امام جماعت، مهمترین رکن مسجد و عامل اصلی برای فعال شدن مساجد و خروج آنان از انفعال است. فعالیتی که به تبع آن جوانان و نسل نو را به مسجد جذب خواهد کرد که نمونههای بسیاری از آن را در طول تاریخ جمهوری اسلامی شاهد بودیم.
یکی از بارزترین این مصادیق در مسجد امام موسی بن جعفر علیهالسلام واقع در خیابان غیاثی تهران رقم خورده است.
آیتالله سعیدی به پیشنهاد پدر به تحصیلات دینی گرایش پیدا کرد
این روحانی با بهرهگیری از ظرفیت منبر و مسجد، مبارزه علیه شاه را سامان داد
در دوران نهضت اسلامی، مسجد به عنوان پایگاهی نیرومند و مستحکم در برابر سیاستهای استبداد داخلی و استکبار خارجی عمل میکرد و نقش ویژهای در روشنگری مردم داشت. آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی از جمله روحانیون انقلابی بود که در این دوران، توانست با بهرهگیری از ظرفیت منبر و مسجد، مبارزات مردمی را علیه رژیم پهلوی ساماندهی کند. او در دوم فروردین ۱۳۰۸ در خانه حاج سیداحمد سعیدی واقع در محله نوغان مشهد متولد شد. حاج احمد اصالتاً اهل همدان، اما ساکن نوغان بود. سیدمحمدرضا سعیدی کودک بود که مادرش را از دست داد. او پس از گذراندن دوره ابتدایی به پیشنهاد پدر به تحصیلات دینی گرایش پیدا کرد. دروس مقدماتی را نزد پدر فرا گرفت و در نوجوانی، وارد حوزه علمیه مشهد شد. او در آن شهر ادبیات را نزد ادیب نیشابوری، منطق را از آقای دامغانی و شرح لمعه و قوانین و فقه را از سیداحمد مدرس یزدی آموخت. وی مدتی نیز شاگرد آیتالله حاجشیخ کاظم دامغانی و آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی بود.
مسجد مسجد امام موسی بن جعفر (ع) محله دولاب (غیاثی)
آغاز مبارزات آیتالله سعیدی با حضور در مسجد امام موسی بن جعفر (ع)
او سپس به قم رفت تا از محضر علمای بنام حوزه علمیه آنجا بهره ببرد. در قم در درس آیتالله سیدحسین بروجردی و آیتالله میرزاهاشم آملی شرکت کرد و در همین شهر خود را دلداده آیتالله سیدروحالله خمینی یافت. از اینرو با آغاز نهضت اسلامی کوشید با تمام توان در مسیر مبارزه با نظام استبدادی گام بردارد. ساواک از فعالیتهای آیتالله سعیدی بیمناک بود و با حساسیتی ویژه همه اقدامات او را زیر نظر گرفت، اما تهدید، بازخواست و ممنوعالمنبر کردن، مانع از مبارزات وی نشد.
او علاوه بر سفر به نجف و دیدار با امام، طی نامههایی نیز با ایشان ارتباط مستقیم داشت و رهنمودهای امام را در امر مبارزه به کار میبست. چنان که از اسناد ساواک برداشت میشود، مهمترین فعالیتهای مبارزاتی آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی در دوران نهضت اسلامی در مسجد امام موسی بن جعفر (ع) شکل گرفت. این مسجد در محله دولاب (غیاثی) تهران واقع شده است و مؤسسان آن از اعضای فدائیان اسلام بودند.
اهالی محله به امام خمینی (ره) مراجعه کردند تا امام جماعتی برای مسجدشان معرفی کند
به شرطی به مسجد میآیم که جلوی فعالیتهای سیاسیام را نگیرید
آیتالله سعیدی در سال ۱۳۴۴ به دعوت متولیان این مسجد، از قم راهی تهران شد. حجتالاسلام سیدحسن سعیدی (فرزند شهید سعیدی) چگونگی دعوت از پدرش برای امام جماعت مسجد خیابان غیاثی را چنین شرح داده است: «.. یادم نمیرود که یک روزی بعدازظهر بود، عدهای از معتمدین این محل (خیابان غیاثی میدان خراسان) مرحوم حاج آقای متبحری و فرزندشان که نوجوانی بودند، آقای آشیخ علی آقای متبحری که الان در کسوت روحانیت هستند و رانندهشان که آقای حاج قربانی نام داشت، ۳ـ۴ نفر در یک ماشین شورولت (از این ماشینهای بزرگ) مقابل منزل ما در قم پارک کردند و پیاده شدند. بعداً متوجه شدیم که این هیأت به دفتر امام مراجعه کرده و امام جماعتی برای مسجد حضرت امام موسی بن جعفر علیهالسلام، درخواست کرده بودند و اعضای دفتر امام بالاتفاق شهید سعیدی را برای امامت جماعت این مسجد معرفی کرده بودند... یکی از شرطهای پدرم این بود که تهران میآیم و پیشنمازی مسجد را قبول میکنم، به شرط آن که شما جلوی فعالیت سیاسی من را نگیرید...، چون میخواهم که مسجد را پایگاهی به نفع امام بسازم...»
