با شهادت امام محمد باقر(ع) به دست بنی امیه، فرزند ایشان، امام جعفر صادق(ع) عهده دار امامت و ولایت شیعیان شدند، در اوایل دوران امامت ایشان ضعف در پایه های حکومت بنی امیه شرایط را برای آزادی بیشتر شیعیان در بیان عقاید فراهم کرد که به همین علت دوران امامت امام جعفر صادق(ع) را نسبت به باقی امامان منحصر به فرد کرد.
بنی عباس که با شعارحمایت و خونخواهی از اهل بیت قیـام کردنـد و توانسـتند بنی امیه را از اریکه قـدرت به زیر بکشـند، پس از به حکومت رسیدن شرایط را برای امامان معصوم و دوستداران آنها سخت کردند. تاریخ نویسان دوره انتقال حکومت بنی امیه به بنی عباس را مهم ترین دوران زندگى شریف امام صادق (ع) میدانند.
حجت الاسلام محمدیان کارشناس مذهبی میگوید: امـام صادق (ع) از این شـرایط به بهترین وجه اسـتفاده کردند و از آزادی بوجود آمده بود، در جهت اشاعه و تبلیغ معارف اصـیل تشیع و گسترش فقه اسلامی بهره برداری کردند.
بیشتر بخوانید
او میگوید: در چنین زمان بحرانی، امام ششم شیعیان(ع) مسئولیت بسیار خطیر و وظیفه ای سنگین را بر دوش داشتند.
حجت الاسلام محمدیان میگوید: ایشان از یک سو باید به فکر نجات افکار جامعه از بىدینى، خرافات و شبهههای گمراه کننده از مسیر راستین اسلام میبودند و هم باید از توجیهات غلط و جعل دین توسط حکومت و دست نشانده های آن ها جلوگیری میکردند.
این کارشناس مذهبی میگوید: در عصر امام جعفر صادق (ع) فرقه ها، مکتب ها و ایدئولوژی های مختلف به دلیل فتح گسترده کشورهای دور و افزایش روابط تجاری به وجود آمد که باعث به وجود آمدن آشوب های فکری، اندیشه های انحرافی و عقاید گوناگون در جامعه شد.
او میگوید: انحرافات عقیدتی موجود در جامعه و وجود فرقه های متعدد فضا را برای امام شیعیان فراهم کرد تا ایشان حرکتی عظیم را برای اعتلای معنوی و دینی مسلمانان آغاز کنند.
این کارشناس مذهبی میگوید: مبارزه در راه علم و فکر و جهاد در لباس تدریس و تاسیس مکتب فقهی برای انسان سازی و تبیین پایه های علمی در زمان امامت امام صادق از ایشان مجاهدی کم نظیر بود.
بیشتر بخوانید
حجت الاسلام محمدیان میگوید: امام صادق(ع) از این فرصت استفاده کردند تا با آشنا کردن شیعیان با نهضت علمی پایه های علم و فرهنگ مکتب شیعه را تحکیم کنند.
این کارشناس مذهبی میگوید: شاید بتوان اصلیترین دلیل امام(ع) برای جهاد در راه علم و دانش را تشکیل حکومت اسلامی و سپس تمدن اسلامی بیان کرد که این حکومت پایه و اساسی برای تمدن ناب اسلام بعد از امامت امام صادق(ع) شد.
حجت الاسلام محمدیان میگوید: تلاشهای امام صادق(ع) در تبیین مبانی دین، جامعه شیعیان آن زمان را به سمت و سوی اسلام حقیقی کشاند و این جهاد دستاوردهای بسیار مهمی برای جهان اسلام داشت.
بنیان گذار فقه جعفری ادامه دهنده فقه محمدی(ع)
او میگوید: فقه جعفرى ادامه راه فقه حضرت محمد (ص) بود، همان دستورات و اصول دینی که از سوی خدا به پیامبر رسیده بود را امام صادق(ع) بسیار موشکافانه و دقیق به شیعیان بیان میکردند.
این کارشناس مذهبی میگوید: مردم با مذاهب مختلف و از کشورهای گوناگون پای کرسی امام صادق (ع) جمع می شدند و مبانی ناب دین اسلام را میشنیدند.
