶۷ سوره مبارکه یوسف میفرمایند «اِن الحکمُ اِلّا لِلّهِ» و این از آن روست که تنها قانون کامل، جامع و شایسته که بتواند بر همه شئون مادی و معنوی و دنیوی و اخروی انسان پرتو افکند و انسان را با اطمینان در مسیر بندگی و سعادت دنیا و آخرت به حرکت درآورد قانونی است که از طرف خالق انسان و جهان و خدای دانا و حکیمِ مطلق وضع شده باشد.
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: پرسشی که اینجا مطرح میشود این است که با توجه به اینکه انسان به تعبیر قرآن، خلیفه خدا بر زمین و صاحب عقل و کاملترین نیروی هوش و محاسبه است، چه دلیلی دارد که وضع و تشریع قانون مورد نیاز او را باید خدا بر عهده بگیرد و خودش از قانونگذاری برای سیر و حرکت خود در مسیر بندگی منع گردد؟ آیا نوابغ روزگار که در پرتو هوش و استعداد و خردورزی توانسته اند پرده از بسیاری از اسرار جهان بر دارند مجاز نیستند به وضع قوانینی که مسیر بندگی و کمال را بر آدمیان میگشاید، دست بزنند؟
او در پاسخ به این پرسش گفت: مراد از قانون در جهان بینی توحیدی، قانونی است که با اطمینان و یقین بتواند بر همه ابعاد وجودی انسان پرتو افکند، یعنی در عین حال که به نیازهای مادی انسان پاسخ میدهد به نیازهای معنوی او هم پاسخ صحیح بدهد و جسم و جان را در بر بگیرد، همانگونه که بر روابط فردی او پرتو میافکند بر روابط اجتماعی او نیز پرتو افکند، و همزمان به سعادت دنیا و آخرت او نیز بیانجامد. چنانکه چنین قانونی باید منطبق بر واقعیتهای جهان نیز باشد.
تولیت حرم مطهر گفت: وضع چنین قانون جامعی فقط و فقط از عهده کسی بر میآید که حداقل واجد دو ویژگی باشد: نخست اینکه عالِم به جهان هستی از یکسو و همه ابعاد وجودی انسان از سوی دیگر و انواع روابط متقابل انسان و جهان از سوی سوم باشد. چنین علمی فقط مختص خداوند علیم است. هیچ نابغهای از آغاز تولد انسان تا امروز نه واجد چنین علمی بوده است و نه مدعی آن. قانون آنگاه درست، حق و موجب سعادت انسان است که؛ اولاً: با ساختار تکوینی جهان هماهنگ باشد، ثانیاً: با فطرت و ساختار تکوینی انسان هماهنگ باشد، و ثالثاً: با رابطه تکوینی انسان و جهان سازگار باشد.
او، پیرامون ویژگی دوم واضع این قانون جامع گفت: قانون گذار بی نیاز از هرگونه سود و منفعتی در وضع قانون باشد. خالق هستی یگانه موجودی است که افزون بر علم بی پایان به جهان و همه نیازهای مادی و معنوی انسان، در وضع و تشریع قانون برای انسان، هیچ سود و منفعتی نمیبرد و در نتیجه تحت تاثیر تمایلات فردی و گروهی قرار نمیگیرد. بلکه آنچه را مقتضای حق و عدالت است وضع میکند.
کلانتری گفت: تعبیر دیگری که میتوان از این نوع ولایت به کار برد «ربوبیت تشریعی» است که مختص خداوند است و موحد واقعی کسی است که افزون بر «توحید در واجب الوجود»، «توحید در خالقیت» و «توحید در ربوبیت تکوینی»، به «توحید در ربوبیت تشریعی خدا» نیز اعتقاد داشته باشد.
او با بیان اینکه شیطان به سبب عدم التزام به «توحید در ربوبیت تشریعی خدا»، مشرک شد، گفت: "فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ" پس تمام فرشتگان بدون استثنا سجده کردند "إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِین" مگر شیطان که غرور و تکبر ورزید و از زمره کافران گردید. (آیات ۷۳ و ۷۴ سوره مبارکه «ص»)
این استاد حوزه و دانشگاه گفت: رانده شدن ابلیس از درگاه الهی، به سبب عدم پذیرش و تمرد از دستور خداوند برای سجده بر حضرت آدم علیه السلام، رخ داد. به عبارت دیگر، عدم التزام به "ولایت بر تشریع"؛ و سبب آن نیز، کِبر شیطان بود. کِبر به حالت روحی گفته میشود که در آن فرد احساس خودبزرگی کند و در صورتی که بروز پیدا کند، تکبر میشود.
او گفت: امیرمومنان حضرت علی علیه السلام در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه میفرماید، از داستان ابلیس، پند و عبرت بگیرید، از این رو که عبادات طولانی و کوششهای فراوان او (بر اثر تکبّر) از بین رفت، او خداوند را شش هزار سال عبادت نمود که معلوم نیست از سالهای دنیا است یا از سالهای آخرت ولی با ساعتی تکبر و غرور، همه عبادات و کوشش هایش را محو و نابود کرد، گرچه ابلیس، آسمانی و عرشی بود، ولی فرمان خدا بین اهل آسمان و زمین یکی است، و همه بندگان در برابرش مساوی هستندای بندگان خدا، از این دشمن خدا (یعنی ابلیس) برحذر باشید.
تولیت حرم مطهر در ادامه گفت: "ولایت بر تشریع" نیز همانند "ولایت تکوینی" با اذن و اراده خداوند به برخی از انسانهای برگزیده تفویض میشود.
پرسش و پاسخ پیرامون موضوعات مطرح شده و توضیح پیرامون شبهات حاضران، پایان بخش این نشست بود.