آیتالله سعیدی روی منبر چه میگفت؟
آیتالله سعیدی خیلی زود مسجد موسی بن جعفر علیهالسلام را به پایگاه نهضت امام خمینی تبدیل کرد و ضمن برپایی کلاسهای مختلف آموزش دینی، به سخنرانیهای افشاگرانه و روشنگرانه پرداخت. این بخشی از سخنرانی وی به تاریخ ۳۱ تیرماه ۱۳۴۵ در همین مسجد است: «.. در چنین موقعیت زمانی که همهجا معلوم شده خیانت آمریکا... و همچنین بهاییها تا حدودی الحمدلله خیانتشان معلوم شده... امروز خورشید جمال دلآرای آیتالله العظمی خمینی (صلوات دسته جمعی حاضرین) ... بهتر در دلها تابش کرده. امروز دولت و ملت بهتر میفهمند که حق با خمینی بود که سه سال پیش داد زد، امروز روز حرف است. منتهای مطلب عرض کردم کار را با شعار و صلوات تمام نکنید، بنشینید نزد علما و منبریها، ازشان خواهش کنید این مطالب را به نحو درس به شماها یاد بدهند، یهودیها را به شما بشناسانند... بهاییها را به شما بشناسانند، کمونیستها را به شما بشناسند، عوامل استعمار را به شما بشناسانند. راه مبارزه را به شما یاد بدهند که شما چه بکنید در این دوره که زیر بار اینها نروید. دینتان را حفظ کنید، ایمانتان را حفظ کنید، مملکتتان را حفظ کنید، استقلالتان را حفظ کنید.»
شهید سعیدی در مسجد امام موسیبنجعفر، نشریات دینی و انقلابی منتشر میکرد
انتشار نشریهای به نام «مسجد امام هفتم»
به دنبال این سخنرانیها، آیتالله سعیدی دستگیر شد، اما بعد از آزادی هم دست از مبارزه برنداشت و مانند دیگر مبارزان روحانی، تشکُل انقلابی ایجاد کرد و کانون مبارزه را در مسجد امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) فعال ساخت. شهید آیتالله سعیدی در مسجد امام موسیبنجعفر علیهالسلام، نشریات دینی و انقلابی منتشر کرد، اردوهای آموزشی برای آقایان و خانمها برقرار کرد، کلاسهای درس و تفسیر برپا کرد و سخنرانیهایی ایراد کرد که در آن روزگار و محیط خفقان، هر یک دریایی از روشنگری و افشاگری بودند. راهاندازی نشریهای به نام «مسجد امام هفتم» نقطه اوج فعالیتهای انقلابی سعیدی در مسجد موسی بن جعفر (ع) بود و به واسطه انتشار مقالات فراوان در این نشریه و همچنین بیان سخنرانیهای روشنگرانه درباره نظام شاهنشاهی در این مسجد و شهرها و روستاهای اطراف تهران، چند بار دستگیر شد.
آیتالله سعیدی با ترس و محافظهکاری میانهای نداشت
آیتالله سعیدی، شجاعانه و بیپروا و جسور سخن میگفت و همچون امامش اساساً با ترس و محافظهکاری میانهای نداشت. او میگفت: «.. آقا ملاحظه از کی بکند انسان؟ وقتی که ما حرف حق داریم، منطق داریم، استدلال داریم، مملکت هم که مملکت مسلمانهاست، همه دم از دینداری میزنند، چرا نگوییم؟ البته معلوم است، آن دستهایی که نمیخواهد در این مملکت «اشهد ان محمداً رسولالله» گفته شود و میخواهند ایران را به جای فلسطین خودشان قرار بدهند، آنها نمیتوانند ببینند البته، لذا مزاحمت ایجاد میکنند، خمینیهای ما را تبعید میکنند، علمای ما را به زندان میفرستند، بازاریها را به زندان میاندازند و چه میکنند و چه میکنند. لکن همین است آقا. ما جنگی نداریم، مبارزهای نداریم. فقط امر به معروف و نهی از منکر است. البته همین هم بیدردسر نیست آقا!...»
