اگر دوست دارید بدانید که کدام خوراکی‌ها به واسطه شخصیت‌های فیلم و سریال و یا کارتون ها دیده شدند مطلب زیر را از دست ندهید.

 معمولا برای همه پیش آمده که با دیدن غذا خوردن بازیگران یک فیلم یا سریال و یا شخصیت های کارتونی هوس آن غذای خوراکی به سرمان بزند، امروز  قصد داریم خوراکی‌هایی راکه به واسطه یک فیلم یا سریال بیشتر دیده شدند، یا روی بورس آمدند، بررسی می‌کنیم.

نخود با «شب‌های برره»
نخود نیازی به معرفی در شب‌های برره نداشت، اما نوع خاصی از خوردنش که نخود را روی دست می‌گذاشتند و با دست دیگری رویش می‌زدند با شب‌های برره معروف و در چند مورد باعث خطر هم شد. در این روش نخود می‌پرید ته حلق و هر لحظه ممکن بود اتفاق ناگواری بیفتد. نوچوفسکو هم شام برره‌ای بود که اسمش معروف شد، اما آن قدر فانتزی بود که پایش به هیچ سفره‌ای باز نشد.

شب های برره


بیشتتربخوانید


عسل با «بامزی»
در برهوت محتوای جذاب داخلی و خارجی، بچه‌های دهه شصتی ناچار بودند بار‌ها و بار‌ها کارتون بی هیجان «بامزی، قوی‌ترین خرس جهان» را تماشا کنند، خرسی که دستش به دهان مبارک می‌رسید و روزی چند خمره عسل می‌زد توی رگ تا قوی شود و با پلیدی‌ها مبارزه کند. این طوری بود که هر بار یک قاشق عسل می‌خوردیم فکر می‌کردیم مثل بامزی قوی شدیم غافل از این که نفر مقابل احتمالاً دو قاشق عسل بیشتر خورده بود و خلاصه ما به اتکای تبلیغ و تاکید بامزی روی عسل، می‌رفتیم توی کوچه و یک کتک حسابی می‌خوردیم.

عسل بامزی

«کیمچی» با خانواده کیمچی
به دنبال علاقه مردم به تماشای سریال‌های کره‌ای، غذا‌های آن‌ها هم طرفداران خودش را پیدا کرد. یکی از این غذا‌ها که ایرانیان مشتاق بودند مزه‌اش را بچشند «کیمچی» بود. کره‌ای‌ها آن قدر در شناساندن فرهنگ و غذای خود پافشاری داشتند که در نوروز ۹۴ سریالی با نام «خانواده کیمچی» از تلویزیون ایران پخش شد. البته باید گفت که خوراکی‌های آن کشور خیلی مورد توجه هم‌میهنان قرار نگرفت.

سوشی با «مرد هزار چهره»
در سال ۸۷ و با پخش سریال «مرد هزار چهره»، شخصیت بهاره رهنما که یک دختر پولدار بود، غیرمستقیم برای سوشی تبلیغ کرد. از آن به بعد سوشی هم از یک غذای افسانه‌ای به یک خوراکی معمولی تبدیل شد که نوع ایرانی‌اش هم در رستوران‌هایی پخته شده و حتی دستور پختش هم در برنامه آشپزی تلویزیون آموزش داده شد.

اسفناج با «ملوان زبل»
هرچند در این باره شک زیاد است که آن چیزی که ملوان زبل می‌خورده اسفناج بوده یا نه، اما به هر حال اسفناج با ملوان زبل معروف‌تر شد و خیلی از بچه‌ها بعد از خوردن این خوراکی جوگیر می‌شدند و به در و دیوار مشت می‌زدند.

ملوان زبل

ترامیسو با «دودکش»
ترامیسو با برنامه «شام ایرانی» و... کمی معروف شد، اما شخصیت‌های بامزه سریال خودمانی «دودکش» بودند که اسمش را بیشتر جا انداختند؛ طوری که حالا بستنی ترامیسو، دسر ترامیسو، شیر با طعم ترامیسو و... هم داریم.

شوکول در «سه در چهار»
شکلات چیز تازه‌ای نبود، اما تبدیل لفظ شکلات به شوکول در سریال «سه در چهار» رقم خورد. شخصیت‌های از زیرکار در رویی که قرار بود برای یک شرکت خدماتی کار کنند، اما هر جایی می‌رفتند به محض دیدن ظرف شکلات چشم‌های‌شان برق می‌زد و می‌گفتند: «شوکول رو رد کن بیاد» ...