او میگوید: درس و بحث امام(ع) فقط منحصر به دین و مسائل مذهبی نبود بلکه ایشان به پرسش های متفاوت از علوم مختلف را پاسخ میدادند، علومی مانند علومپزشکی، ریاضیات، نجوم، علوم غیبی و همچنین مباحثی که در قرآن عنوان شده بود و بسیاری از آن مطلع نبودند، میپرداختند.
حجت الاسلام محمدیان میگوید: سیره علمی امام صادق(ع) باعث شد تا مبانی اصیل اسلام به شکلی عقلانی و منطقی در جامعه گسترش پیدا کند و تأکیداتی که ایشان بر حفظ سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) داشتند، باعث رشد و گسترش مبانی اصیل اسلام ناب شد.
او میگوید: حرکت علمی امام ششم شیعیان (ع) آن چنان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را در بر گرفت و شهرت آن در همه شهرها و دیارها پیچیده بود و همگان از آن سخن میگفتند.
جاحظ در مورد امام صادق (ع) می گوید: «امام صادق (ع) چشم های دانش و حکمت را در روى زمین شکافت و براى مردم درهایى از دانش گشودند که پیش از اومعهود نبود و جهان از دانش او سرشار گردید.»
این کارشناس مذهبی میگوید: مسجد پیامبر (ص) در مدینه منوره محل تدریس امام ششم(ع) شیعیان شد و مردم از نقاط مختلف جهان اسلام برای یافتن پاسخ سوالات مختلفشان به آنجا میآمدند و جوابهای خود را دریافت میکردند.
این کارشناس مذهبی میگوید: تأسیس چنین مکتب فکرى و نوسازى و احیاى تعلیمات اسلامى سبب شد که امام جعفر صادق (ع) به عنوان رئیس مذهب و فقه جعفرى یا رئیس مذهب شیعه اثنی عشری مشهور گردند.
در کتب تاریخی آمده است: همزمان با نهضت علمى حضرت امام جعفر صادق (ع) در مدینه منوره، منصور دوانیقی خلیفه ملعون عباسى هم از روی کینه و حسد، به فکر ایجاد مکتب دیگرى افتاد که هم بتواند در برابر مکتب جعفرى استقلال علمى داشته باشد و هم مردم را سرگرم نماید و از خوشهچینى از محضر امام (ع) بازدارد؛ لذا مدرسهاى در محله کرخ بغداد تأسیس و در آن، از وجود ابو حنیفه در مسائل فقهى استفاده کرد.
منصور دستور داد کتب علمى و فلسفى را از هند و یونان آوردند و ترجمه کردند و مالک -(رئیس فرقه مالکى) را بر مسند فقه نشاند گر چه به تمام اهدافی که در نظر داشت نرسید.
تربیت شاگردان
حجت الاسلام محمدیان میگوید: حاصل تلاشهای علمی امام (ع) و جلسههای درس ایشان، تعلیم و تربیت چهار هزار شاگرد بود.
حجت الاسلام محمدیان میگوید: شاگردانی که از نوابغ بزرگ جهان اسلام شدند، هر یک از این چهرههای درخشان هم بازگوکننده منطق امام (ع) که همان منطق اسلام است و پاسدار میراث دینى و علمى و نگهدارنده تشیع راستین، و هم مانع نفوذ افکار ضد اسلامى و ویرانگر در میان مسلمانان بودند و باعث گسترش دانش و معارف اسلامى در جهان شدند.
او میگوید: مثلا حمران به اعین در علم قرائت قرآن، ابان بن تغلب در علم عربیت، زراره در فقه، مومن طاق در کلام الهی، طیار در جبر و اختیار، هشام بن سالم در توحید و هشام بن الحکم در امامت، تبحر و تخصص کامل یافته بودند و هرگاه شخصی در یکی از رشتههای علوم آن زمان سوالی مطرح میکرد، چه بسا امام پاسخ او را به یکی از شاگردان خود که در آن رشته مهارت داشت واگذار میکرد.
حجت الاسلام محمدیان میگوید: یکی از عالمان جهان اسلام در آن زمان که از شاگردان مکتب امام جعفر صادق بود میتوان جابر بن حیان را نام برد.
این کارشناس مذهبی میگوید: جابر در عصر امام صادق (ع) و پس از رحلت آن حضرت تعداد زیادی کتاب از رشتههای علوم مختلف را به رشته تحریر در آورد که برخی از آنها را به امام صادق (ع) عرضه و منسوب کرده است.
