هوش مصنوعی و فناوری های مرتبط با آن، روز به روز در حال توسعه و گسترش هستند. این توسعه تا جایی پیش رفته که گفته می شود در آیندهای نه چندان دور، ربات های مجهز شده به هوش مصنوعی می توانند کارهای زیادی را انجام دهند و جایگزین بسیاری از افراد در مشاغل شوند.
ربات تسلا با نام رمز اپتیموس (Optimus) جدیدترین نمونه این ربات ها است که طبق شواهد در سال ۲۰۲۳ وارد بازار میشوند. همچنین گفته می شود ایلان ماسک این رباتهای انسان نما را احتمالا جایگزین کارمندانش در شرکتهای تحت مالکیت خود میکند. اگرچه این ربات ها می توانند مشکل کمبود نیروی انسانی را برطرف کنند اما منجر به تغییرات اساسی در برخی از مهارت ها و مشاغل خواهند شد.
بر اساس گزارش analyticsinsight، رباتها و اتوماسیون اشتغال را از بین نمیبرند، در عوض مشاغل را اصلاح میکنند. در حالی که استعدادهای خاص، مانند مشاغل کسل کننده و تکراری مانند ورود داده ها، ممکن است مکانیزه باشند، اما مهارتهای بین فردی اینگونه نیستند. در اینجا ۸ مهارتی را معرفی می کنیم که رباتها و اتوماسیون را به عنوان جایگزینی برای آنها در نظر گرفت.
انسانها همچنان در خلاقیت نسبت به ماشینها برتری دارند، مهم نیست که تعداد آنها چقدر باشد. سازمانها هنوز نیاز به استخدام افراد خلاق دارند که میتوانند امکانات جدید را تصور کنند و رویای آیندهای بهتر را در سر بپرورانند.
با این حال، چندین فرصت برای استفاده از هوش مصنوعی برای ارتقای خلاقیت در محل کار وجود دارد، بنابراین بسیار مهم است که پذیرای فناوریهای جدیدی باشیم که میتوانند خلاقیت را در کنار هوش مصنوعی تکمیل کرده و به کسبوکارها اجازه نوآوری و رشد بدهد.
مهارتهای همکاری خوب برای شرکتهایی که استعدادها را در انقلاب صنعتی چهارم جذب میکنند ضروری است، و این استعدادها در حال حاضر منحصر به انسانها هستند. هر شرکتی به افرادی نیاز دارد که بتوانند به خوبی با دیگران کار کنند، به طور موثر همکاری کنند. مهارتی که در در نهایت به رشد کلی یک شرکت کمک کنند.
در حالی که ماشینها با کمک هوش مصنوعی و تواناییهای یادگیری ماشینی تواناییهای شنوایی و گفتاری خود را بهبود میبخشند، برنامهنویسی آنها فقط میتواند آنها را تا همین حد پیش ببرد. به همین دلیل توانایی برقراری ارتباط صحیح از طریق انواع مهارتهای بین فردی هنوز یک حوزه کاملاً انسانی است.
هیچ کمبودی در اطلاعات و دادهها در بازار وجود ندارد، اما پرسنلی که میتوانند قابل اعتماد بودن اطلاعات را در میان انبوهی از اطلاعات نادرست تشخیص دهند، برای موفقیت یک شرکت حیاتی هستند.
سازمانها برای افرادی ارزش قائل میشوند که ذهنی باز دارند و میتوانند کیفیت اطلاعاتی را که هر روز در به ما ارائه داده میشوند را تشخیص دهند. فکر انتقادی به معنای بد بین بودن نیست، در واقع به این معنی است که میتوانید به طور عینی مطالب را بررسی و تعیین کنید که آیا قابل اعتماد هستند یا خیر.
افراد دارای هوش هیجانی، توانایی کنترل، شناسایی و انتقال احساسات خود و دیگران، نمیتوانند با ماشینها کنار بیایند.
پذیرش روزافزون فناوریهای اجتماعی و موبایلی نحوه تعامل روزانه ما با یکدیگر را تغییر داده است و برخی ادعا میکنند که وابستگی ما به دستگاههای دیجیتالی باعث افزایش همدلی و هوش هیجانی ما شده است و کارگران با EQ قوی حتی تخصصیتر هستند. تا زمانی که افراد در محل کار حضور داشته باشند، مهارتهای EQ مفید خواهند بود، زیرا بر تک تک مباحث تأثیر میگذارند.
نیمه عمر یک مهارت به طور مداوم در حال کاهش است، زیرا جهان مدام در حال تغییر است. ممکن است برنامهای که امروز مفید بوده باشد، دیگر برای روزهای آینده کارایی نداشته باشد؛ بنابراین تمایل به ارتقاء مهارت، یادگیری مجدد یا مهارت مجدد درطول یک حرفه ضروری است. همچنین برای حفظ انعطاف پذیری شناختی بسیار مهم است تا بتوانید برای ایدهها و روشهای جدید انجام کارها ذهن بازی داشته باشید.
بسیاری از نگرانیها و چالشهای اخلاقی با تغییرات دیجیتال و انقلاب صنعتی چهارم همراه است که باید به طور موثر مورد توجه قرار گیرد. این مدیریت در حال حاضر فراتر از تواناییهای ماشینها است. فقط انسانها قادر به دست و پنجه نرم کردن با چالشهای اخلاقی ناشی از هوش مصنوعی و ژنومیک هستند.
تواناییهای رهبری قوی برای هرکسی که انتخاب میکند یا گروههای کاری را در محل کار مدرن مدیریت میکند، حیاتی است؛ نه صرفاً برای کسانی که در راس مدیریت سنتی شرکت هستند.
بیشتر بخوانید