برنج و ترب با «سال‌های دور از خانه»
نمایش غذا در فیلم و سریال‌ها همیشه باعث جذب ما به سمت آن‌ها نمی‌شد. درخصوص سریال سال‌های دور از خانه با محوریت شخصیت اوشین و بعدتر «داستان زندگی» با محوریت شخصیت «هانیکو» و حتی در مواردی «ایکیو سان» نمایش برنج و ترب باعث می‌شد بزرگ تر‌ها مدام به ما بگویند: «قدر چیز‌هایی رو که می‌خورین بدونین، نگاه کنین اینا چی می‌خورن»؟ ما هم که نمی‌خواستیم به جای ماکارونی خوش‌رنگ، آبگوشت خوشمزه و قرمه‌سبزی خوش عطر و بو کارمان به خوردن برنج کته و ترب آب‌پز بکشد قدر غذای مادر را می‌دانستیم.

خاویار با «سه دونگ سه دونگ»
گیتی معینی در این سریال بازیگر نقش «نزهت» بود، یک زن معمولی که مدعی بود مدت‌ها به ایتالیا رفته و برای همین اسمش شده آنجلینا جولی، آنجلینا که قبلاً عاشق کله‌پاچه بود حالا برای صبحانه فقط خاویار با پنیر کپک زده می‌خورد. یک نمایش دیگر از تظاهر و تفاخر، توسط تازه به دوران رسیده‌ها.

نان فانتزی با «هایدی» و «بچه‌های کوهستان آلپ»
برای دهه شصتی‌های نان سنگک خور و حرفه‌ای، تماشای پویانمایی‌های خارجی که در آن شخصیت‌های اصلی نان‌های متفاوتی می‌خوردند باعث جذب به سمت نان فانتزی بود. یک مدل نان در این برنامه‌ها بود که شبیه آدمیزاد دست و پا داشت و خیلی خوشگل بود.

هایدی

ناپلئونی با «پایتخت»
سریال پایتخت خیلی چیز‌ها را وارد فرهنگ عامه کرد، اما «ناپلئونی رِ بیارم» یکی از مهم‌ترین‌هایش بود. رحمت ا... امینی شالیکار هزار جریبی با این اسم طولانی اسم شخصیتی بود که هومن حاجی‌عبداللهی نقشش را بازی می‌کرد و مترصد فرصتی بود تا با ناپلئونی کام همه را شیرین کند.

پایتخت

چای دیشلمه با «بدون شرح»
درد آقای کاووسی را در سریال «بدون شرح» تنها یک چیز درمان می‌کرد و آن هم یک چای دیشلمه لب دوزِ لب سوزِ قند پهلو بود. این چای عموما با یک استکان کمرباریک و نعلبکی سرو می‌شد. چای دیشلمه بعد از این سریال و همه‌گیر شدن این اصطلاح طرفداران زیادی پیدا کرد و یک جور‌هایی حکم بازگشت به گذشته را داشت. چای دیشلمه به این معنی است که چای با قند یا شکر شیرین نشده باشد و فرد حبه قند را در دهان بگذارد و تلخی چای را با آن شیرین کند.

پنیر پیتزا با «سامان گلریز»
وقتی پای سامان گلریز به برنامه‌های آشپزی تلویزیون باز شد غذا و مواد غذایی جدیدی به سفره ایرانی‌ها راه پیدا کرد. آن زمان استفاده از «پنیر پیتزا» هنوز بین مردم جا نیفتاده بود، اما این پنیر پای ثابت مواد اولیه غذا‌های مدرن گلریز بود. این طور شد که استفاده از پنیر پیتزا و غذا‌هایی که با آن پخته می‌شد در میان مردم باب شد و مردم به شوخی می‌گفتند سامان گلریز در آبگوشت هم پنیر پیتزا می‌ریزد.

راتاتویی با «موش سرآشپز»
راتاتویی که این روز‌ها بین علاقه‌مندان غذا‌های گیاهی طرفدار زیادی دارد، در ایران با پویانمایی موش سرآشپز معروف شد. این خوراک فرانسوی خوش رنگ و بو از ترکیب بادمجان، کدو و گوجه‌فرنگی درست می‌شود و به دلیل چینش جذاب و ترکیب رنگ منحصر به فردش، پای ثابت منوی رستوران‌های فرنگی و مهمانی‌هاست. «رمی»، موشی که سودای سرآشپز شدن دارد، روزی خودش را به یک رستوران معروف در پاریس می‌رساند. با آشپز ناشی جوان، «لینگویینی» رفیق می‌شود و بدون آن که قصدی داشته باشد، راتاتویی را از دنیای خیال‌انگیز کارتون به میز شام ما می‌فرستد.

منبع: روزنامه خراسان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.