حجت الاسلام محمدی میگوید: کتابهای جابر بن حیان در رشتههای تجربی، فیزیک و شیمی و امثال اینها به رشته تحریر در آمده که زینت بخش کتابخانههای بزرگ دنیاست.
او میگوید: در آن زمان که فرقههای متعدد در جامعه وجود داشتند و امام صادق (ع) و شاگردانشان برای آگاه سازی مردم و به خصوص شیعیان مناظرات و گفتگوهایی با متکلمان مذاهب دیگر و برخی از منکران وجود خدا داشتند.
این کارشناس مذهبی میگوید: در برخی از مناظرات، شاگردان حضرت (ع) در حضور ایشان در زمینههایی که تخصص و علم آن را داشتند، با دیگران مناظره میکردند و امام صادق (ع) بر مناظرات آنها نظارت میکردند و گاهی خود نیز وارد بحث با مخالفان میشدند.
در روایات آمده است: امام (ع) در مقام مناظره هیچگاه اخلاق اسـلامی و مکارم اخلاق را فدا نمینمود. به طرف مقابل ناسـزا نمیگفتند و همواره سـخنان آنان را، هرچند سست و بی پایه می نمود، باکمال دقت و متانت گوش میدادنـدوصبر می کردنـدتا سـخن اوکاملا به پایان برسد و تمامی ادله و براهین خود را بیان کند، به طوری که او گمان میکرد آن حضـرت در مقابل سـخنانش تسلیم شده است! آنگاه شبهات او را یکی پس از دیگری رد میکردند و ادعای خود را به اثبات میرساندند و هیچگاه با غضب وخشـنونت با طرف مقابل برخورد نمیکردند.
اکثر روایـات شـیعه در موضوعـات مختلف از آن امـام بزرگ نقل شـده است. مناظرات حضـرت با مخالفان در مسائـل مختلف فقهی وکلامی و توحیـدی درکتب روایی مضـبوط است و از منـابع معارف الهی به شـمار می رود. روش آن بزرگوار در مباحثات و مناظرات بر اسـتدلال و برهان و مجادله احسن بودکه سفارش الهی درکتاب جاودان خود، قرآن کریم است.
شهادت با زهری در خوشه انگور
با روی کار آمدن منصور دوانیقی، سخت گیریها بر شیعیان و امام صادق بیشتر از قبل شد.
منصور از کثرت شیعیان و پیروان امام جعفر صادق ترسید و برای جلوگیری از گسترش مذهب تشیع حضرت را به عراق کشاند و به گفته مورخان پنج بار تصمیم به قتل امام گرفت که هر مرتبه به دلایلی از آن تصمیم صرف نظر کرد.
مفضّل بن عمر میگوید: منصور دوانیقی برای فرماندار مکه و مدینه حسن بن زید پیام داد: خانه جعفر بن محمد (امام صادق (ع) را بسوزان، اواین دستور را اجرا کرد وخانه امام صادق (ع) را سوزانید که آتش آن تا به راهرو خانه سرایت کرد، امام صادق (ع) آمد ومیان آتش گام برمی داشت ومی فرمود: اَنَا بنُ اَعراقِ الثَّری اَنا بنُ اِبراهِیمَ خَلیلِ اللهِ
«منم فرزند اسماعیل که فرزندانش مانند رگ وریشه دراطراف زمین پراکنده اند منم فرزند ابراهیم خلیل خدا (که آتش نمرود براو سرد وسلامت شد)»
سرانجام منصور دوانیقی نتوانست عظمت و بزرگی امام(ع) را تحمل کند و طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه کرد.
شیخ عباس قمی در منتهی الامال میگوید: حضرت صادق علیه السلام در ماه شوال سال ۱۴۸ هجری به سبب انگور زهرآلوده که منصور توسط والی مدینه به آن حضرت خورانیده بود، به شهادت رسید؛ و در وقت شهادت از سن مبارکش شصت و پنج سال گذشته بود.
در کتابهای معتبر معین نکرده اند که کدام روز از شوال بوده اما ولی صاحب کتاب جنات الخلود که محقق ماهریست، بیست و پنجم آن ماه را گفته است.
گزارشی از فاطمه بک زاده