شهید سعیدی در زندان ساواک
آیتالله سعیدی چگونه مسجد خود را پُرجمعیت کرد؟
شهید آیت الله سعیدی از شاگردان خاص حضرت امام و بسیار فاضل بود و خصوصیات فردی منحصر به فردی داشت. بسیار بیغل و غش و بااخلاص بود و بارها گوشزد میکرد: «اگر کسی بهتر از من میتواند مسجد را اداره کند، لحظهای تردید نکند! بیاید و امام جماعت شود و ما پشت سرش نماز میخوانیم». به امام جماعتهای سایر مساجد میگفت: «بیایید امام جماعت را دورهای کنیم. یک شب شما به مسجد ما بیایید و یک شب من به مسجد شما میآیم!». کمتر کسی حاضر است چنین کاری بکند. همین نشانه صفا و خلوص این مرد بود. او میخواست مردم بدانند روحانیون همگی یک هدف دارند و کسی برای خودش کار نمیکند. در این زمینه تا حدودی موفق شد. ایشان گاهی در هیأتهای کوچک محل شرکت و برای مستمعین صحبت میکرد. ابداً شبیه بعضی از وعاظ نبود که منتظر میمانند تا دعوتشان کنند. خیلی راحت پشت موتور گازی جوانها مینشست و خود را به محل سخنرانی میرساند. برای نسل جوان بسیار جذاب بود و مسجد ایشان از آبادترین و پرجمعیتترین مساجد به شمار میرفت. بعدها هم الحمدلله همینطور بود و آقای طباطبایی آن مسجد را به بهترین نحو ممکن اداره کرد.
من با کلانتری کاری ندارم
سخنرانیهای آیتالله سعیدی در مسجد امام موسیبنجعفر علیهالسلام، به قدری تند بود که از همان بدو ورود ایشان به مسجد، حساسیت منابع اطلاعاتی رژیم را برانگیخت. او در یکی از همین سخنرانیها، هم رژیم پهلوی را مورد انتقاد قرار داد و شاه را «ظالم» خواند، هم علیه استعمار آمریکا و بهائیت سخن راند و از همه مهمتر نام امام خمینی را بر بالای منبر برد.
به فاصله چند روز بعد از این سخنرانی، وی احضار شد تا «تذکرات لازم داده شود که در منابر فقط مطالب دینی و مذهبی ایراد کند.» با وجود این «تذکرات» با فرارسیدن ماه محرم، سخنرانیهای کوبنده آیتالله سعیدی در منبر مسجد موسی بن جعفر (ع) ادامه یافت. کلانتری ۱۴ تهران در این باره گزارش داد: «تاکنون چندینبار اظهارات خلاف رویه و تحریکآمیز کرده که گزارش آن به عرض رسیده و، چون به وی ابلاغ گردیده که برای دادن تعهد و کسب اجازه به کلانتری بیاید، اظهار کرد: «با کلانتری کاری ندارم.» و، چون ایام محرم است و کسانی که پای منبر جمع میشوند مردم عامی و متعصب و دلال هستند، اصولاً صلاح نیست که این شخص به منبر برود...»
افکار من تطبیق میکند با منویات آیتالله خمینی
سخنرانیهای آیتالله سعیدی در مسجد موسی بن جعفر (ع)، باعث جذب حداکثری شده بود و همواره جمعیت قابل توجهی برای استماع سخنان ایشان به این مسجد میرفتند. سخنران نیز با شجاعت و صراحت هرچه تمامتر در اکثر منابر خود، به هر مناسبتی از امام خمینی صحبت کرده و برای سلامتی ایشان دعا میکرد. در پی گزارشهای ساواک، آیتالله سعیدی روز ۹ مرداد سال ۱۳۴۵ بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او در بازجویی بر حمایت و طرفداری خود از امام خمینی تأکید کرد و گفت: «افکار من تطبیق میکند با منویات آیتالله خمینی...» پس از چند جلسه بازجویی و اخذ تعهد، این روحانی مبارز دو ماه بعد آزاد شد. اما عمال رژیم پهلوی دستور گرفته بودند تا «به محض مشاهده عمل خلاف و مشکوک» از ایشان، مراتب را گزارش کنند.
زندگینامه شهید سعیدی در قالب کتاب «بصیرت در روزگار سکوت» منتشر شده است
محور اصلی مبارزات آیتالله سعیدی در سنگر مسجد موسی بن جعفر
براساس آنچه از اسناد برداشت میشود، محور اصلی مبارزات آیتالله سعیدی در سنگر مسجد موسی بن جعفر (ع) عبارت بود از: احیای نام امام خمینی، افشاگری علیه دولت و دربار شاهنشاهی، افشای چهره کریه استعمار آمریکا، تشویق مردم به مبارزه، سازماندهی حرکتهای ضد سلطنتی، ارائه آموزشهای دینی و مذهبی به مردم و تشکیل کلاس، دعوت از وعاظ و روحانیون انقلابی جهت سخنرانی در مسجد، سخنرانی علیه بهائیت و یهود، مقایسه رژیم شاهنشاهی با دولت بنیامیه.
مبارزات آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی سرانجام موجب دستگیری مجدد او در ۱۳ خرداد ۱۳۴۹ شد، اما اینبار تاب شکنجههای وحشیانه ساواک را نیاورد و در بیستم همان ماه بر اثر شکنجهها، شهد شهادت را نوشید. اقدامات و محبوبیت آیتالله سعیدی به حدی بود که این روزها محله دولاب تهران به نام آیتالله سعیدی شناخته میشود.
منبع: فارس